رسانه اقتصاد ترابری ایران

یکشنبه, 8 اسفند 1400

آشنایی با کلیات و مبانی رفتار سازمان

آشنایی با کلیات و مبانی رفتار سازمان- Organizational Behavior 

شاید بتوان مدیریت رفتار سازمانی یا Organizational Behavior را یکی از کلیدی‌ترین و زیر‌بنایی‌ترین درس‌ها در دوره‌هایمدیریتی دانست دانشجویان مدیریت معمولاً این درس را به اختصار(OB‌ )می‌نامند.

مبحث مدیریت رفتار سازمانی با به‌کارگیری و استفاده از دانش‌های گوناگون، می‌کوشد مجموعه‌ای از مبانی اولیه رفتارشناسی فردی و سازمانی را به ما بیاموزد.

در این موضوع مقدمه‌ای کلی برای آشنایی بیشتر شما با مدیریت رفتار سازمانی است تا بتوانیم در ادامه‌ی آن، مباحث رفتار سازمانی را به شکلی جدی و حرفه‌ای مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

تعریف رفتار سازمانی چیست؟ مدیریت رفتار سازمانی به چه می‌پردازد؟

مدیریت رفتار سازمانی یا Organizational Behavior یکی ازمباحث پایه مدیریت است که سالهاست در بیشتر دوره‌های مدیریتی در سراسر جهان، آموزش داده می‌شود.

قدیمی بودن و ریشه‌دار بودن مفهوم رفتار سازمانی، به آن معنی نیست که دانش مدیریت رفتار سازمانی هم تا همین حد، قدمت و سابقه دارد: از عمر رسمی این رشته، صرفاً چند دهه می‌گذرد.

البته این را هم باید بگوییم که طی یک یا دو دهه‌ی اخیر، رفتار سازمانی به شکل ویژه‌ای مورد توجه قرار گرفته و اهمیت رفتا

کتاب‌های گوناگونی با عنوان مدیریت رفتار سازمانی تألیف شده و در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش ر سازمانی را بیش از پیش به رسمیت شناخته‌اند.مدیریت تدریس می‌شوند؛ اما بی‌تردید شناخته‌شده‌ترین کتاب در میان آنها، کتاب مدیریت رفتار سازمانی نوشته‌ی استیفن رابینز است.

وقتی می گوییم رفتار سازمانی، باید تعریف خودمان را از واژه‌ی سازمان مشخص کنیم و بگوییم سازمان چیست.

واژه‌ی سازمان (Organization) که گاهی در فارسی به صورت ارگان هم به‌کار می‌رود، برای همه‌ی ما کم‌و‌بیش آشناست و معمولاً هر روز آن را در نوشته‌ها و خبرها می‌خوانیم و در صحبت‌ها به‌کار می‌بریم.

پس چرا باید برای تعریف سازمان وقت بگذاریم؟ آیا کسی هست که مفهوم سازمان را نداند؟

مسئله این‌جاست که وقتی از رفتار سازمانی حرف می‌زنیم، مهم است که تعریف درستی از سازمان از ذهن داشته باشیم تا بتوانیم تشخیص دهید که آیا اصلاً ما مخاطب رفتار سازمانی محسوب می‌شویم یا نه؟

اما به علت بار معنایی خاص واژه‌ی سازمان در زبان فارسی، تصویر ذهنی بسیاری ما از این واژه با آن‌چه در مدیریت از آن مد نظر است، تفاوت دارد.

کمی فکر کنید و ببینید که سازمان را معمولاً در کجاها شنیده‌اید:

سازمان سنجش آموزش کشور
سازمان امور مالیاتی کشور
سازمان حج و زیارت
سازمان اوقاف و امور خیریه
سازمان نظام مهندسی ساختمان

برای بسیاری از ما، سازمان به عنوان یک مجموعه‌ی بزرگ با مأموریت‌های ویژه‌ و غالباً دولتی جا افتاده است و اگر بخواهیم همین مفهوم را مبنای تعریف رفتار سازمانی قرار دهیم، بخش مهمی از دانشجویان مدیریت و کسب و کار که عضو چنین سازمان‌هایی نیستند نیازی به درس رفتارسازمانی نخواهند داشت.

اما آیا واژه‌ی سازمان در ادبیات مدیریت و کسب و کار هم با همین معنا به‌کار می‌رود؟

برای یافتن پاسخ این پرسش، باید با مراجعه به چند منبع معتبر، تعریف سازمان را مرور و بررسی کنیم:

تعریف سازمان از نظر رابینز و جاج

سازمان یک واحد اجتماعی متشکل از دو نفر یا بیشتر است به صورت نسبتاً پیوسته برای دستیابی به یک یا چند هدف مشترک فعالیت می‌کند.

در واقع  سازمان را می‌توان مجموعه‌ای از افراد در نظر گرفت که در کنار هم و با هماهنگی هم کار می‌کنند تا به هدف‌های فردی و جمعی خود برسند

 رفتار سازمانی در این نقطه متولد می‌شود. تلاش انسانها برای ایجاد همگرایی و همسویی بین انسانها و ساختارهای انسانی. بین فرد و سازمان. طوری که با کمترین هزینه و اصطکاک، خواسته‌های همه تامین شود

 

رفتار سازماني و رهبـــري:

امروزه ديگر مطمئن هستيم كه موفقيت سازمان مستقيماً به استفاده موثر نيروي انساني بستگي دارد و مدير موفق كسي است كه بتواند به خوبي از افراد خود بهره برده و توان آنها را به كار گيرد.

بدين منظور مدير مي بايست يك رشته مهارت ها و توانايي ها را كسب كند كه در حوزه رفتار سازماني به آنها پرداخته ميشود.

برای این‌که بهتر درک کنید رفتار سازمانی چیست، مناسب است که صحبت‌های نیگل نیکولسون استاد مدرسه کسب و کار لندن را که در مقدمه‌ی دائره‌المعارف رفتار سازمانی آمده بخوانید:

رفتار سازمانی، بررسی رفتار انسانها در محیط سازمانی و بررسی رفتار سازمانها در محیط اقتصادی و اجتماعی است.

با این تعریف، قسمت عمده‌ی آنچه ما امروز، به عنوان ارزشمندترین دستاوردهای زندگی بشر می‌شناسیم و همینطور قسمت عمده‌ی آنچه امروز موجب نفرت و شرمساری نسل بشر است، به نوعی با رفتار سازمانی ما مرتبط بوده است:

از ساخته شدن دیوار چین، تا جنایات هیتلر؛ از تولید اتوموبیل تا همه جنگ‌های بزرگ بشر؛ از مذاهب تا سیستم‌های ارتباطی در جامعه.

حتی در سطح فردی هم، ریشه‌ی بخش عمده‌ای از موفقیت‌ها و شکست‌های ما را می‌توان در ساختارها و رابطه‌های سازمانی جستجو کرد.

آیا می‌توان مدیریت رفتار سازمانی را یک علم مستقل دانست؟

پاسخ به این سوال ساده نیست؛ چون ابتدا باید مشخص شود که منظور ما از دو واژه‌ی «علم» و «مستقل» چیست.

اما شاید این پاسخ کمک‌کننده باشد که:

رفتار سازمانی، با علومی مثل روانشناسی و فیزیک و شیمی و مانند این‌ها، کمی تفاوت دارد: چون بسیاری از داشته‌های خود را از علوم دیگر وام گرفته است.

البته همه‌ی رشته‌های علمی از رشته‌های دیگر، کمک می‌گیرند و حتی گاهی این کمک‌گرفتن‌ها در حدی است که شاخه‌های دانش بین‌رشته‌ای شکل می‌گیرد.

اما رفتار سازمانی، بیش از آن‌که یک دانش بین‌رشته‌ای باشد، یک دانش چندرشته‌ای است و بخش غالب مطالب آن، از قرار گرفتن داشته‌ها و دانسته‌های رشته‌های دیگر گرد آمده است.

می‌توانید فرض کنید عده‌ای متخصص، به سراغ رشته‌هایی مانند روانشناسی شناختی، روانشناسی اجتماعی، کار تیمی، مدیریت استرس، تصمیم گیری، شخصیت شناسی، انگیزش و سایر مباحث مرتبط با علوم رفتاری رفته‌اند و هر چیزی را که دانستن آن‌ برای یک فرد فعال در یکسازمان مورد نیاز بوده، گلچین کرده و تحت عنوان مدیریت رفتار سازمانی ارائه‌ کرده‌اند.

اهداف رفتار سازماني
Purpose of Organizational Behavior

کنترل

CONTROL

پیش بینی

Prediction

تبيين

Explanation

چالشهای فرا روی مدیران در کاربرد اصول و مفاهیم رفتار سازمانی

گوناگونی نیروی کار
جهانی شدن سازمان
تفویض اختیار
نوآوری و ایجاد تغییر
کم شدن وفاداری کارکنان
رفتار سازمانی در چه سطوحی قابل بررسی است؟ (ابعاد رفتار سازمانی)

تقریباً تمام صاحب‌نظران رفتار سازمانی، چارچوب مشابهی را برای آموزش رفتار سازمانی در نظر گرفته‌اند: آن‌ها رفتار سازمانی را در سه سطحِ فردی، گروهی و سازمانی بررسی می‌کنند:

انسان به عنوان یک فرد در سازمان

در این سطح که به عنوان سطح فردی (Individual Level) شناخته می‌شود، به آن‌چه در درون فرد می‌گذرد می‌پردازند.

مباحثی مانند یادگیری، ادراک، خلاقیت، انگیزش، شخصیت، تعارض، الگوهای رفع تعارض و موضوعاتی از این دست مورد توجه قرار می‌گیرند.

گروه‌ها به عنوان مجموعه‌ای از انسان‌ها

در این سطح که آن را به عنوان سطح گروهی (Group Level) می‌شناسند، به حضور فرد در جمع و آن‌چه در یک گروه انسانی می‌گذرد توجه می‌شود.

مباحثی مانند کاریزما، قدرت، رفتار گروهی، شبکه و شبکه‌سازی، کار تیمی، تقسیم نقش‌ها، مراحل مختلف در چرخه عمر گروه (از شکل‌گیری تا انحلال) و هنجارهای گروهی از جمله موضوعات پایه در این لایه محسوب می‌شوند.

سازمان به عنوان یک هویت مستقل

در بالاترین سطح که به آن سطح سازمانی (Organizational Level) گفته می‌شود، سازمان را به عنوان موجودی مستقل با ویژگی‌ها و قابلیت‌ها و محدودیت‌های خاص خودش در نظر می‌گیرند.

در این لایه، موضوعاتی مانند فرهنگ سازمانی، تغییر سازمانی و مدیریت تحول، همسو کردن افراد جدید با سازمان، طراحی سازمان، ساختار سازمانی و اثربخشی سازمانی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند.

بنابراین مفاهیم خاص مثلاً رضایت شغلی یا فرهنگ سازمانی در مجموعه‌ی مبانی مدیریت رفتار سازمانی گنجانده شده؛ اما مباحثی مانند کار تیمی، مذاکره و مدیریت تعارض در قالب مجموعه مباحث مستقل تخصصی دیگربه شرح زیر ارائه شده‌اند:

تصمیم گیری در محیط کار

انواع تصمیم‌گیری، اخلاق در تصمیم‌گیری، فرایند تصمیم گیری، خرده‌مهارت‌های مرتبط با تصمیم گیری، محدودیت‌های موجود در تصمیم‌گیری و تصمیم‌گیری شهودی از جمله این مباحث هستند.

تعارض و مذاکره در سازمان

انسان‌ها همواره در محیط سازمانی خود با انواع تعارض‌ها مواجه می‌شوند. تعارض با خود، با دیگران و با اهداف و برنامه‌های سازمان.

اما همان‌طور که حتماً شنیده و خوانده‌اید، حذف کامل تعارض به فرضآن‌که ممکن هم باشد مطلوب نیست. از بین رفتن تعارض، پویایی محیط را کاهش می‌دهد و تعارض شدید، اعضای سازمان را مستهلک می‌کند.

به همین علت، حفظ تعارض در یک سطح متوسط، از جمله هدف‌هایی است که مدیران باید آن را دنبال کنند.

از سوی دیگر، مباحث مذاکره و تعارض با یکدیگر گره خورده‌اند: اگر تعارض وجود نداشت، بسیاری از مذاکره‌ها غیرضروری بود و اگر مذاکره نباشد، تعارض‌ها به سادگی و با هزینه‌ی کم، قابل‌حل نیستند.

کار تیمی

با توجه به سه سطحی که برای مدیریت رفتار سازمانی تعریف شد (فرد، گروه، سازمان)، واضح است که باید کار تیمی به عنوان یکی از سرفصل‌های رفتار سازمانی در نظر گرفته شود؛ چرا که فعالیت فرد در جمعی از انسان‌ها، نیازمند آگاهی از اصول و مبانی کار تیمی است.

 

کاریزما و رهبری کسب و کار

کاریزما و رهبری در مدیریت رفتار سازمانی جایگاه ویژه‌ای دارند.

بخش قابل‌توجهی از این مباحث، از علوم سیاسی وارد رفتار سازمانی شده‌اند. به عنوان مثال، تاریخچه کاریزما به بحث‌های ماکس وبر (جامعه‌شناس معروف) بازمی‌گردد.

رهبری گروه‌های اجتماعی هم از نظر زمانی، سال‌ها قبل از رهبری کسب و کار مطرح شده است.

 

 

حوزه مطالعاتي رفتارسازماني:

رفتارفرد (انگيزش،شخصيت ،ادراك و…)
رفتارگروه (پويايي گروه، تعارض و…)
رفتارسازماني (فرهنگ سازماني، مديريت تغييروبهبود و بازسازي سازمان و…)

 سطح مورد مطالعه در رفتار سازماني بطور كلي خرد نگر است

تدوین و گردآوردی : حسین منتظریفر(مدرس و فعال صنعت هوانوردی )