بهاره بوذری- امین ترفع، مدیرکل دفتر تجاریسازی و امور تشکلهای وزارت راه و شهرسازی اساسا درک ما از اتفاقات اخیر و رفتار همسایگان را دچار اشکال میداند. او معتقد است هیچ اتفاق غیرعادی یا عجیبی در حال رخ دادن نیست، بلکه همه همسایگان بهطور کاملا قابلفهم و منطبق با فضای رقابت و نه اغراض سیاسی، میکوشند از محدودیتهای ناشی از تحریم ایران به نفع خودشان بهره ببرند و با سرمایهگذاریهای کلان، صاحبان کالا را تشویق به انتخاب مسیر مدنظر خود کنند، اما … همه اینها موقتي است و وقتی محدودیتها برطرف شود «در نهایت، بهترين مسير را نميشود نادیده گرفت.»
ترفع که نقش کنش و منش ما در رفتار با همسایگان یا تعارضات درونسازمانی نهادهای داخلی درگیر در عملیات ترانزیت را کمرنگتر از تحریمها میداند، نگاه خوشبینانهای به راهکارهای ابتکاری آتی دارد و میگوید هنوز دری به روی ما بسته نشده است. ما هم از صمیم قلب امیدواریم آنچه ما از اتفاقات اخیر و تحرکات سیاسی در کشورهای منطقه دستگیرمان شده، به همان اندازه که ایشان میپندارد، بدبینانه باشد، نه واقعبینانه.
ترابران: ارزیابی جنابعالی از چرایی رفتارهای اخیر همسایگان ایران چیست؟ آیا ایران در شرف محاصره حملونقلی نیست؟ آیا چنین رفتاری خاطره حذف ایران از بازار جهانی صادرات گاز را به یاد نمیآورد؟
اولا هر يك از كشورهاي منطقه بهواسطه قرارگيري در جهت ترانزيت شرق به غرب يا شمال به جنوب، بهطور طبیعی سعي دارند بالاترين مزيت را براي خود ايجاد كنند و حداكثر بهرهبرداري را از موقعيت جغرافيايي کشور خود داشته باشند. پس این اتفاق غیرمتعارفی نیست؛ ثانیا وقتی به دلایلی، در جريان چنین رقابتی، برای یکی از کشورها موانعی ايجاد شود، مطمئنا ساير رقبا دست روی دست نگذاشته و تمام سعی خود را معطوف به بهرهبرداری از این شرایط خواهند کرد. خب ایران هم سالهاست که هدفهاي فشارهاي بينالمللي و تحريمهاي ظالمانه بوده که باعث شده کشورهاي منطقه راه خود را از ايران جدا کرده و به دنبال استفاده از این فرصت باشند.
حالا وظيفه ما اين است كه ببینیم موانع ايجاد شده در حوزههاي رقابت، سياست كلان و روابط با كشورهاي همسايه به چه صورت قابلحل است. با این حال فراموش نکنید که همه مراودات یک كشور اعم از اقتصادي، سياسي و آنچه كه به روابط بينالمللي مربوط میشود مانند حملونقل، در يك قالب و فضا انجام ميگيرد. نميشود گفت تجارت ما تحتتاثير محدوديتهاي شديد است، اما حملونقل ما خود را از این تاثیرات مصون نگه داشته است.
ترابران: عوامل ایجاد کننده چنین شرایطی چه بود؟ کاهلی ایران در برطرف کردن موانع ترانزیتی تا چه میزان در این اتفاق موثر بوده است؟
اگر نگاهي به روند ترانزيت در سالهاي اخير بيندازيم، متوجه میشویم که هر وقت در روابط سياسيِ ما در حوزه بينالملل گشايشهايي اتفاق افتاده، نمودار ترانزیت به سمت رشد رفته و هر زمان كه تنشها شدت داشته، آمارها هم روند نزولي به خود گرفته است. اين نگاه واقعبينانهاي است، هرچند نمیتوان منکر يكسري موانع نیز در داخل کشور شد.
بايد بگويم در بخش خرد، ما دچار تعارض منافع در بحث ترانزيت هستیم. مثلا بخشهايي از اقتصاد ممكن است ترانزيت كالاهاي مختلف از قلمروی کشور را تهديدی برای تولید و صادرات کالاهایی خود به کشورهای همسایه قلمداد و سعي کنند تا به شیوههای مختلف، آن را محدود كرده يا مانعتراشي كنند. اين اتفاقي است كه بارها رخ داده و ميتوانیم با مصاديق روشن درباره با آن صحبت كنم.
از جهت ديگر، تعارض منافعي نیز بين دستگاههاي كنترلكننده حوزه حملونقل بينالمللي و مرزها وجود دارد، اين تعارضات و تداخل وظايف، محدوديتهايي ايجاد ميكند. منتها اين محدوديتها به اندازهاي نيست كه سطح كلان را تحتتاثير قرار دهد، كما اينكه در گذشته كه روابط بينالمللي ما گستردهتر و تحريمها هنوز بهشدت حالا نبود، آمار ترانزيت ما عليرغم همه آن تعارض منافعي كه به آنها اشاره کردم، روبه رشد و افزايش بود و حتي براساس آن، سال 93 را سال مبنا براي برنامه توسعه در نظر گرفتند و هر سال نسبت به آن سال مبنا، 15 تا 20 درصد رشد پیشبینی کردند تا طی 5 سال، حجم ترانزيت ايران به تا 18 ميليون تن برسيد.
ترابران: روابط سیاسی نهچندان مناسب و هوشمندانه ایران با برخی همسایگان یا کشورهای منطقه، تاثیری در آنچه در اطرافمان رخ میدهد، نداشته است؟ نباید باید نگران تقویت روابط اسرائیل با کشورهای حوزه خلیجفارس، هندوستان و حتی آذربایجان بود؟
همانطور که گفتم، ما در مرکز یک رقابت اقتصادي و تجاري هستیم؛ بنابراین كشورهاي منطقه سعي ميكنند بيشترين مزيت را در كريدورهاي حملونقلي خود ايجاد كنند و بيشترين بهرهبرداري را از مزيت جغرافيايي داشته باشند، با همین هدف، موانع كسبوكار، تجارت و اقتصادي را برطرف و عبور و مرور را تسهیل میکنند. Ease of Doing Business، شاخصي است كه همه كشورهاي همسايه و منطقه برای کسب رتبههای برتر در آن با هم رقابت میکنند تا نشان دهند که كسبوكار، حملونقل و تجارت در آن كشور كار آساني است، در حالی که رتبه ایران در این شاخص 127 است. طبیعتا لازمه عملیات ترانزيت نیز توجه به شاخصهایی مانند امنيت، دسترسي، زمان و هزينه است و تاجري كه قصد دارد بارش را از چند كشور عبور بدهد و به مقصد برساند، تمايل دارد از مسيري استفاده كند كه در آن، خیالش از بابت اين چهار فاكتور راحت باشد.
اين تلاش برای جلو زدن از بقیه در فضاي رقابت تجاري منطقه، بهوضوح قابل مشاهده و درک است، اما در عین حال من اين نظر را هم که بعضی كشورها به دلایل مختلف (سیاسی یا اقتصادی) تمايل به حذف مسیر ایران را دارند، رد نمیكنم. با این حال، معتقدم اساسا ايجاد كريدورهاي بينالمللي یک اتفاق چندجانبه است و نميشود آن را طوري رقم زد كه نقش بعضی بازیگران در آن حذف شود.
بايد بپذيريم كه در ترانزيت شمال به جنوب و شرق به غرب، مسير ايران و تركيه یک مسیر پيوسته زميني است و در آن نيازی به تغيير شیوه حملونقل وجود ندارد، در ترانزيت زمینی به سمت شرق، ايران بهترين مسير و در ترانزيت به سمت اروپا هم تركيه بهترين مسير است و هرچند كه راههای جايگزين، هم براي ما و هم براي كشورهاي ديگر وجود دارد، اما واقعا این مسیر قابل چشمپوشي نيست.
من معتقدم ممكن است محدوديتها به صورت موقتي اتفاق بيفتد و باقي كشورها هم از آن محدوديت به نفع خودشان استفاده كنند، اما در نهايت بهترين مسير را نميشود از روي نقشه حذف کرد. اطمينان دارم همانطور كه در گذشته هم اتفاق افتاده، اگر موانع بينالمللي برطرف شود، بهترين مسير (با توجه به زيرساختهاي ما در بخش جادهاي، بندري و ريلي كه عموما ترانزيتي هستند) ظرفیتهای منحصربهفرد خود را بهموقع نشان خواهد داد.
ترابران: در حال حاضر، با محدود شدن راههای ترانزیتی ایران از طریق کشورهای همسایه چه نسخهای میتوان برای اتصال به کریدورهای بین المللی پیچید؟ به بیان دیگر، ایران برای نقشآفرینی در این کریدورها باید چه راهی در پیش بگیرد؟
راهكار موجود براي اينكه ترانزيت ما به نقطه لازم برسد (با وجود موانع كلان بينالمللي) اين است كه بتوانیم با يكسري از كشورهاي منطقه و همسايه که منافع مشترک و روابط تجاري و اقتصادي خوب و بلندمدتي داریم، اتحادهاي جديد در منطقه شكل بدهيم. ايجاد اتحادهاي چندجانبه جديد و چندجانبهگرايي در منطقه با هدف برد – برد قطعا نتایج اقتصادی و سیاسی پرباری برای ما خواهد داشت که طبعا يكي از مواهب آن ميتواند رونق ترانزيت و حملونقل در كريدورهاي بينالمللي باشد. به نظر من، اگر ما در چندجانبهگرايي توفيق پيدا كنيم و اين اتحادها برای همه طرفهای مشارکتکننده، امنيت، ثبات و سود اقتصادي به همراه داشته باشد، همه در نهايت از لحاظ حملونقلي نیز از آن بهرهمند خواهیم شد.
ما قبلا اين تجربه را داشتهايم و يكسري ابتكارات اقتصادی با كشورها و همسايگانمان تعريف كردهايم كه اين ابتكارها تا حدودي برايمان راهگشا بوده است. چيزي كه اخيرا در بحث چابهار با همكاري هند و كشورهاي آسياي مركزي اتفاق افتاده، نمونهای از این دست توافقات است.
به هر جهت، اين در به روي ما بسته نيست و اين منافع مشترك چيزي نيست كه تعطيل شود. ميتوانيم از مواهب آن بهرهمند شويم، به شرط اينكه هوشمندانه و واقعبينانه عمل کنیم و براساس درك واقعبينانه از موقعيت جغرافيايي به منافع متقابل همسايهها و كشورهاي منطقه توجه داشته باشیم؛ ضمن اینکه بکوشیم برای جریان ترانزیت و حملونقل، بستري امن، سریع و ارزان فراهم شود.
ترابران: ایران همواره دم از مسیرهای جایگزین میزند، در حالی که به نظر میرسد این سیاست نه راهحل بلکه شانه خالی کردن از برطرف کردن اصولی مشکل از طریق مناسبات دیپلماتیک باشد…
با این حرف مخالفم. همه كشورهاي همسايه يا در منطقه و جهان، بهصورت مستمر در حال تقویت مسيرهاي جايگزين هستند تا اگر يك زماني به دلايلي، مسير اصلی بسته شد يا برايش مشكلي به وجود آمد، مسير جايگزيني وجود داشته باشد كه تجارت و حملونقلشان متوقف نشود. همه كشورها از اين سیاست تبعيت ميكنند و کار درستی هم هست.
اساسا در زمان بسته شدن مرزها در اوج شیوع كرونا که يكسري از مسيرهای سنتي بسته شد، این مسيرهاي جايگزين بودند که کارایی خود را به ما نشان دادند. پس من با اين حرف مخالفم و معتقدم این وظيفه ماست كه تا جاي ممكن تمام دسترسيهاي جایگزین را كه از نظر ترانزيتي ما را به هر جاي دنيا وصل ميكند، فعال كنيم.
ترابران: به نظر شما با توجه به استقرار طالبان در افغانستان چه سرنوشتی در آینده نزدیک و دور برای بندر چابهار رقم میخورد؟ ظاهرا هندوستان اندیشه تاسیس کریدور تازهای را برای رسیدن به اروپا از کشورهای عربی در سر میپرروراند و موافقتنامه تاسیس دالان نرانزیتی بین ایران، هند و افغانستان پس ازتحولات سیاسی در افغانستان به حاشیه رانده شده است.
مگر چابهار فقط براي افغانستان ساخته شده كه حالا چون طالبان در آنجا مستقر شده، از انتفاع ساقط شود. اين به معنای تقليل جايگاه چابهار است. چابهار يك درگاه و دروازه طلایی براي همه كشورهاي منطقه است كه بتوانند به ايران و آسياي مركزي دسترسي پيدا كنند و خب يكي از كشورهاي آسياي مركزي، افغانستان است. آسياي مركزي هم فقط هم محدود افغانستان نيست، حتی افغانستان نیز تحت حاکمیت طالبان هم نیازهای تجاری زيادي دارد كه بندر چابهار ميتواند پاسخگوی آنها باشد.
علاوه بر این، اگر شما گزارشها را بررسي و سرمايهگذاريهايي را كه هند در افغانستان انجام داده، تحليل كنيد، متوجه خواهید شد که سادهانگارانه است اگر تصور کنیم که هند افغانستان را رها خواهد کرد. هند سرمايهگذاريهاي عظيمي در افغانستان انجام داده كه حتی با وجود تغيير نظامِ حاكميتي این کشور، نمیتواند از آنها چشمپوشي کند.
شما در پرسش خودتان به همه عوامل دخیل در موضوع توجه نکردهاید و جايگاه چابهار را صرفا به هند و افغانستان گره زدهاید، در حالی كه هند در بندر چابهار صرفا نقش اپراتور فاز يك طرح توسعه را دارد و بقيه بندر چابهار و پيشكرانه و پسكرانه آن و خود بندر محدود به هند نيست، اين فرصتي است كه همه كشورها ميتوانند از آن استفاده كنند، كما اينكه كشورهاي متعددي در منطقه آسياي مركزي و قدرتهاي جهاني ابراز علاقه كردند كه در چابهار حضور داشته باشند و اکنون در حال مذاکره هستیم، اما به لحاظ ملاحظات متعدد فعلا نمیخواهیم رسانهای شود.