رسانه اقتصاد ترابری ایران

زیر ساخت

سه شنبه, 19 دی 1402
«شیفت» برای ورود به زنجیره ارزش جهانی چه کارکردهایی دارد؟

در فضیلت پیوند فرآوری و ترابری

در عصر کنونی که بیش از هر زمانه‌ای، روابط اقتصادی کشورها بر پایه رقابت شکل می‌گیرد، قرارگیری در زنجیره ارزش جهانی و اتصال به حلقه‌های مختلف آن می‌تواند راه رشد و تعالی را هموار کند و اقتصاد ضعیف و شکست‌خورده ایران را از سراشیبی سقوط نجات و مسیر آن را به سمت صعود تغییر دهد. این در حالی است که منطق حکمرانی ما در اقتصاد، تجارت، صنعت، ترابری و... هیچ‌گاه مبتنی بر توسعه حلقه‌های مختلف زنجیره‌ ارزش نبوده است. به همین سبب، پای بدنه صنعتی، تجاری، ترانزیتی و... کشورمان در حلقه نخست زنجیره ارزش یعنی فروش کالا و خدمات خام و نیمه‌خام فرومانده و به اندک درآمد حاصل از آن بسنده کرده است. حالا در چنین شرایطی، جمعی از نخبگان دانشگاهی کشور، طرحی نو درانداخته‌اند و به اندیشه خلق ارزش‌افزوده و ثروت در زوایای مختلف اقتصادی به‌دنبال پیوند ویژگی‌های صنعتی با توانمندی‌های حمل‌و‌نقلی هستند تا ریل اداره امور اجرایی اقتصاد کشور را تغییر دهند. این طرح که با نام «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری» - به اختصار شیفت- شناخته می‌شود، به دنبال دگرگونی مسیر اقتصادی ایران است. در همین رابطه، با دو نفر از اعضای هسته‌ مسئله‌محور شیفت درباره چیستی این طرح و مزایای آن گفت‌وگو کرده‌ایم.

دکتر سبحان نظری، رئیس هیئت‌مدیره انجمن صنفی شرکت‌های حمل‌ونقل ریلی و عضو هسته‌ مسئله‌محور شیفت، این سامانه را ایده و ابتکاری می‌داند که شامل تلفیق «ویژگی‌های حمل‌و‌نقلی» و «ویژگی‌های صنعتی» ایران با هم است. او به ترابران توضیح می‌دهد: «ایده‌پردازان این طرح، نگرانی‌هایی درباره هدف‌گذاری‌های ترانزیتی داشتند؛ چراکه به‌واسطه موقعیت برجسته و خوب ترانزیتی و ژئوپلیتیکی کشورمان، در تصمیمات مختلف و سخنان مسئولان حاکمیتی، تاکیدات بیش از اندازه و زیاد بر توانمندی‌های ترانزیت و بزرگ‌نمایی‌هایی در درآمد ناشی از آن وجود دارد و پتانسیل درآمدزایی این حوزه 50 تا 100 میلیارد دلار در سال اعلام شده است.»

او با اشاره به اینکه توجه به موقعیت ترانزیتی ایران و بهره‌گیری از آن در جای خودش حرف درست و منطقی است، اما اغراق شایسته نیست، اظهار می‌کند: «درآمد ناشی از ترانزیت خام به‌اندازه‌ای که آنها فکر و اعلام می‌کنند، نیست. واقعیت این است که تاکنون رکورد ترانزیت ما حدود 13 میلیون تن بوده و در صورتی که 8 برابر شود و به 100 میلیون تن هم برسد، در نهایت برای ما 5 میلیارد دلار درآمد ایجاد می‌کند؛ به بیان بهتر، هر یک تن ترانزیت خام معادل 50 دلار درآمد ناخالص تولید می‌کند.»

نظری می‌افزاید: «اگر این میزان درآمد را با 600 میلیون تن باری که سالانه در شبکه حمل‌ونقل داخلی ما جابه‌جا می‌شود، مقایسه کنیم، می‌بینیم که حتی اگر به‌اندازه یک‌ششم مجموع فشاری که به شبکه حمل‌ونقل زمینی کشور وارد می‌شود، بار جدید ترانزیتی وارد کنیم، آن‌گاه فقط 5 میلیارد دلار درآمد خواهیم داشت که چنین درآمدی هزینه‌های ناشی از وارد کردن این میزان فشار به شبکه حمل‌ونقل عدد متقاعدکننده‌ای نیست.»

حمال اقتصادهای دیگر نباشیم

عضو هسته‌ مسئله‌محور شیفت، در پاسخ به این پرسش که کشورهای دیگر در حوزه ترانزیت چه می‌کنند، آیا کشورهای دیگر هم از ترانزیت همین میزان درآمد را دارند؟ می‌گوید: «جالب است بدانیم که کشورهای دیگر از منظر ما به ترانزیت نگاه نمی‌کنند؛ یعنی هیچ کشوری در مقیاس عمده، بار ترانزیتی را بدون دست خوردن و اینکه فرآوری روی آن انجام شود، از کشور خود عبور نمی‌دهد و مانند ما قلمرو و خاک کشور خود را صرفاً به گذرگاه کالای کشورهای دیگر تبدیل نکرده است. ممکن است در مقیاس اندک نسبت به ظرفیت لجستیکی‌شان این کار را انجام دهند، اما به‌هیچ عنوان رکورد آن سه رقمی نیست و حتی در مقیاس دورقمی بودن آن هم کشورها با احتیاط عمل می‌کنند.»

نظری: هیچ کشوری در مقیاس عمده، بار ترانزیتی را بدون دست خوردن و اینکه فرآوری روی آن انجام شود، از کشور خود عبور نمی‌دهد و مانند ما قلمرو و خاک کشور خود را صرفاً به گذرگاه کالای کشورهای دیگر تبدیل نکرده است

نظری درباره استراتژی ترانزیتی کشورهای دیگر خاطرنشان می‌کند: «آنها به‌جای اینکه بار ترانزیتی را از کشور خودشان با بهای پایین عبور دهند، درون کشورشان به آن ارزش‌افزوده اضافه می‌کنند و پس از فرآوری، آن را عبور می‌دهند. درست مانند کاری که در راه ابریشم باستانی حتی در قلمروی ایران انجام می‌شد، یعنی مثلاً پیله ابریشم از چین در طول مسیر به نخ، پارچه، لباس و… تبدیل می‌شد و به روم باستان می‌رسید. بنابراین کشورهایی که در مسیرهای تجاری قرار داشتند، صرفاً نقش گذردهنده کالا را برای اقتصادهای دیگر بازی نمی‌کردند، بلکه با انجام فعالیت صنعتی، خودشان در این تجارت سهیم می‌شدند و ترابری و فرآوری را با هم تلفیق می‌کردند و به این شیوه از اقتصادهای دیگر سهمی برای اقتصاد خودشان دست‌وپا می‌کردند.»

او خاطرنشان می‌کند: «از طرف دیگر، با نگاهی به فهرست کشورهای صادرکننده و واردکننده برتر جهان در‌می‌یابیم که دو کشور چین و آمریکا به‌عنوان برترین‌ها و پس از آن ژاپن، آلمان، کانادا، روسیه و… همزمان هم صادرکننده برتر و هم واردکننده برتر برحسب تناژ و ارزش هستند. این نشان می‌دهد که اقتصادهای بزرگ دنیا کالاهای خام و نیمه‌خام را از کشورهای دیگر وارد کشورشان می‌کنند و تا جایی که بتوانند روی آن فرآوری انجام می‌دهند و سپس آن را صادر می‌کنند، پس اگر ما قسمت فرآوری را فراموش کنیم، کشور خود را به حمال اقتصادهای دیگر تبدیل و به درآمد صرف ترانزیت خام بسنده کرده‌ایم.»

لزوم قرارگیری در زنجیره‌های ارزش جهانی

در همین زمینه، مصطفی آیتی، عضو هیئت اجرایی کنوانسیون تیر (ترانزیت) سازمان ملل متحد و یکی دیگر از اعضای هسته‌ مسئله‌ محور شیفت با تاکید بر اینکه شیفت به دنبال خلق ارزش‌افزوده با اولویت توسعه در مناطق محروم است و خوشبختانه در برنامه هفتم توسعه به آن توجه شده؛ می‌گوید: «از مهرماه سال 1401 که طرح توسط دکتر محمد تمنایی، دانشیار دانشگاه صنعتی اصفهان، به‌عنوان یکی از 5 طرح منتخب و برتر بنیاد ملی نخبگان ارائه شد تاکنون جلسات کارشناسی بسیاری در حوزه‌های مختلف اعم از انرژی، ترابری، صنعت، معدن و… برگزار شده تا این طرح یکپارچه بر بستر لجستیک قوی پیاده‌سازی ‌شود.»

آیتی: با تحلیل آمار صادرات کشور متوجه می‌شویم که تاکنون میزان افزایش سهم صادرات ایران از تجارت بین‌الملل، مربوط به خام فروشی بوده؛ چراکه منطق حکمرانی ما در اقتصاد، تجارت، صنعت، تولید، کشاورزی و… به سمت توسعه حلقه‌های مختلف زنجیره‌ ارزش نبوده است

او با بیان اینکه در این پروژه، توسعه لجستیک باید در مسیر پیاده‌سازی شیفت باشد، می‌افزاید: «فرضاً در مقوله ترابری، اگر بخواهیم در حوزه‌های زیرساختی ترابری جاده‌ای، ریلی، دریایی و هوایی سرمایه‌گذاری کنیم، باید در جایی باشد که ارزش‌افزوده بیشتری خلق کند. در واقع، حرف اصلی این پروژه این است که ما باید در زنجیره‌های ارزش جهانی قرار بگیریم و برای این کار، جهت حکمرانی مبتنی بر خلق ارزش‌افزوده باشد، یعنی با توجه به منابع تولید ارزش که در اختیار داریم، برای توسعه زنجیره‌های ارزش داخلی گام برداریم و به حلقه‌های زنجیره ارزش منطقه‌ای و بین‌المللی متصل شویم.»

او نیز همانند دکتر نظری، با تاکید بر اینکه باید بتوانیم بر اساس مزیت‌های نسبی که در حوزه‌های مختلف در کشور وجود دارد، از خام‌فروشی خارج شویم، تصریح می‌کند: «با تحلیل آمار صادرات کشور از گذشته تا امروز، متوجه می‌شویم که هر چقدر صادرات ما به‌لحاظ ارزشی افزایش داشته، به همان اندازه خام‌فروشی ما نیز بیشتر بوده است. به بیان دیگر؛ میزان افزایش سهم صادرات ایران از تجارت بین‌الملل، مربوط به خام فروشی بوده؛ چراکه منطق حکمرانی ما در اقتصاد، تجارت، صنعت، تولید، کشاورزی و… به سمت توسعه حلقه‌های مختلف زنجیره‌ ارزش نبوده و برای آن اقدامی انجام نداده‌ایم.»

عضو هسته‌ مسئله‌محور شیفت تاکید می‌کند: «در دهه‌های گذشته، سرمایه‌گذاری‌های ما فقط در جهت توسعه حلقه‌های اول زنجیره‌های ارزش بوده و به توسعه حلقه‌های بعدی – که از قضا اشتغال‌آفرین هستند، سرمایه کمتری نیاز دارند و ارزش‌افزوده بیشتری خلق می‌کنند – هیچ توجهی نداشته‌ایم. به همین دلیل، در صنایع پتروشیمی، فولادی، معدنی و … در همان حلقه‌های اول زنجیره ارزش درجا زده‌ایم و نفت، سنگ‌آهن، فولاد خام و… صادر می‌کنیم. در صورتی که اگر از صادرات یک واحد فولاد خام، A ریال درآمد داشته باشیم، با تبدیل آن به شمش فولاد، چند A درآمد کسب خواهیم کرد. اگر شمش فولاد را به ورق فولاد تبدیل کنیم، ارزشش بالاتر خواهد رفت و اگر مثلاً همین ورق فولاد را به ورق خودرو، سنجاق، فنر ساعت، و… تبدیل کنیم، حلقه‌های زنجیره ارزش آن تکمیل‌تر و ارزش آن چندصد برابر خواهد شد.»

به گفته او، ممکن است بعضی‌ها معتقد باشند که تکنولوژی لازم را نداریم، اما موضوع اینجاست که وقتی اراده‌ای برای حرکت به سمت خلق ارزش‌افزوده بیشتر نبوده، طبیعتاً انگیزه‌ای هم برای به‌دست آوردن تکنولوژی وجود نداشته است!

نظری: اقتصادهای بزرگ دنیا کالاهای خام و نیمه‌خام را از کشورهای دیگر وارد کشورشان می‌کنند و تا جایی که بتوانند روی آن فرآوری انجام می‌دهند و سپس آن را صادر می‌کنند، پس اگر ما قسمت فرآوری را فراموش کنیم، کشور خود را به حمال اقتصادهای دیگر تبدیل کرده‌ایم

آیتی با اشاره به اینکه با اجرای شیفت به دنبال آن هستیم که در همه ابعاد اقتصادی جهش ایجاد کنیم، می‌گوید: «به این ترتیب، بر اساس منطق حکمرانی شیفت و بستر سکوهای هوشمند، پروژه‌ها در حوزه‌های مختلف اعم از تولیدی، صنعتی، کشاورزی، معدنی، ترابری و … به‌اندازه‌ای که ارزش‌افزوده ایجاد کنند، امتیاز خواهند داشت و براساس امتیاز کسب شده، برای سرمایه‌گذاری و اختصاص تسهیلات اولویت می‌یابند؛ زیرا اگر واقعاً هدفمان ایجاد جهش باشد، باید بدانیم زمانی جهش رخ می‌دهد که اولویت‌ها بر اساس مزیت‌های نسبی شناسایی ‌شده و سرمایه‌گذاری‌ها بر اساس آن اولویت‌ها انجام شود تا بتوان زودتر به مقصد رسید و به کمبود منابع هم دچار نشد.»

عضو شورای اجرایی کنوانسیون تیر (ترانزیت) سازمان ملل متحد با اشاره به اینکه سرمایه‌گذاری باید در کوتاه‌ترین زمان، بیشترین بازدهی را داشته باشد تا به خلق ثروت برسیم و برای رسیدن به توسعه، برنامه‌های کلان را اجرا کنیم؛ تاکید می‌کند: «منطق شیفت نیز حرکت به سمت تولید ارزش‌افزوده و خلق ثروت بیشتر است. این یعنی قدرتمند شدن در اقتصاد که مسیر توسعه را هم رقم می‌زند، اما متاسفانه ما اکنون ثروت و منابع کافی نداریم، چراکه تاکنون خلق ثروت مولد به‌عنوان یک ارزش تلقی نشده است.»

راهساز باشیم نه راهرو

در ادامه این بحث، رئیس هیئت‌مدیره انجمن صنفی شرکت‌های حمل‌ونقل ریلی با تاکید بر اینکه ایده شیفت می‌گوید که نباید ایران را صرفاً به‌عنوان حمل‌کننده آن هم ذیل راهبردهای ملی کشورهای دیگر تعریف کرد، می‌گوید: «در چند سال گذشته، رسانه‌ها و برخی سیاستمداران ما تاسف می‌خوردند که فرصت قرار گرفتن ما ذیل ایده یک کمربند – یک جاده چین تمام شده یا اینکه باید به هر طریقی در کریدور شمال- جنوب قرار گیریم و نقش‌آفرینی کنیم، اما به‌دنبال این نبودیم که خودمان به‌عنوان یکی از تمدن‌های بزرگ دنیا می‌توانیم مانند چین – حالا در مقیاسی کوچک‌تر و منطقه‌ای- ایده و ابتکار خود را داشته باشیم. به بیان بهتر، همان‌گونه که آنها توانستند ابتکار به خرج دهند و کشورهای دیگر را به تحرک وادارند و حتی به تله بدهی ناشی از پذیرش شروط خودش بیندازند، ما هم که در موقعیت جغرافیایی بهتری نسبت به چین قرار داریم، می‌توانیم ابتکار ملی با ابعاد بین‌المللی یا منطقه‌ای داشته باشیم و به‌جای افتادن در دام شروط چین، ایده عملی خودمان را معرفی و اجرا کنیم.»

او می‌افزاید: «به اعتقاد من، از همین منظر بود که وزیر راه و شهرسازی با انتخاب تیم ایده‌پرداز، ایده محوری «ایران‌راه» را ارائه داد تا ما برای نخستین بار، به‌جای اینکه تابع ابتکارات لجستیک و تجارت بین‌المللی اقتصادهای رقیب باشیم، صاحب ایده جدید شویم. البته روشن است که برای بیشینه‌سازی توان بازاریابی ایده ایران‌راه در سطح منطقه‌ای، لازم است نامی دیگر برای آن برگزینیم و در این زمینه، ناسیونالیستی فکر نکنیم.»

آیتی: منطق شیفت حرکت به سمت تولید ارزش‌افزوده و خلق ثروت بیشتر است. این یعنی قدرتمند شدن در اقتصاد که مسیر توسعه را هم رقم می‌زند، اما متاسفانه ما اکنون ثروت و منابع کافی نداریم، چراکه تاکنون خلق ثروت مولد به‌عنوان یک ارزش تلقی نشده است

نظری تاکید می‌کند: «ایده ایران‌راه همان مباحث مربوط به شیفت را مطرح می‌کند؛ زیرا تقریباً آنجا هم بحث بر سر این است که از موقعیت حمل‌و‌نقلی ایران در تلفیق با ظرفیت صنعتی استفاده و ایران را به یک هاب ترانزیتی صنعتی در منطقه تبدیل کنیم. به‌عنوان مثال ما سالیان سال، افتخار کردیم که گوگرد ترکمنستان را بدون فرآوری از خاک ایران عبور دادیم یا گندم ترکمنستان و قزاقستان را به کشورهای دیگر ترانزیت کردیم، در صورتی که مثلاً می‌توانستیم گندم آنها را به ایران بیاوریم، به آرد، نان، ماکارونی، خوراک فرآوری شده از غلات تبدیل کنیم و با ارزش‌افزوده بالاتر از کشور عبور دهیم، این کار هم اشتغال ایجاد می‌کند و هم امنیت می‌آفریند و هم ارز بیشتری برای ما به ارمغان می‌آورد.»

او می‌افزاید: «همین موضوع درباره سنگ‌آهن افغانستان هم صدق می‌کند. اگر ما سنگ‌آهن افغانستان را در کارخانه‌های فولادی خودمان به فولاد تبدیل و صادر کنیم، درآمد ناخالص آن برای کشور ما تنی حداقل 400 تا 500 دلار است، در صورتی که ترانزیت سنگ‌آهن خام از افغانستان به کشورهای دیگر مانند کشورهای حاشیه خلیج‌فارس تنی 50 دلار برای ما درآمد دارد. این فاصله قیمتی در کالاهای ارزشمندتر، بیشتر است.»

این عضو هسته‌ مسئله‌محور شیفت خاطرنشان می‌کند: «ما ظرفیت‌های صنعتی خوبی در حوزه فولادی، معدنی، نساجی، مواد غذایی و… داریم که اکنون با یک‌چهارم تا یک‌دهم ظرفیت خود کار می‌کنند، در صورتی که اگر ظرفیت لجستیکی و ترانزیتی کشور را به آن گره بزنیم – بدون حتی یک ریال سرمایه‌گذاری – می‌توانیم درآمد بالاتر و اشتغال‌زایی بیشتر داشته باشیم. همچنین ما نقطه ثقل جمعیتی دنیا هستیم. در یک طرف اروپا و در طرف دیگر چین و هند قرار دارند که همین موقعیت به ما گوشزد می‌کند که باید از ظرفیت صنعتی و ترانزیتی کشور بیشتر بهره بریم.»

او در پاسخ به این پرسش که آیا این برنامه کمی بلندپروازانه نیست و نباید ابتدا در مسیرهای ترانزیتی که اکنون از آنها حذف شدیم قرار گیریم و بعد به فرآوری بار ترانزیتی بپردازیم، می‌گوید: «همین الان هم ما در سطح بسیار اندک این کار را انجام می‌دهیم و تجربه آن را داریم. فقط باید مقیاس آن را بزرگ کنیم و از مواهب آن برخوردار شویم. کنیم.»

نظری: اگر بگوییم برای افزایش ترانزیت به تکمیل برخی پروژه‌ها مانند خط ریلی رشت- آستارا یا شلمچه – بصره یا تعریف پروژه‌های جدید نیاز داریم، آدرس غلط داده‌ایم. الان هم ایران از نظر اتصالات حمل‌و‌نقل بین‌المللی موقعیت خوبی دارد

نظری با تاکید بر اینکه برای تحقق این هدف باید گلوگاه‌ها را برطرف کرد، می‌افزاید: «گلوگاه‌ها و موانع رسیدن به این هدف نه تحریم است و نه امنیت. گلوگاه‌های ما درونی است و اگر تحریم هم باشد از نوع داخلی است. باید ببینیم در درون کشور کدام فرآیند و کدام مقررات و بخشنامه‌ها بر ضد ایده شیفت است و آنها را از بین ببریم. شک نکنید که ما اگر فقط روی فرآوری غلات متمرکز شویم، می‌توانیم تولید ناخالص داخلی خود را به‌شدت افزایش دهیم؛ زیرا اطراف ما هم بازارهای مصرف پرجمعیت هستند و هم منابع خوبی وجود دارد، حتی ذائقه مردم خاورمیانه و شرق ایران مانند هند، افغانستان و پاکستان نزدیک به غذاهای مبتنی بر غلات است.»

او با اشاره به اینکه اگر بگوییم برای افزایش ترانزیت به تکمیل برخی پروژه‌ها مانند خط ریلی رشت- آستارا یا شلمچه – بصره یا تعریف پروژه‌های جدید نیاز داریم، آدرس غلط داده‌ایم، گفت: «الان هم ایران از نظر اتصالات حمل‌و‌نقل بین‌المللی موقعیت خوبی دارد. شاید از طریق ریلی از شلمچه به بصره وصل نباشیم، اما از طریق 3 تا 4 مرز جاده‌ای بین‌المللی به عراق وصل هستیم. درباره کشورهای دیگر هم ماجرا همین است.»

این عضو هسته‌ مسئله‌محور شیفت افزود: «باید از همین زیرساخت‌ها برای اجرای این ایده استفاده کنیم، زیرا اصل ارزش‌افزوده در بخش فرآوری است نه در بخش ترانزیت. اگر به این نکته توجه کنیم، آن زمان می‌بینیم که با همین خطوط دریایی، ریلی و جاده‌ای موجود می‌توانیم تا چندین برابر وزن فعلی واردات و صادرات خود را بدون توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقلی افزایش دهیم. البته توسعه زیرساخت را نفی نمی‌کنیم، اما اگر منصف باشیم می‌دانیم که همین الان خطوط موجود به اندازه یک‌پنجم تا یک‌دهم ظرفیتشان کار می‌کنند که می‌توانیم از ظرفیت خالی آنها استفاده کنیم.»

اجرای شیفت در چند زنجیره ارزش با مقیاس کوچک

دکتر نظری توضیح می‌دهد: «خود مبتکران این ایده به‌منظور اجرای این ایده به بهترین شیوه، پیگیری خواهند کرد تا این کار در 3 تا 5 زنجیره ارزش متفاوت در مقیاس کوچک پیاده‌سازی شود تا بتوان علاوه بر شناخت بهتر و دقیق‌تر گلوگاه‌های کار، نتایج آن را هم برای حکمرانان و مردم ملموس‌تر کرد، مثلاً می‌توانیم با امضای یک توافقنامه با افغانستان و سهیم کردن آنها در منافع تجاری آن، سنگ‌آهن افغانستان را به ایران بیاوریم و با فرآوری به کشورهای ثالث صادر کنیم و همین پروسه را برای گندم با ترکمنستان و قزاقستان و برای پنبه با ازبکستان و حتی در حوزه انرژی داشته باشیم و نشان دهیم که منافع این کار نسبت به ترانزیت خام بسیار بیشتر است.

نظری معتقد است: «ترانزیت خام، در کنار درآمدزایی، اندک وابستگی سیاسی می‌آورد، اما وقتی ترانزیت را با توانمندی صنعتی تلفیق کنیم وابستگی سیاسی و اقتصادی عمیق‌تر می‌شود؛ زیرا برخی کشورها برای صادرات مواد خام و کشورهای دیگر برای واردات مواد فرآوری شده به ما وابسته می‌شوند. این وابستگی‌ها پررنگ‌تر از وابستگی در حمل صرف و ترانزیت است. همچنین پایداری اشتغال‌زایی، درآمدزایی و فعالسازی صنعتی را برایمان به ارمغان می‌آورد. علاوه بر آن، ارزش‌افزوده ایجاد شده در کالاهای پرحجم و انبوه مانند فولاد حداقل 10 برابر ترانزیت خام و در کالاهای پیچیده‌تر و ارزشمندتر تا 100 برابر ترانزیت خام است.»

ریل اداره امور اجرایی باید تغییر کند

با این حال، زمانی که از آیتی می‌پرسیم برای اجرای طرح شیفت چه مشکلات و موانعی را به‌صورت پیش‌فرض بر سر راه خود می‌بینید، او با بیان اینکه این طرح به ما می‌گوید که باید ریل اداره امور اجرایی اقتصاد کشور را تغییر دهیم، می‌گوید: «این کار بسیار دشوار و طاقت‌فرسا است، زیرا می‌خواهد مسیر را تغییر دهد. همچنین باید بیشتر مطالعه کرد تا بتوان مشکلات را برای اجرای بهتر آن موشکافانه‌تر احصا کرد حتی باید توجه داشت که اجرای این طرح پیش‌نیازهایی نیاز دارد از جمله؛ مداقه بیشتر در فاکتورهای کلان اقتصادی (مثلاً ناترازی انرژی، خلق نقدینگی از هیچ!).»

آیتی تاکید کرد: «علاوه بر این، بر اساس تجاربی که تاکنون کسب کرده‌ایم، برای اجرای شیفت باید بدنه اجرایی دولت از نظر نگرش، تلنگر اساسی بخورد؛ زیرا در شیفت دولت فقط سیاست‌گذاری و بسترسازی را به عهده دارد و توسعه کار به دست بخش خصوصی انجام می‌شود، حتی پیشنهاد شده که توسعه‌دهنده‌های زنجیره‌های ارزش هم بخش خصوصی و مثلاً دانشگاه‌ها باشند؛ در نتیجه اجرای شیفت مستلزم این است که تفکر دولتی حاکم که تصدی‌گری است، بشکند. این کاری بسیار سخت است، اما باید انجام شود و از آن گزیری نیست.»

آیتی: برای اجرای شیفت باید کار فرهنگی و آگاه‌سازی عمومی انجام شود. مردم باید بدانند که مشکل کجاست و راه حل چیست؟ به این صورت، دولت هرچند بوروکراتیک و ثقیل، مجبور می‌شود که آن تغییر را در جهت منافع ملی خواسته یا ناخواسته بپذیرد.

به گفته آیتی؛ اگر دولت تصدی‌گر و تصدی‌خواه در امور اقتصادی، بخواهد شیفت را اجرا کند، بدون شک ما با مشکل روبه‌رو می‌شویم؛ چراکه برای اجرای شیفت، به دولت سیاست‌گذار و چابک نیاز داریم. او با اشاره به اینکه برای این کار به اقدامات فرهنگی نیز نیازمندیم، می‌گوید: «قطع به‌یقین هر کار اجرایی، نیازمند پیوست فرهنگی است و به تناسب سختی کار، پیوست فرهنگی باید قوی‌تر باشد. برای اجرای شیفت نیز باید کار فرهنگی و آگاه‌سازی عمومی انجام شود تا مردم هم شیفت را بپذیرند و نسبت به منافع آن آگاهی داشته باشند. مردم باید بدانند که مشکل کجاست و راه حل چیست؟ به این صورت، دولت هرچند بوروکراتیک و ثقیل، مجبور می‌شود که آن تغییر را در جهت منافع ملی خواسته یا ناخواسته بپذیرد.»

این عضو هسته‌ مسئله‌محور شیفت با تاکید بر اینکه بدنه دولت مجبور است به تغییر تن بسپارد و خودش را جراحی کند، می‌افزاید: «این جراحی بسیار دردناک و عمیق است و به مدیران جراح و زبردست نیاز دارد. مدیرانی که جسارت جراحی ندارند، برای اجرای کارهای بزرگ مناسب نیستند و منطق شیفت را نمی‌توانند بپذیرند. خوشبختانه این تکلیفی است که قانون‌گذار بر عهده دولت گذاشته است و باید به سمت آن حرکت کند و هرچه اجرای آن را به تعویق بیندازد اقتصاد ملی باید برای آن بهای سنگین‌تری پرداخت کند. در نتیجه بهتر است زودتر مجموعه دولت و نخبگانی کشور با آگاهی مردم به این نتیجه برسند تا بتوانیم مسیر تغییر را در کوتاه‌ترین زمان سپری کنیم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *