رسانه اقتصاد ترابری ایران

محیط زیست

دوشنبه, 6 شهریور 1402
15 برابر دریاچه ارومیه پر آب را در دریای خزر از دست داده‌ایم؛

زوال خزر

نوسانات دوره‌ای سطح تراز آب از ویژگی‌های متمایز خزر از دیگر دریاچه‌هاست. به همین سبب، گاه ساحل را پس می‌زند و گاهی پیش می‌کشد. در این دوران، دوباره خزر بر اثر تغییرات اقلیمی، افزایش دمای هوا و کاهش ورودی منابع آب رودخانه‌ای، اندک‌اندک دامن خود را از سواحل برچیده و پایش را عقب کشیده است. در چنین شرایطی، مهم است که صدای پای آب خزر را بشناسیم و بتوانیم از شتاب روند کاهشی آن بکاهیم‎؛ نه اینکه هر کدام از کشورهای حاشیه‌ای دریای خزر با راه‌اندازی طرح‌های کلان صنعتی و پروژه‌های گردشگری به جنگ با دریا برخیزند و با تعریف برنامه‌های مانند انتقال آب از خزر به مناطق غیرساحلی برای آب کشاورزی بر سرعت کاهش این دریاچه بیفزایند و با هدایت پسماندها و آلودگی‌های صنعتی زخم دیگری بر پیکر آن بنشانند.  این در حالی است که در 21 مرداد 1385 و در کنوانسیون «تهران» 5 کشور حاشیه‌ای این دریا به حفاظت از محیط‌زیست خزر متعهد شدند و این تعهد هرچند در اجرا ناکام ماند، اما وجه تسمیه این روز به نام دریای خزر در تقویم ملی ایران شد. به همین منظور، ترابران پای سخنان دکتر همایون خوشروان، مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر نشست. او با بیان اینکه آنچه باعث نگرانی و نابودی ما خواهد شد، ضعف مدیریت است نه کاهش سطح تراز آب دریای خزر، در گفت‌وگو با ترابران خاطرنشان کرد: «ما باید مراکز پژوهشی را که وظیفه دیده‌بانی و مشاهدات میدانی درازمدت درباره خزر دارند، تقویت کنیم، در حالی که هرگز چنین اقدامی در این زمینه انجام ندادیم و همین نشانه ضعف ما است.»

دکتر همایون خوشروان، مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر با تاکید بر اینکه در ماه جولای یعنی دومین ماه گرم تابستان، ورودی آب دریای خزر از رودخانه ولگا در کم‌ترین سطح قرار می‌گیرد، به ترابران گفت: «این رودخانه هر آنچه را در زمستان اندوخته کرده بود، در ماه‌های آوریل تا ژوئن با سیلاب‌های گسترده وارد خزر کرده است و در این ماه ورودی منابع آب شیرین به این گستره آبی جهان در حال کاهش است؛ بنابراین ضربان قلب دریای خزر به آرامی کند می‌شود و سطح تراز آب کاهش می‌یابد.»

او خاطرنشان کرد: «هر ساله این روند کاهشی خزر تا ماه ژانویه ادامه دارد و سپس از ماه مارس که برف‌ها ذوب می‌شود، اندکی افزایش را خواهیم داشت. به این ترتیب، سیکل سالانه نوسان آب دریای خزر شکل می‌گیرد.»

این کارشناس با بیان اینکه در حال حاضر، سطح تراز آب این دریاچه 140 سانتی‌متر پایین‌تر از سال 1374 است، هشدار داد: «این یعنی ما 140 سانتی‌متر آب در کل مساحت دریای خزر را از دست داده‌ایم که بسیار سنگین است؛ زیرا اگر این میزان را به سطح کل این دریاچه تعمیم دهیم، متوجه می‌شویم که 560 میلیارد متر مکعب آب در این سال‌ها از دست رفته است که معادل با 15 برابر آب دریاچه ارومیه در زمان پرآبی است.»

او با اشاره به اینکه هر یک سانتی‌متر دریای خزر معادل 4 میلیارد مترمکعب است و کاهش سطح دریای خزر به میزان 60 سانتی‌متر در دو سال اخیر به معنای از دست دادن حجمی معادل 240 میلیارد مترمکعب است‏ گفت: «این کاهش سطح تراز نشانه خوبی نیست و تبعات آن در شورمرز شدن آب‌های تحت‌الارضی و افت سطح پیزومتری آنها، از کار افتادن بنادر و کاهش ذخایر ماهیان دیده می‌شود.»

روند هشداردهنده تبخیر در خزر

دکتر خوشروان با تاکید بر اینکه همین چند عدد به‌تنهایی نشان می‌دهد که خزر با چه وسعتی در حال کاهش سطح تراز آبی است، افزود: «در حال حاضر، تراز دریای خزر بین آستانه من‌های 28 تا 5/28 است و اگر 50 سانتی‌متر دیگر سطح تراز آب دریای خزر کاهش یابد و به تراز من‌های 29 برسد اتفاقی می‌افتد که در سال 1357 رخ داد؛ چراکه در آن دوره نیز، از سال 1930 تا 1978 حدود 30 متر از سطح تراز آب دریای خزر را از دست دادیم.»

ما 140 سانتی‌متر آب در کل مساحت دریای خزر را از دست داده‌ایم که بسیار سنگین است؛ زیرا اگر این میزان را به سطح کل این دریاچه تعمیم دهیم، متوجه می‌شویم که 560 میلیارد مترمکعب آب در این سال‌ها از دست رفته است که معادل با 15 برابر آب دریاچه ارومیه در زمان پرآبی است

مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر تصریح کرد: «بر اساس تغییرات آب‌وهوایی این اتفاق دوباره رخ خواهد داد اما با این تفاوت که درجه حرارت در منطقه خزر نسبت به آن زمان 2 درجه گرم‌تر شده است، بنابراین حجم فرآیند تبخیر آب چندین برابر شده و ریسک آسیب‌پذیری و خشک‌زایی برای حوضه‌های حاشیه خزر از جمله تالاب‌ها مانند میانکاله و خلیج‌ها مانند خلیج گرگان و از همه مهم‌تر خلیج قره‌بغاز بیشتر است.» او با بیان اینکه اگر بخواهیم ریسک آسیب‌پذیری کشورهای خزری را در برابر کاهش سطح تراز آب دریا رتبه‌بندی کنیم، سواحل کشور قزاقستان در رتبه نخست ریسک آسیب‌پذیری حاصل از خشک‌زایی قرار دارد، گفت: «زیرا آن سواحل کم‌شیب است و میزان بارندگی در آنجا بسیار کم است، در نتیجه وقتی دریا عقب‌نشینی می‌کند بیشترین سطح ساحل خشک در آن منطقه ایجاد می‌شود. بعد از آن، به‌ترتیب کشور ترکمنستان، روسیه، ایران و در آخر آذربایجان قرار دارد زیرا سواحل آن کشور پرشیب و عمیق است بنابراین از ریسک آسیب‌پذیری بسیار کمتری برخوردار است.»

به گفته خوشروان، در ایران نیز سواحل شرقی به‌ویژه در استان گلستان از دیگر استان‌ها در معرض خطر بیشتری قرار دارد.

او اظهار کرد: «اگر قرار باشد که سطح تراز آب دریای خزر سالانه 30 سانتی‌متر کاهش یابد، چندین کیلومتر ساحل دریای خزر در قزاقستان دچار خشکسالی می‌شود که همه زیرساخت‌های اقتصادی آن کشور را اعم از تاسیسات ساحلی، بندری، نفتی و گردشگری تهدید می‌کند»

خوشروان با بیان اینکه به همین سبب برای دولت قزاقستان میزان نوسان تراز آب دریای خزر مهم است، خاطرنشان کرد: «در نهایت، رقم خوردن چنین شرایطی موجب وقوع پدیده ریزگرد و تاثیر بر زندگی ساحل‌نشینان می‌شود. از طرف دیگر، افزایش سطح تراز آب دریا مانند بازه زمانی سال‌های 1357 تا 1374 موجب زیر آب رفتن تاسیسات ساحلی می‌شود، چراکه در آن سال‌ها تراز آب این پیکره آبی بالغ بر 5/2 متر افزایش یافت و خسارات سنگین و هنگفتی را برای قزاقستان رقم زد.»

دو قطعنامه عقیم‌مانده برای نجات خزر

این نویسنده و پژوهشگر دریایی با بیان اینکه کشورهای حاشیه دریای خزر دو قطعنامه به‌منظور حفاظت از این گستره آبی دارند، گفت: «یکی از آنها موافقتنامه کنوانسیون تهران است که بین سال‌های 2010 تا 2015 وجهه قانونی پیدا کرد و 5 کشور متعهد شدند برای حفاظت از منابع آب در مقابل آلودگی‌ها درباره شاخص محیط‌زیست رژیم حقوقی دریای خزر با هم همکاری کنند. دومین معاهده نیز اجرای رژیم حقوقی دریای خزر است که در زمان دولت دهم بین کشورهای خزری امضا شد و شاخص‌های مختلفی مانند حفاظت از سواحل و سرزمین‌های دریایی مستقر در مناطق ساحلی را در دستور کار قرار داد.»

او تاکید کرد: «متاسفانه اجرای این دو قطعنامه و همچنین نظارت بر شیوه اجرای آنها عقیم مانده است، در حالی که با توجه به وضعیت دریای خزر نیاز است که این دو قطعنامه در ابعاد مختلف فعال شود تا شاهد نتایج آن در بهبود وضعیت فعلی باشیم.»

کشورهای حاشیه دریای خزر دو قطعنامه به‌منظور حفاظت از این گستره آبی دارند که متاسفانه اجرای این دو قطعنامه و همچنین نظارت بر شیوه اجرای آنها عقیم مانده است

خوشروان درباره عوامل موثر بر کاهش سطح تراز آب دریای خزر گفت: «بیش از 80 درصد حجم آبی این دریا از طریق رودخانه‌های شمالی تامین می‌شود، بنابراین زمانی که آن رودخانه‌ها که هر کدام از بارش‌های جوی در حوضه آبریز خود متاثر هستند، پرآب باشند، خزر نیز پرآب خواهد بود. به بیان دیگر، هر زمان رطوبت حوضه آبریز ولگا که از سمت بخش شمالی اقیانوس اطلس تامین می‌شود، به اندازه کافی باشد، بارش برف را داریم و ذوب همین برف‌ها در ماه‌های بهاری و اوایل تابستان به‌صورت سیلاب وارد خزر می‌شود؛ اما اگر رطوبت بر اثر تغییرات اقلیمی و خشکسالی کم باشد، حجم آب رودخانه ولگا کاهش می‌یابد و به‌تبع آن تراز آب دریای خزر نیز پایین می‌آید.»

او با بیان اینکه سهم رودخانه‌های دیگر در خزر فقط 5 درصد است، اظهار کرد: «رودخانه‌های این حوضه آبریز به‌خاطر خشکسالی و کاهش بارندگی در منطقه بسیار کم‌آب شده‌اند، بنابراین عامل اصلی کاهش سطح تراز آب دریای خزر تغییرات جوی و خشکسالی است.»

مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر با اشاره به اینکه سدسازی روی رودخانه‌ها و استفاده از آب رودخانه‌ها برای کشاورزی آن هم در زمان خشکسالی روند کاهشی دریای خزر را تسریع می‌کند، بیان کرد: «علاوه بر آن، ورود فاضلاب‌های صنعتی و شهری به دریای خزر، سلامت این دریاچه را به خطر انداخته و موجب شده است که ما حجم بالایی از تنوع زیستی و جانداران خزر را از دست بدهیم. بدتر این است که هنوز با وجود کنوانسیون تهران این روند ادامه دارد و همه کشورها آلودگی‌های خود را به‌شکل کاملاً غیرسازماندهی‌شده به سمت دریای خزر رها می‌کنند که همین موضوع باعث می‌شود روز به روز احوال خزر ناگوارتر شود.»

او با اشاره به سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره اینکه روسیه ورودی آب رودخانه ولگا را به سوی دریای خزر بسته است، تاکید کرد: «متهم کردن روسیه راهکار نیست، هرنوع اظهار نظری از سوی مقامات ایران باید براساس مستندات علمی باشد و از اظهار نظر عوامانه در سطح بین‌المللی پرهیز شود. در حال حاضر، رصد ورودی‌ها به دریای خزر از طریق ماهواره‌ها و ایستگاه‌های تراز‌سنجی به شکل علمی امکان‌پذیر است. این حرف که می‌گوییم روسیه ولگا را بسته است، علمی نیست. دولت روسیه بزرگ‌ترین تالاب‌های دریای خزر را در اختیار دارد که اگر ورودی آب روزخانه ولگا را به خزر ببندد،‌ بیشترین ضرر متوجه سواحل خودش خواهد شد.»

نسخه‌های درمانی برای خزر

خوشروان در پاسخ به این پرسش که برای کند کردن روند کاهشی تراز آب دریای خزر باید چه اقداماتی در پیش گرفت، گفت: «معمولاً در همه کشورهای دیگر برای این کار دو سناریو اعم از سناریوی کاهنده و سناریوی سازگاری وجود دارد. در سناریوی کاهنده، انسان با تغییر رفتار، از شتاب کاهش سطح تراز آب دریا جلوگیری می‌کند. یکی از این تغییر رفتارها می‌تواند ممانعت از انتقال آب دریا به استان‌های دیگر باشد. همچنین می‌توان در راهکارهای مهار آب‌های سطحی بازنگری کرد؛ مثلاً به‌جای مهار آب در دریاچه پشت سدها که در معرض آفتاب تبخیر می‌شود، باید آب را به سمت سفره‌های زیرزمینی و به دور از تابش آفتاب هدایت کرد تا با اثرات منفی خشکسالی روی منابع آب کشور مقابله شود.»

اگر بخواهیم ریسک آسیب‌پذیری کشورهای خزری را در برابر کاهش سطح تراز آب دریا رتبه‌بندی کنیم، سواحل کشور قزاقستان در رتبه نخست ریسک آسیب‌پذیری حاصل از خشک‌زایی قرار دارد. بعد از آن، ترکمنستان، روسیه، ایران و در آخر آذربایجان قرار دارد زیرا سواحل آن کشور پرشیب و عمیق است و ریسک آسیب‌پذیری بسیار کمتری دارد

خوشروان درباره سناریوی سازگاری نیز چنین توضیح داد: «در سناریوی سازگاری رویکردهای مختلفی با هدف سازگاری و از طریق مهندسی و برنامه‌ریزی کلان وجود دارد. رویکرد اول این است که از احداث سازه‌هایی که منجر به کاهش سطح تراز آب دریای خزر می‌شود، جلوگیری کنیم؛ مثلاً اگر ما سیلابی در منطقه گرگان داریم و این آب در گودال دشت گرگان جمع می‌شود و به دریا نمی‌ریزد، باید شرایطی ایجاد کنیم که این سیلاب‌ها مستقیماً وارد دریای خزر شود و به تعادل‌بخشی آب دریا کمک کند. رویکرد دوم شیوه ساخت‌وسازهای کمک‌کننده است، مثلاً در سال ۱۹۸۰ برای جلوگیری ورود آب دریای خزر به خلیج قره‌بغاز سد ساختند، اما با افزایش سطح تراز آب دریای خزر، ناچار به شکستن آن شدند.»

این نویسنده و پژوهشگر دریایی تصریح کرد: «با این حال، متاسفانه ما این‌گونه فعالیت‌ها و رویکردها را نداریم، در حالی که باید حداقل در رودخانه سفیدرود و در زمینه رسوب‌زدایی بنادر و رودخانه‌ها با جدیت کامل عمل کنیم.»

او در بخش دیگری از سخنان خود اظهار نگرانی برای دچار شدن دریای خزر به سرنوشت دریاچه آرال را بی‌اساس و نادرست دانست و تاکید کرد: «تصور چنین عاقبتی برای دریاچه خزر دور از ذهن است، چراکه حتی اگر راه ورود همه رودخانه‌ها به‌ویژه رودخانه‌های شمالی را به خزر کاملاً ببندیم و هیچ آبی به این دریا وارد نشود، باز هم بین 250 تا 500 سال زمان طول می‌کشد که این دریاچه خشک شود.»

خوشروان تصریح کرد: «از 2 میلیون سال گذشته تاکنون حتی در بدترین شرایط هم دریاچه خزر کاملاً خشک نشده است، بلکه بخشی از آن دچار خشکسالی شده است و تراز آن هم 75 متر پایین‌تر آمده است، اما هرگز به سمت خشکسالی کامل نرفته و دوباره در یک سیکل زمانی به حالت اولیه خودش بازگشته است. در نتیجه، تشویش اذهان عمومی در این زمینه درست نیست.»

او با بیان اینکه آنچه باعث نگرانی و نابودی ما خواهد شد ضعف مدیریت است نه کاهش سطح تراز آب دریای خزر، خاطرنشان کرد: «تنها کاری که باید انجام دهیم، تقویت مراکز پژوهشی است که وظیفه دیده‌بانی و مشاهدات میدانی درازمدت درباره خزر دارند. این در حالی است که ما هرگز چنین اقدامی در این زمینه انجام ندادیم و همین نشانه ضعف ما است.»

میانکاله، وصله ناجور مازندران

مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر در ادامه منبع آلاینده جدیدی را برای خزر به نام پتروشیمی میانکاله نام برد و گفت: «فعالیت پتروشیمی علاوه بر آلودگی‌هایی برای دریای خزر، به‌دلیل تولید گازهای خطرناک می‌تواند هوای پاک استان مازندران را تحت‌الشعاع قرار دهد و تهدید کند؛ زیرا استان مازندران، گیلان و گلستان در شاخص آمایش سرزمین همیشه با داشتن هوای پاکیزه شناخته می‌شوند و اگر گردشگر یا حتی سرمایه‌گذار پروژه‌های تفریحی و سرمایه‌گذاری به این استان‌ها می‌آید، برای بهره‌مندی از هوای پاک و محیط‌زیست فعال و پویا است که پتروشیمی می‌تواند به آنها آسیب بزند.»

خوشروان اظهار کرد: «به عقیده من درباره مکان‌یابی صحیح احداث پتروشیمی در منطقه میانکاله بایستی سازمان بنادر و دریانوردی که متولی طرح جامع مدیریت مناطق ساحلی است، پاسخگو باشد. این طرح مصوبه مجلس شورای اسلامی را دارد و در قانون قید شده است که هرگونه ساخت‌وساز ساحلی بایستی بر اساس برنامه‌های مدیریت جامع سواحل در راستای توسعه پایدار باشد.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *