رسانه اقتصاد ترابری ایران

جمعه, 21 آذر 1399
گفت‌وگو با یک مدیر موفق زن در شغلی که می‌گفتند مردانه است

نخستین لحظه ورود به مرکز فرمان مترو تهران را هرگز فراموش نمی‌کنم

ترابران- در حالی که زنان در بسیاری از کشورهای غربی نیز هنوز در حال مبارزه با تبعیض جنسیتی هستند، بانویی در همین سرزمین مشغول کاری است که در نظر بسیاری از افراد جامعه، فعالیتی مردانه محسوب می‌شود. بانویی که حالا بعد از 18 سال تجربه، ریاست مرکز کنترل ترافیک خط هفت متروی تهران را برعهده دارد و برای رسیدن به این جایگاه، مسیری سخت را پشت سر گذرانده است. حسنیه عبدالهیان در اتاقی مشغول فعالیت است که می‌توان آن را قلب تپنده مترو نامید. اتاقی پر از دستگاه‌ها، تجهیزات فنی، نقشه‌ها و مانیتورهایی که نباید لحظه‌ای از آن‌ها چشم برداشت.

کار در مرکز کنترل ترافیک، به نظر سخت و پراسترس می‌رسد، اما او با آرامش و عشق از شغلش و راهی که برای تحقق بخشیدن به رویاهای کودکی‌اش طی کرده می‌گوید. او برخلاف بسیاری، به دلیل رتبه کنکور یا از سر اجبار، رشته تحصیلی و شغلش را انتخاب نکرده است. داستان فعالیت حرفه‌ای او که دارای مدرک لیسانس برق و فوق لیسانس مخابرات از دانشگاه امیرکبیر است و اکنون در مقطع دکترا تحصیل می‌کند و چگونگی ورودش به مترو، بسیار خواندنی است.

حسنیه عبدالهیان ماجرای ورودش به مترو را اینگونه شرح می‌دهد: «سال 81 که فقط سه چهار سال از افتتاح اولين خط مترو تهران می‌گذشت، در آزمون استخدامی آن شرکت کرده و پذیرفته شدم. بعد از پایان دوره کارشناسی، وقتی آگهی آزمون استخدامی مترو را در روزنامه دیدم، جرقه‌ای در ذهنم زده شد و می‌دانستم این همان شغلی است که در رویاهایم تصور می‌کردم.

با تحقیقاتی که انجام دادم، متوجه شدم کار در مترو همان شغلی است که می‌توانم در آن موفق باشم. وقتی طی تحقیقاتم به من توضیح دادند که کار در مترو تا شب ادامه دارد و شب‌ تا صبح نیز گروهی به بهره‌برداری و تعمیرات مشغولند، از شبانه‌روزی بودن اين نوع فعاليت و تکراری نبودنش لذت بردم. از تبریز به تهران آمدم و در آزمون استخدامی شرکت کردم و در بین 40 نفر برگزیده قرار گرفتم. در مجموع سه خانم در بین افراد انتخابی قرار گرفتند که یکی از آن‌ها من بودم.

اما این تازه شروع راه بود. روند رسیدن به شغل مورد علاقه‌ام از زمان قبولی در آزمون استخدامی تا فعالیت در این شغل بسیار طولانی و شامل مصاحبه‌های متعدد اعم از مصاحبه‌های روانشناسی، علمی و گزینشی بود که هفت تا هشت ماه زمان برد؛ ماه‌هایی که به‌آساني سپری نشد، زیرا باید چندین بار مسیر تبریز تا تهران را طی می‌کردم. اول راه بودم.»

شروع به کار در مترو، هیجان‌انگیزترین لحظه زندگی‌

او می‌گوید: «هیچ‌گاه مصاحبه روانشناسی قبل از شروع به کار را فراموش نمی‌کنم. به من گفتند شما یک خانم هستید و باید ببینیم در عرصه عملیاتی، چگونه می‌خواهید با این شغل کنار بیایید و پله‌های ترقی را طی کنید. در همان دوره بود که آموختم باید برای پیشرفت در کار همیشه با تفکر و تعقل پیش بروم.

به جرات می‌توانم بگویم زمانی که نامه شروع به کار را دریافت کردم یکی از هیجان‌انگیزترین لحظه‌های زندگی‌ام بود که طعم شیرین آن را هنوز حس می‌کنم. از آن روز 18 سال گذشته؛ سال‌هایی که سختی‌های زیادی داشت ولی برای من لذت‌بخش بود. انجام این کار هنوز هم مانند روز اول برای من پر از هیجان و لذت است.»

عبدالهیان به عنوان تنها خانم شاغل در مركز کنترل فرمان متروي تهران و رییس کنترل ترافیک خط هفت متروی تهران عاشقانه در محل کارش فعالیت می‌کند؛ محيطي که پر است از مانیتورها و صفحاتی که افراد غیرمتخصص چیزی از آن سر در نمی‌آورند.

عبدالهیان درباره وظایفش در این مرکز می‌گوید: «کنترل و نظارت بر برنامه‌های حرکتی قطارها در زمان‌های عادی و مواقع بحران، اجرای دقیق برنامه زمانبندی حرکت قطارها، به حداقل رساندن تاخیرها، هماهنگی برای انجام کارهای تعمیر و نگهداری خط از جمله وظایف رییس كنترل ترافيك است.

در خطوط مترو قطارهاي متعددی داریم که با فاصله زمانی مختلف تا 5/3 دقیقه پشت سر هم حرکت می‌کنند. مرکز فرمان به این قطارها مسیر می‌دهد و آن‌ها را مديريت مي‌كند. مثلا اگر قطاری خراب شد یا فردی به حریم ریلی تجاوز کرد، باید سایر قطارها را مدیریت کرد که از حرکت باز نمانند. تمام نظارت و کنترل برنامه قطارها در زمان‌های عادی یا بحران بر عهده همكاران مرکز فرمان است. تمام هدف ما این است که مسافران مترو دچار تاخیر نشوند و بتوانند برای حرکت با مترو برنامه‌ریزی کنند. ساعت 11 شب که کار بهره برداري تمام می‌شود گروه‌هاي تعمیر و نگهداری وارد خطوط می‌شوند. همه این کارها نیازمند هماهنگی‌ است و باید به درستی انجام شود. کار در مترو کاری است پر از استرس اما شيرين.»

او سال‌های فعالیتش را چنین روایت می‌کند: «من جزو معدود افرادی هستم که از لحظه ورودم به مرکز فرمان، در همین بخش ماندم و به نوعي وفاداري شغلي داشتم. هنوز هم وقتی برای نخستین بار وارد مرکز فرمان شدم و مرکز فرمان و پنل آن را دیدم فراموش نمی‌کنم. در زمان ورودم مهندس نوبخت، مدیرعامل فعلی مترو، مدیر من بود. یک هفته بعد از شروع کارم، کسی مسئولیتی به من نمی‌سپرد و این برایم سخت و عجیب بود. با ایشان صحبت کردم و آقای مدیر گفت اين محیط عملیاتی و اجرایی است و حتي ممکن است شب‌ها مجبور شوید سر کار بیایید. باید یاد بگیرید بحران‌ها را مدیریت کنید و از من خواستند محيط را ارزيابي و براي ادامه فعاليت در مركز فرمان تصميم بگيرم؛ تصميمي كه از آن روز تاكنون، از گرفتن آن خوشحال و بر ادامه آن مصمم هستم .»

عبدالهیان می‌گوید: «در این سال‌ها مسئولیت‌های مختلفی را در مرکز فرمان برعهده داشتم. بارها پیش آمد که پرسنل زيرمجموعه من سمت‌های مدیریتی می‌گرفتند، ولي من با وجود شاخص‌های ارزیابی و عملکردی مثبتم در پست مسئولیت، در همان سطح مانده بودم. این تبعیض‌ها همیشه برایم سخت بود، اما ايمان داشتم كه راهم را درست طی کرده‌ام و نباید ناامید شوم. الان هم اگر به عقب برگردم همين مسير را طي مي‌كنم. البته شاید در مواردی استراتژی خودم را تغییر بدهم، اما از کلیت مسیری که طی کردم راضی هستم. پس از آن و در میان این سال‌های نادیده گرفته شدن، حتی تصمیم به مهاجرت و ادامه تحصیل در مقطع دکترا گرفتم، ولی واقعیتش همیشه وابستگی عمیقی به شغلم، و بدون اغراق مردم سرزمینم داشتم که در آخر مرا از رفتن منصرف می‌کرد.

به دلیل شرايط پيش آمده تصمیم گرفتم ۲۰ نفر از دختران با استعداد ولي بی‌بضاعت مالي را با کمک دوستانم و یک خیریه معتمد تحت پوشش قرار دهم و به آنها روش خوب زندگی کردن را یاد بدهم. فكر كردم چطور برای دختران نوجوان از هدف والا بگویم و رویای پیشرفت را در ذهنشان پرورش دهم، چراکه خودم به عنوان یک زن نتوانسته‌ام حقم را از سیستمی بگیرم که سال‌های جوانی‌ام در آن سپری شد. 14 سال در مركز فرمان كاركرده بودم، اما به من می‌گفتند نمی‌توانی ارتقا بگیری چون اين كار عملياتي است و زمان انتصاب و ارتقا، شرايط كاري من را نادیده می‌گرفتند.»

ماجراي مكاتبه با شهردار و پایان تبعیض‌ها

اما ماجرای این تبعیض‌ها بالاخره با یک نامه به پایان رسید، نامه‌ای که عبدالهیان درباره آن چنین توضیح می‌دهد: «این تبعیض پنهان وجود داشت و زماني كه دیدم ارتقای پست من به خاطر شرايط و عملياتي بودن محيط انجام نمی‌شود، مكاتبه‌اي با آقای قالیباف، شهردار وقت تهران، داشتم و در نهايت ناباوري، پاسخگو بودند. از ایشان سپاسگزارم که پيگيري كرده بودند. گفتند چرا فردي باید از یک شغل که توانایی انجامش را دارد منع شود؟ کسی که 14 سال در یک زمینه کار کرده مگر می‌شود تخصص نداشته باشد؟ بنابراین خوشبختانه به عنوان اولين خانم به رياست كنترل ترافيك خط هفت در بخش مركز فرمان و عمليات مترو تهران منصوب شدم.»

او می‌گوید: «من با تفکیک جنسیتی و تعیین درصد برای اختصاص شغل به خانم‌ها و آقایان مشکل دارم. به نظرم شایسته‌سالاری و توانمندي همراه با تعهد مقدم بر همه چیز است. وقتی به عنوان یک خانم در سازمانی پیشرفت می‌کنید، یعنی زمینه فراهم بوده و شما شایسته بر عهده گرفتن مسئولیت هستید. در یک موقعیت کاری بین زن و مرد، آن کسی باید انتخاب شود که شایسته و به قول شهيد چمران متخصص متعهد است. باید زمینه را برای خانم‌ها، همچون آقایان، فراهم کرد. البته باید این را بگویم که اولویت اول هر بانویی را خانواده می‌دانم. خانواده هرگز نبايد فداي كار شود. این خانم‌ها هستند که باید با پرورش فرزندانی که مفهوم برابری و عدالت را آموخته‌اند، نسلی را آماده کنند که ديگر ارتقا بر مبناي شايسته‌سالاري جزو دغدغه‌ها نباشد.

خانمي که مادر می‌شود نباید بعد از مرخصی زایمان شغل یا موقعیت کاری‌اش را از دست بدهد. بهتر است زمینه‌ای فراهم شود که مادران شاغل بتوانند به کار و تربيت فرزندان خود به طور همزمان برسند. می‌توان ساعات کاری کمتری را برای مادران در نظر گرفت تا زنان بتوانند در مرتبه نخست مادر و همسري نمونه و بعد در کنارش کارمندی موفق باشند که در این صورت جامعه‌ای بهتر خواهیم داشت.»

رییس مرکز کنترل ترافیک خط هفت مترو تهران معتقد است نباید از تاثیر محیط و همچنین خانواده بر پیشرفت شغلی افراد غافل شد. او درباره تجربه خودش در این مورد چنین گفت: «خوشبختانه من در شرکتی مشغول به فعالیتم که در آن هیچ بی‌احترامی رفتاري نسبت به خانم‌ها ندیدم. من از این نابرابری‌ها دلسرد نشدم، چون با شرایط فرهنگی جامعه آشنایی داشتم؛ زمانی دلسرد می‌شدم که قابلیت‌ها و توانایی‌های من زیر سوال می‌رفت كه با افتخار مي‌گويم اينگونه نبود. شاید اگر این نگرش نبود و در اطرافم مردان مثبتی نمی‌دیدم که به خانم‌ها احترام می‌گذاشتند و باورم داشتند دنیای من نیز اینطور نبود.

در مرکز فرمان توانایی حرف اول را می‌زند زیرا شما با قطار و جان مردم سر‌وکار دارید. همكاران مركز فرمان و عمليات افراد بسیار توانمند و داراي قابليت‌هاي ويژه‌اي هستند. قطعا این کار سختی‌های زیادی دارد. من بارها وقتی قطاری به مشکل برمی‌خورد ساعت 5 صبح سر کار بودم و چون به کارم علاقه دارم، این‌ها را مشکل نمی‌دانم.

همه باید با بینش، شناخت و آگاهی راه خود را انتخاب کنند. البته قبول دارم که تفکیک‌های جنسیتی در مشاغل مختلف وجود دارد، اما باید صبر را هم چاشنی این فاکتورهای موفقیت کرد. هر کس شخصیت خود را بهتر می‌شناسد. من آدم صبوری هستم و اگر کسی صبور و اهل چالش نباشد، ورود به مسیرهای پرخطر و پر استرس را به او توصیه نمی‌کنم. بله، گاهی یک اتفاق مسیر زندگی انسان‌ها را تغییر می‌دهد. اگر به دختران جوان ما راه درست را نشان دهند و باورشان داشته باشند، خیلی کارها می‌توان انجام داد.»

عبدالهیان تاکید می‌کند: «اگر مسیری را با شناخت انتخاب کنید بسیار لذت‌بخش خواهد بود. من حدیث حضرت علی (ع) که می‌فرمایند: بزرگترین تفریح کار است را با تمام وجود درک می‌کنم، زیرا تفریح یعنی انجام کاری که خستگی را از تن انسان بیرون ببرد و ذهن را آرام کند. از کارم لذت می‌برم و این برایم بهترین نعمت است. این‌ها برای من شعار نیست. هر کس باید شرایط خود و مشکلات کارش را بررسی کند؛ برای مثال خانمی که می‌خواهد رشته مهندسی معدن را انتخاب کند، نباید فقط به صرف اینکه با توجه به رتبه کنکورش در این رشته قبول می‌شود، این تصمیم را بگیرد. باید شرایط کار در معدن را ترجيحا از نزدیک ببیند و سختی‌های کار را از زبان دیگران بشنود. این شرایط نه‌فقط برای خانم‌ها، بلکه برای آقایان هم صدق می‌کند. هر انسانی باید با شناخت تصمیم بگیرد تا در طی مسیر دلسرد نشود. اگر فردی می‌داند در کاری توانایی و تخصص دارد، از پذیرش مسئولیت در آن خودداری نکند.»

خانواده‌ای که خودباوری را تقویت کردند

رییس مرکز کنترل ترافیک خط هفت مترو تهران، خودباوری به وجود آمده در خود را مدیون رفتار پدر و مادر می‌داند: «پنج ساله بودم که پدرم روزهای چهارشنبه را به من اختصاص می‌داد. وقتی از سر کار برمی‌گشتند و هميشه قبل از نماز، روبه‌روی هم می‌نشستیم و از من می‌خواستند از آرزوها و خواسته‌هایم بگویم. برنامه آن روزم را از من می‌پرسیدند. بعدها فهمیدم این سوال‌ها از من پرسیده می‌شد تا متوجه شوم کجای رفتارم درست يا اشتباه بوده؛ اعتماد به نفس و خودباوری‌ام را از مصاحبت و راهنمایی‌های او به دست آوردم.

پدرم در ابتدای مسیر سختی که انتخاب کردم بسیار به من دلگرمی داد و می‌دانستم خانواده‌ام در طی مسیر كنارم خواهند بود، هر چند یاد گرفتم خودم مشکلاتم را کنکاش و حل‌وفصل کنم. از پدرم آموختم نباید به افراد زیردستم نگاه بالا به پایین داشته باشم و با همین دید کارم را آغاز کردم. مادرم هم زنی صبور، کاربلد و مدير بود، در زمان جنگ و در غياب پدر كه در جبهه بود، با وجود تمام سختی‌ها می‌دانست چطور به بهترین شکل با ما و دوستانمان كه شرايط ما را داشتند، رفتار کنند که خودباور و مستقل بزرگ شويم.»

بلندپروازی‌هایی که بلندترین موانع پیشرفت می‌شوند

به اعتقاد عبدالهیان «موانع شغلی خانم‌ها در کشور، ناشی از نگاهی است که در جامعه وجود دارد. خانم‌ها باید نگاهشان را به شغل تغییر دهند. همیشه به همکاران تازه‌وارد می‌گویم نقشه راه تهیه کنید. این درست نیست که امروز وارد کاری شویم و برای مثال بگوییم باید سه سال دیگر رییس شوم. این اشتباه است. این بلندپروازی‌ها باعث می‌شود راه را اشتباه برویم. راهکار درست این است که هر کس در کارش متخصص و متعهد باشد. باید با منطق، صبر و تلاش جلو برویم. متاسفانه فعلا ما با این واقعيت مواجه هستیم كه بانويي كه به جايگاه اجتماعي و پستي بالایی دست يافته، قطعا بيشتر از يك مرد تلاش كرده، اما می‌توانیم شرایط را تغییر بدهیم

در پزشکی خانم‌های بسیار فراوانی داریم که در زمینه کاری خود متخصص، صاحب‌نظر، محقق و دانشگاهی هستند. این خانم‌ها باعث افتخارند و باید در همه رشته‌ها چنین بستر و نگاهی ایجاد شود. می‌خواهم بگویم این موقعیت شغلی که شما الان می‌بینید، به‌راحتی و حتی با روندهای معمول ارتقای شغلی به دست نیامده است. باید خانم‌هایی را که به کارشان علاقه دارند و وظیفه خود را به خوبی انجام می‌دهند، تشویق کنیم تا توانمندی‌هایشان را بیشتر نشان دهند.

خانم‌ها چون دید ظریفی دارند، روی مشکلات دقت می‌کنند و مسئولیت‌پذیری بالایی دارند. در شركت بهره‌برداري مترو عملكرد موفق خانم‌ها در هر پستي، بيانگر اين مطلب است. آنقدر در خانم‌های این سرزمین توانایی می‌بینم که مطمئنم با کمی صبر و بسترسازی فرهنگی هر کس بنا به توانایی و پشتکارش می‌تواند به آن موقعیت شغلی که استحقاقش را دارد دست یابد.»

او در پایان از شخصیت‌های تاثیرگذار در زندگی خود تشکر می‌کند: «روح بلند پدر و مادر عزيز و بزرگوارم شاد و متعالي كه تا همیشه خودباوري و موفقيتم را مديون تعاليم‌شان هستم و همیشه عشق به مردم و سرزمینم، امید به آینده روشن و محبت بی‌پایان به من عطا کردند. سپاسگزار خانواده بزرگ مترو هستم كه در سخت‌ترين شرايط حتي در شرايط فعلي و شيوع ویروس كرونا سنگر خدمت را رها نكرده و خدمت‌‌ساني را به بهترين نحو و با تمام توان انجام مي‌دهند.

موفقيتم را مدیون همکاران خوبم به‌ویژه جناب مهندس نوبخت مدیرعامل مترو به عنوان اولين مديرم، مهندس عبداله‌پور معاون مهندسي شركت بهره‌برداري مترو، مهندس آزادي و مهندس دست‌پيمان هستم كه هميشه باورم داشتند و همراهم بودند. در شرایطی که به خاطر تحریم‌ها از برخی تجهیزات و امکانات محرومیم، ولی با عنایت الهی و تکیه بر توانمندی، خلاقیت و تلاش کلیه همکاران در خط هفت، با قدرت کنترل و هدایت قطارها را با حداقل تاخیر پیش می‌بریم.»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *