رسانه اقتصاد ترابری ایران

کسب‌و‌کار

سه شنبه, 18 مهر 1402
روایت مشکلات و خواسته‌های بازنشستگان راه‌آهن؛

«عمر» کاشتن و «باد» برداشتن

عمر گرانمایه را بر سر خدمت به کشور صرف کردند و در نهایت، از یک وظیفه‌دشوار رهیدند، اما به صد دشواری گرفتار آمدند... همین چند جمله کوتاه، شرح حال بازنشستگان راه‌آهن در ایران است که دوره بازنشستگی برای آنها آغاز دوره «سخت و زیان‌آور» زندگی‌شان شده است؛ چراکه به‌زعم خودشان، دیگر نه عزتی و وجاهتی در راه‌آهن دارند و نه رفاهی و آسایشی برای خانواده! اندوخته 30 ساله آنها در صندوق بازنشستگی کشوری به تاراج رفته و چشم و گوش مسئولان در برابر دیدن و شنیدن وضعیت آنها بسته و مهرزده است. صندوق‌های بازنشستگی در ایران با مشکلات متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، زیرا به منبعی برای دست‌یازی دولتمردان تبدیل شده‌اند. خواندن دلنوشته‌های بازنشستگان راه‌آهن در شبکه‌های اجتماعی و همچنین خبر خودکشی یکی از کارکنان باسابقه شرکت رجا به‌خاطر اخراج از کار، ما را بر آن داشت تا به‌منظور بررسی وضعیت کسانی که روزگارشان را در راه‌آهن سپری کردند، پای سخنان عضو کانون بازنشستگان راه‌آهن و رئیس اسبق کمیسیون عالی سوانح راه‌آهن بنشینیم. مهندس محمود حشمتی در این گفت‌وگو از خصوصی‌سازی نادرست و مهره‌چینی دولت‌ها در صندوق بازنشستگی سخن گفت و تصریح کرد: «باید یک گروه تحقیق و تفحص تشکیل دهند و بررسی کنند که چرا و چقدر از ذخیره بازنشستگان در صندوق به باد رفته است و بر اساس گزارش حاصل از آن تحقیق و تفحص، اقدام جبرانی داشته باشند.»

ترابران: لطفاً ابتدا شمهای از وضعیت صندوق بازنشستگی و روزگار بازنشستگان ارائه فرمایید و بگویید که چرا این صندوق به ورشکستگی رسید؟

ماجرا از آنجا آغاز شد که در این 40 و اندی سال، این دولتمردان بودند که مدیران صندوق بازنشستگی کشوری را منصوب کردند و خود بازنشستگان در آن نقشی نداشتند، بنابراین هر زمان مدیران کم می‌آوردند یا به منابع مالی نیاز داشتند، از ذخیره صندوق بازنشستگی هزینه می‌کردند. علاوه بر این، به‌دلیل خصوصی‌سازی نادرست، 185 شرکت با اندوخته بازنشستگان خریداری شد که بر اساس سخنان مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری 150 شرکت از این تعداد زیان‌ده هستند. البته این سخن به‌منزله آن نیست که 35 شرکت دیگر، سودده است بلکه آنها هم یا به مرحله سربه‌سر درآمد- هزینه رسیده‌اند یا در آستانه زیاندهی قرار دارند.

رنج‌آورتر و ناراحت‌کننده‌تر این است که بدانیم در همان 150 شرکت زیان‌ده، مدیران و افرادی که به‌عنوان کارمند معرفی می‌شوند، حقوق‌های نجومی می‌گیرند و بازنشستگان هم هیچ سهم و نقش نظارتی و کنترلی در این روند ندارند. به این ترتیب، صندوقی که در همه کشورهای دیگر منبع عظیم ثروت است در ایران به گنجه‌ای تهی و خاک‌گرفته تبدیل شده است. تنها مقصر تهی شدن صندوق و ابتر ماندن آن هم دولت‌ها هستند. آنها با مدیرانی که در صندوق بازنشستگی کشوری می‌گماردند، بازنشستگان را تهیدست‌تر و نیروهای خود را در صندوق و شرکت‌های زیرمجموعه صندوق فربه‌تر ‌کردند و همچنان به این روند ادامه می‌دهند.

در همین زمینه، ما چندین جلسه با مقامات راه‌آهن داشتیم، در هر جلسه‌ای آنها یک «ان‌قلتی» می‌آوردند و هفته‌ها ماجرا را کش می‌دادند و به این ترتیب، هیچ زمان مشکل ما در این زمینه نه‌ رفع شد و نه حتی درست شنیده نشد.

تنها مقصر تهی شدن صندوقهای بازنشستگی و ابتر ماندن آنها دولتها هستند. آنها با مدیرانی که در صندوق بازنشستگی کشوری گماردند، بازنشستگان را تهیدستتر و نیروهای خود را در صندوق و شرکتهای زیرمجموعه صندوق فربهتر کردند و همچنان به این روند ادامه میدهند

این در حالی است که در همه کشورها همین صندوق بازنشستگی کشوری به نام‌های مختلف وجود دارد که درصدی از حقوق کارمند ماهانه به آن واریز می‌شود، اما در کشورهای مترقی که دولت‌ها دلسوز مردم هستند و به تناسب خواست مردم انتخاب شده‌اند، صندوق بازنشستگی به یک هلدینگ عظیم ثروت تبدیل شده که در موارد ضروری، بازنشستگان و حتی دولت‌ها از آن وام می‌گیرند و با درصد بسیار نازل بازپرداخت می‌کنند؛ بنابراین هم منبع مالی قوی برای تامین خواسته‌های بازنشستگان وجود دارد و هم دولت‌ها در مواقع ضروری از پشتوانه مالی قوی برخوردار است.

ترابران: همانگونه که شما هم بهخوبی واقف هستید، وضعیت صندوق از همان ابتدا به این صورت نبود، چه شد که صندوق بازنشستگی که به قول شما باید گنجینهای عظیم باشد به گنجهای تهی و خاکگرفته تبدیل شده است؟

جدا از الگوی اشتباه در خصوصی‌سازی، اینکه در گذشته گرفتاری‌ها تا این اندازه حاد نبود؛ چندین دلیل دیگر هم دارد؛ قبلاً بازنشستگان در بدنه خود راه‌آهن از ارزش و قرب زیادی برخوردار بودند، زیرا همه مدیران از بدنه خود راه‌آهن بودند، بنابراین می‌دانستند که هرچه بکارند، خودشان هم برداشت خواهند کرد؛ اما اکنون همه تحت پوشش تامین اجتماعی درآمده‌اند، حتی عده‌ای از نفوذ مدیرعامل راه‌آهن استفاده کردند و خودشان را از پوشش کشوری به تامین اجتماعی بردند و در نتیجه از مشکلات نیروهای کشوری بی‌اطلاع هستند.

علاوه بر این، همانطور که گفتم، چون در گذشته مدیران خارج از بدنه راه‌آهن نبودند و مدیریت به‌صورت سفارشی به آنها تفویض نشده بود، کاملاً آگاه بودند که کارمندان راه‌آهن- از پایین‌ترین تا بالاترین درجه – با چه مشقت‌هایی در دوران خدمات دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بنابراین از حق‌وحقوق آنها دفاع می‌کردند، اما اکنون مدیران فاقد چنین ویژگی‌هایی هستند و اصلاً جنس کار را نمی‌شناسند. همچنین، در گذشته تورم تا این اندازه سرسام‌آور و لجام‌گسیخته نبود و خلأیی بین مستمری بازنشسته و مخارج زندگی وجود نداشت؛ یا اگر هم وجود داشت، کم بود.

به هر حال همه این عوامل دست به دست هم دادند تا در نهایت ما با چنین شرایطی مواجه شویم.

ترابران: کدام نهاد یا چه دستگاهی باید بر عملکرد صندوق بازنشستگی کشوری نظارت داشته باشد؟ آیا اساساً اهرم نظارتی در این زمینه وجود دارد؟

این پرسش بسیار هوشمندانه است. نظارت باید باشد، اما توسط چه کسی باید صورت گیرد؟ وقتی مدیرعامل، هیئت‌مدیره و بقیه کارکنان صندوق از طرف دولت انتخاب می‌شوند که خب طبیعی است که نمی‌آیند از کار نادرست همدیگر گزارش تهیه کنند.

معنای نظارت این است که در شرکت‌هایی که متعلق به صندوق بازنشستگی کشوری هست، نیروهایی از طرف خود بازنشستگان در بدنه هیئت‌مدیره به‌عنوان نماینده حضور داشته باشند. اگر این‌گونه باشد، تاحدودی می‌توان به تاثیر نظارت‌ها امید داشت، زیرا نماینده بازنشستگان اجازه نمی‌دهد که دولت‌ها به هر دلیل دست در صندوق بازنشستگان کنند.

ترابران: شما به موضوع مهمی اشاره کردید که بازنشستگان در صندوق و در شرکتهای زیرمجموعه آن نقشی ندارند، لطفاً بفرمایید که ارتباط مدیران دولتی با بازنشستگان به چه صورت است؟

واقعیت این است که در دولت فعلی، مدیران به‌اندازه‌ای چالش به وجود آورده‌اند که رئیس‌دولت خطاب به آنها گفت باید از چهره‌های قدیمی استفاده کنید و از نظرات و راهبردهای آنها بهره ببرید، اما باز هم نه‌تنها از آنها استفاده نمی‌شود، بلکه سعی می‌کنند هیچ‌گونه مشورتی هم با آنها صورت نگیرد.

این در حالی است که اگر مسئولان می‌خواهند کارمندان مملکت به آینده خود امید داشته و دغدغه دوران بازنشستگی را نداشته باشند، باید الان فکری به حال بازنشستگان کنند، نه اینکه آنها را به دفترشان هم راه ندهند. اینها جوان هستند و فکر می‌کنند، چون به آنها نخبه گفته‌اند، مدیر خوبی شده‌اند، اما جز شعار درباره رکورد زدن، دستاوردی ندارند و برای چیزی هم که ارزش قائل نمی‌شوند، وضعیت بازنشستگان است.

قبلاً بازنشستگان در بدنه راهآهن از ارزش و قرب زیادی برخوردار بودند، زیرا همه مدیران از بدنه خود راهآهن بودند، بنابراین میدانستند که هرچه بکارند، خودشان هم برداشت خواهند کرد؛ اما اکنون همه تحت پوشش تامین اجتماعی درآمدهاند و از مشکلات نیروهای کشوری بیاطلاع هستند

وقتی مدیرعامل فعلی آمد، همه ما شنیده بودیم که او پیش از آن، 3 ماه در صندوق بازنشستگی مدیرعامل بوده، بنابراین اندکی دلخوشی داشتیم که حداقل او حرف ما را می‌شنود و درک می‌کند و به بازنشستگان توجه دارد، اما او همان اندک توجهی را هم که مدیران قبلی به بازنشستگان داشتند، خرج ما نمی‌کند و در همین مدت حتی یک بازنشسته را به حضور نپذیرفته است‌، مثلاً راه‌آهن در شمال کشور پلاژهایی کنار دریا دارد که تا پیش از این به‌عنوان قدردانی از زحمات بازنشستگان 5 پلاژ را در اختیار آنها گذاشته بود، اما متاسفانه به دستور این مدیرعامل جوان همان 5 پلاژ هم از بازنشستگان گرفته شد. بازنشستگان راه‌آهن کسانی هستند که در عرض 30 سال خدمت خود در زمان جنگ تانک‌های چیفتن، توپ‌های هویتزر، نفربرهای اسکورپیون، سربازان و سایر نفرات نظامی و مهمات خطرناک را توسط قطار تا منطقه جنگی می‌بردند که این قطارها هر کدام هدف ایده‌آلی برای جنگنده‌های دشمن بوده‌اند اما این شیرمردان تا خط مقدم دلیرانه از وطن دفاع کردند. اکنون که بازنشسته شدند و باید از آنها قدردانی شود، کمترین و ناچیزترین امتیاز را دارند.

آنها نسبت به دیگران در محرومیت چندجانبه هم از طرف صندوق و هم در مقایسه با بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی آتیه‌سازان قرار دارند؛ چراکه بازنشستگان راه‌آهن جزء نیروهای کشوری هستند و از مزایای نیروهای تامین اجتماعی برخوردار نیستند؛ بنابراین خواسته ما این است که از حیث حقوق و مزایای درمانی ما هم با آنها همسان‌سازی شویم.

بازنشستگان از نظر درمان، معیشت و امکانات رفاهی مشکل دارند و در این شرایط انتظار می‌رود که راه‌آهن به بازنشستگان به چشم کارمند اسبق خود نگاه کرده و آنها را رها نکند؛ اما افسوس که هیچ توجهی به این قشر آسیب‌پذیر نشده است.

ترابران: عملکرد مجلس و نمایندگان مردم در مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟

نمایندگان مجلس برای ما کاری نمی‌کنند. ما در نطق نمایندگان می‌شنویم که از بازنشسته حرف می‌زنند و دفاع می‌کنند، اما در حد حرف باقی می‌ماند. برای مجلس بازنشسته در اولویت نیست. از این مجلس نمی‌توان انتظاری داشت، ما از کسی انتظار داریم که حداقل چند عملکرد کوچک از او دیده باشیم. رئیس فعلی مجلس در نطق انتخاباتی خود گفت من یخچال بازنشسته را باز کردم و خجالت کشیدم، اما اکنون که رئیس مجلس شده است یک بار هم از این حرف‌ها نمی‌زند. همه نمایندگان هم‌وغم خود را بر یک مقوله خاص مثلاً حجاب گذاشته‌اند که هیچ تاثیری بر رفاه و وضعیت معیشت مردم ندارد.

اساساً اگر عملکرد صندوق بازنشستگی درست و قانونی بود، اکنون ما نباید به مجلس و دولت و قوه‌قضائیه و… دلخوش می‌کردیم و منتظر می‌بودیم که ببینیم آنها برای ما چه می‌کنند، بلکه خود صندوق می‌توانست رفاهیات ما را تامین کند. وقتی یک نفر در دولت یا مجلس می‌گوید که بازنشستگان مانند درخت خشکیده‌ای هستند که دیگر ثمر ندارند؛ ما از این مسئولان چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم!

هر مقدار کارمندان نگران دوران بازنشستگی خود باشند و برای تامین زندگی در آن روزها دغدغه داشته باشند، بهمراتب میزان فساد، رشوهخواری و… بیشتر میشود و هر اندازه کارمندان نسبت به دوران بازنشستگی خود آسودگی خیال پیدا کنند، به همان اندازه فساد اداری کمتر خواهد بود

این حرف مقام اول مملکت است که وضع فعلی بازنشستگان به‌عنوان یک الگو مقابل چشم کارکنان فعلی قرار گرفته است، هر چه وضع بازنشستگان در کشور بهتر باشد، کارکنان فعلی با انگیزه بیشتری کار خواهند کرد زیرا می‌دانند فردا که به این مرحله برسند، اوضاع آنها خوب خواهد شد. با این حال‌، آیا مسئولان به این فرمایشات عمل کرده‌اند؟ باید بدانیم که هر مقدار کارمندان نگران دوران بازنشستگی خود باشند و برای تامین زندگی در آن روزها دغدغه داشته باشند، به‌مراتب میزان فساد، رشوه‌خواری و… بیشتر می‌شود و هر اندازه کارمندان نسبت به دوران بازنشستگی خود آسودگی خیال پیدا کنند، به همان اندازه فساد اداری در سیستم دولتی کمتر خواهد بود. این در حالی است که رسیدگی به امور بازنشستگان نه‌تنها در اولویت اول بلکه اصلاً در برنامه‌های اکثر مدیران ما نیست. همه جلسات ما با مدیران بی‌ثمر می‌ماند.

ترابران: با توجه به نکاتی که به آنها اشاره کردید، بفرمایید در حال حاضر خواسته مشخص بازنشستگان راهآهن چیست؟

بازنشستگان راه‌آهن مانند دیگر بازنشستگان کشوری چند تقاضای اساسی دارند. نخستین و مهم‌ترین خواسته آنها تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار گرفتن است. ضروری است که آیین‌نامه ماده 85 قانون مدیریت خدمات کشوری مبنی بر اینکه دستگاه‌های اجرایی مکلفند در چهارچوب بودجه‌های مصوب و آیین‌نامه‌ای که به تصویب هیئت‌وزیران می‌رسد، کارمندان و بازنشستگان و افراد تحت تکفل آنها را علاوه بر استفاده از بیمه پایه درمان، به‌صورت هماهنگ و یکنواخت تحت پوشش بیمه‌های تکمیلی قرار دهند، اجرا شود.

این در حالی است که هنوز این ماده توسط اداره‌های مختلف دولتی اجرا نمی‌شود و مانند بسیاری قوانین دیگر، روی کاغذ مانده است. ما هنوز نتوانسته‌ایم از این ماده که دولت آن را هدیه به بازنشستگان خواند، بهره‌مند شویم و دغدغه بیماری و هزینه‌های گزاف درمان را داریم؛ بنابراین ضروری است که با اجرای این ماده قانونی موجبات آرامش را در ذهن و زبان بازنشستگان فراهم کنند.

معنای نظارت این است که در شرکتهایی که متعلق به صندوق بازنشستگی هست، نیروهایی از طرف خود بازنشستگان در بدنه هیئتمدیره بهعنوان نماینده حضور داشته باشند تا بتوان به تاثیر نظارتها امید داشت

دیگر خواسته‌های اصلی و فراگیر آنها، تصویب هم‌ترازی خدمات رفاهی نقدی و غیرنقدی شاغلان و بازنشستگان در قانون بودجه سالانه، برنامه‌های کلان و در قوانین دائمی کشور؛ ابتیاع، ابقا و اجرای ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری درباره افزایش حقوق سنواتی بازنشستگان بر مبنای نرخ تورم سالانه؛ قانونمند و نهایی شدن همسان‌سازی حقوق بازنشستگان به میزان 90 درصد شاغلان در قوانین سالانه، برنامه‌های کلان و قوانین دائمی کشور است.

ترابران: لطفاً درباره مشکلات بیمهای بیشتر توضیح دهید.

درباره بیمه درمانی دو نوع بیمه برای ما وجود دارد. یکی آتیه‌سازان حافظ که می‌گوید به ازای هر نفر تحت پوشش 250 هزار تومان حق بیمه پرداخت کنید تا سقف پوشش بیمه شما را افزایش دهم و دیگری خود صندوق بازنشستگی کشوری که مقرر کرده، نفری 205 هزار تومان پرداخت کنیم تا خدمات بهتری ارائه شود. این یعنی اگر پول ندارید با گرفتاری و بیماری بسازید. تازه همین 250 هزار تومان و 205 هزار تومان هم مشخص نیست که تا چه زمان مشمول افزایش نمی‌شود. مگر یک بازنشسته چقدر حقوق می‌گیرد که مثلاً برای یک خانواده 4 نفره بخواهد یک میلیون تومان ماهانه فقط حق بیمه پرداخت کند.

پولی که در زمان شاغلی از ما گرفتید، به این معنا و مفهوم بوده که ما وقتی بازنشسته شدیم، مانند نیروهایی تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی، از خدمات اجتماعی بهره‌مند شویم؛ نه اینکه دست مقابل هر نماینده و مدیری دراز کنیم که به وضعیت ما رسیدگی کند. آیا همسان‌سازی انتظار زیادی است؟ آیا اینکه بازنشسته می‌خواهد مطابق تورم روزانه حقوقش تامین شود، نادرست است؟ این همسان‌سازی قانون شده است، اما اجرا نمی‌شود.

ترابران: اکنون با توجه به شرایط صندوقهای بازنشستگی، راهکارهای پیشنهادی شما به دولت و مجلس برای بهبود شرایط چیست؟

باید یک گروه تحقیق و تفحص تشکیل دهند و بررسی کنند که چرا و چقدر از ذخیره بازنشستگان در صندوق به باد رفته است و حق آنها ضایع شده و ارزش پول آنها چقدر کاهش یافته است. بعد هم بر اساس گزارش حاصل از آن تحقیق و تفحص، اقدام جبرانی داشته باشند. مادامی که گروه تحقیق و تفحص شکل نگیرد و عملکرد صندوق شرکت‌ها بازرسی نشود، وضعیت بر همین منوال است. البته ما امیدوار نیستیم که این کار انجام شود زیرا همه نورچشمی هستند، اما با این همه بر انجام آن تاکید داریم.

دولت دیگر کارمند استخدام نمیکند تا صندوق بازنشستگی آورده داشته باشد، بنابراین چند سال دیگر معضلی عظیم برای تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی و راهآهن ایجاد میشود

در عین حال، انتظارات ما به دولت و مجلس ختم نمی‌شود. ما از همه بازنشستگان انتظار داریم که نسبت به وضعیت خود منفعل نباشند و همگی به‌صورت یکپارچه خطاب به کمیسیون اصل 90 مجلس نامه بنویسند و رونوشتی از آن را برای قوه قضائیه هم ارسال کنند. زمانی که امضاهای چنین نامه میلیونی شود و وزنه و اعتبار پیدا کند، مجلس و دولت مجبور می‌شوند از خلسه بیرون بیایند و تحرکی از خود نشان ‌دهند.

ترابران: با توجه به اینکه فرمودید هیچ امیدی به تشکیل یک تیم تحقیق و تفحص واقعی از عملکرد صندوق ندارید، لطفاً بفرمایید آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟

متاسفانه ما روزبه‌روز به سمت فاجعه‌ای عظیم گام برمی‌داریم؛ زیرا با خصوصی‌سازی اشتباه در راه‌آهن و در کل کشور، دولت دیگر کارمند استخدام نمی‌کند تا صندوق بازنشستگی آورده داشته باشد، بلکه بخش خصوصی کارمند استخدام می‌کند، اما همه آنهایی که در بدنه دولت فعالیت دارند بالاخره بازنشسته می‌شوند و باید از این صندوق بهره‌مند شوند. به این ترتیب، روزبه‌روز بازنشستگان بیشتر و کارمندان کمتر می‌شوند و وضعیت تامین بودجه موردنیاز برای بازنشستگان فوق‌العاده وحشتناک خواهد شد.

چند سال دیگر معضلی عظیم و فراگیر چه برای تامین اجتماعی و چه برای صندوق بازنشستگان کشوری و راه‌آهن ایجاد می‌شود و با روندی شگفت‌انگیز رشد می‌کند و همه بازنشستگان و صندوق را با هم می‌بلعد. مادامی که به وضعیت بازنشسته رسیدگی نشود و بازنشسته احساس نکند که در آرامش است این نگرانی و این بدبینی نسبت به حکومت پایانی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *