هنوز هیچ راهحل واحدی وجود ندارد که هوانوردی را قادر سازد تا به هدف خود یعنی کربن صفر تا سال 2050 دست یابد.
به گزارش پایگاه خبری ترابران، هواپیماهای الکتریکی با یک پیشرفت فنی بزرگ ممکن است از اواسط دهه 2030 عملیاتی شوند که در این صورت هواپیماهای کوچک منطقهای در مسیرهای کوتاه و محلی را پوشش خواهند داد.
گفتنی است؛ هرچند هیدروژن امیدوارکنندهتر است اما چالشهایی دارد که بعید بهنظر میرسد بهموقع حل شوند و تأثیر قابلتوجهی بر نت زیرو یا همان کربن صفر داشته باشند.
بنابراین سوختهای پایدار(SAF) بهعنوان یک میانبر تا هدف نهایی، ابزاری برای کمک به خطوط هوایی تا زمانی که راهحلهای کربنزدایی دائمی تکمیل شوند.
سباستین میکوز، معاون محیط زیست یاتا می گوید: «این بدان معناست که سوختهای پایدار باید کارهای مهمی انجام دهند.آنها راهحلی مناسب برای زیرساختهای موجود در صنعت هواپیمایی هستند.»
باتوجه به اینکه در حال حاضر سوختهای پایدار تنها یک دهم درصد از کل مصرف سوخت را تشکیل میدهند؛ بنابراین تولید باید به میزان قابلتوجهی افزایش یابد و برای تحقق این هدف و سایر تلاشهای کاهش کربن، سیاست واحد ضروری است.
براساس گزارش انجمن شرکتهای هواپیمایی و هلیکوپتری، طرح انتشار اتحادیه اروپا (EU ETS) با طرح کاهش انتشار ایکائو (CORSIA) مغایرت دارد و یا دستورات بکارگیری سوختهای پایدار تابع قوانین ثابتی نیست.
برای مثال فرانسه، نروژ و سوئد از جمله کشورهایی هستند که استفاده 20درصدی از سوختهای پایدار را برای همه پروازهای خروجی از فرودگاههای اتحادیه اروپا از سال 2035 پیشنهاد میکنند.
چارچوب جهانی برای جذب سوختهای پایدار
هیمانت میستری مدیر انتقال انرژی یاتا می گوید: «قیمتگذاری مبهم، رقابت مخدوش و هزینهها باید مدیریت شوند.»
او ادامه داد: «ترکیب سوخت پایدار با سوخت معمولی در یک فرودگاه مشکلات خاص خود را دارد، بنابراین مشوقها راه بهتری برای پیشرفت این سناریو است یعنی باید مشوقها و معافیتهای مالیاتی برای تولیدکنندگان و مصرف کنندگان وجود داشته باشد.»
مدیر انتقال انرژی یاتا با اشاره به اینکه دولت ایالات متحده در حال اصرار برای مالیاتزدایی سوختهای پایدار ساخته شده از ضایعات و روغنهای گیاهی است، گفت:«ایالات متحده برای کاهش 20 درصدی انتشار گازهای گلخانه ای تا سال 2030 این مشوق ها را ضروری میداند.»
معاون محیط زیست یاتا در پایان، هواپیمایی را یک صنعت جهانی معرفی کرد و افزود: «ما به یک چارچوب جهانی برای جذب سوختهای پایدار نیاز داریم و مقررات ملی و منطقه ای باید مکمل این چارچوب جهانی باشد تا به پراکندگی و تداخل هزینه های قابل توجه برای خطوط هوایی نشود.»