1404/08/12
1404-05-24
مرداد 24, 1404
مرداد 24, 1404

آسمان بی‌دفاع؛ حلقه مفقوده امنیت آسمان ایران پس از ۱۲ روز بحران

خلیل‌الله معمارزاده، پژوهشگر صنعت هوانوردی، در گفت‌وگو با ترابران بر ضرورت تشکیل اتاق فکر پدافند غیرعامل در صنعت هوایی کشور تأکید می‌کند. وی معتقد است ما بیش از حد بر قدرت نظامی تکیه کرده‌ایم و از قدرت اندیشه و تدبیر غافل مانده‌ایم. تجربه جنگ دوازده روزه اخیر نشان داد که بدون توجه به پدافند غیرعامل هوایی، تدابیر زمینی کافی نیست.
مدیریت پدافند غیرعامل در کما

از مدیریت پدافند غیرعامل در فضای کشور غفلت کرده‌ایم

سپر آسمان را محکم‌تر بگیرید!

در روزگاری که آسمان ایران دوازده شبانه‌روز ناآرام و پرالتهاب را پشت سر گذاشته و بار دیگر با دستانی لرزان، آغوش خود را به روی پرواز هواپیماها گشوده است، شاید خطرناک‌ترین خطای راهبردی ما بازگشت به روال پیش از بحران، بدون هیچ یادگیری از خود بحران باشد، زیرا زور بازو هم هر قدر افزون شود، همیشه دست بالای دست بسیار است و این طریقه پرهزینه و مرگبار را کرانه نیست. پس منطق و دوراندیشی حکم می‌کند که در این مجال به دست آمده، به بازاندیشی و بازسازی چهارچوب‌های فکری ناکارآمد و آسیب‌زای خود اهتمام ورزیم تا مگر در بزنگاه‌های احتمالی آتی استوارتر وارد میدان شویم.

خلیل‌الله معمارزاده، پژوهشگر صنعت هوانوردی، در گفت‌وگو با ترابران، بر ضرورت بهره‌گیری از سلاح اندیشه و لزوم تشکیل اتاق فکر پدافند غیرعامل در حوزه صنعت هوایی کشور تاکید کرد و اشاره داشت که با تجربه جنگ تحمیلی اخیر به‌خوبی دریافتیم که اگر برای پدافند غیرعامل هوایی کشور تدابیر نوینی نیندیشیم، هر چقدر در حوزه پدافند غیرعامل زمینی ماهرانه عمل کنیم، در نهایت، چندان نمی‌تواند بازدارنده باشد، زیرا آسمان و زمین باید در کنار هم دیده و محافظت شوند.

با توجه به اینکه پدافند غیرعامل در بخش هوایی هم به دلیل ماهیت ذاتی، هم به‌واسطه حضور سریع در مواقع بحران، یکی از ارکان اصلی پدافند غیرعامل در کشور برشمرده می‌شود، لطفاً براساس تجربیات جهانی، درباره ضرورت‌ها و شیوه‌های مدیریت و عملکرد پدافند غیرعامل در این بخش توضیح دهید.

در ابتدا، باید در بحث حمل‌ونقل هوایی، بنیان‌های موضوعی پدافند غیرعامل را تا حدودی تبیین کنیم. پدافند غیرعامل بیش از آنکه به ابزار، تکنولوژی‌ و موضوعات بیرونی ارتباط پیدا کند، مرتبط با چهارچوب‌های ذهنی و تفکر راهبردی است و جدا از سیستم جاری اداره کشور، پدافند غیرعامل یک موضوع ملی است، نه یک موضوع حاکمیتی که از موضوع فردی شروع و به یک موضوع ملی ختم می‌شود. در واقع جوهره این بحث آن است که چگونه می‌توانیم کمترین آسیب و بیشترین بازدارندگی را در برابر حوادث غیر قابل کنترل داشته باشیم.

در اغلب اوقات، اولین موضوعی که درباره پدافند غیرعامل در ذهن عموم متبادر می‌شود، مباحث نظامی است، در حالی که بحث آمادگی نظامی آخرین حلقه این زنجیره است، یعنی در ابتدا ما باید یک سلسله مؤلفه‌ها و الزامات پدافند غیرعامل را به طور هماهنگ رعایت کنیم. همان‌طور که یک ضرب‌المثل عربی می‌گوید: «آخر الحیل السیف» یعنی آخرین تدبیر شمشیر است.

حالا بپردازیم به صنعت هوانوردی. مقوله پدافند غیرعامل در این بخش باید در سرفصل‌های متعددی مورد بررسی قرار گیرد: فرودگاه‌ها، مراقبت پرواز، ایرلاین‌ها، امنیت سایبری، آمادگی برای بحران و مدیریت تداوم عملیات، ایمنی و زنجیره تامین قطعات هواپیما و از همه مهم‌تر بخش آموزش و فرهنگ‌سازی.

در حوزه فرودگاه‌ها، غیرمتمرکزسازی شبکه فرودگاهی در اولویت قرار دارد تا با توجه به پهناور بودن کشور، بتوان با توسعه متوازن و غیرمتمرکز، ظرفیت واکنش سریع در شرایط بحران را افزایش داد که نمونه موفق آن را در زمان امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم شاهد بودیم.

برای تامین ایمنی پروازها، باید سامانه‌های هشدار زودهنگام طراحی و مسیرهای پروازی متناسب با الزامات پدافند غیرعامل تعیین شود. همچنین ایجاد کریدورهای امن پروازی و پیش‌بینی سناریوهای محتمل در قالب طرح‌های اضطراری (Contingency Plan) ضرورت دارد.

در عین حال، امنیت سایبری، امروزه جایگاهی فراتر از مباحث فیزیکی پیدا کرده و ضعف در حفاظت از داده‌ها می‌تواند زیرساخت‌های حیاتی را در معرض خطر قرار دهد. در این راستا، استفاده از سرورهای غیرمتمرکز، ایزوله‌سازی سامانه‌های حیاتی و توسعه ساختارهای مقاوم در برابر حملات سایبری باید مورد توجه باشد.

در حوزه طراحی و مکان‌یابی زیرساخت‌ها، معماری و جانمایی دقیق فرودگاه‌ها، احداث مناطق امن و پیش‌بینی طرح‌های تخلیه اضطراری از ملزومات مدیریت بحران هستند. آمادگی برای انواع سناریوهای بحران، از جمله حملات تروریستی، جنگ یا بلایای طبیعی و برگزاری مانورهای منظم برای سنجش آمادگی، از وظایف بنیادین بخش هوایی است.

در حوزه زنجیره تامین قطعات نیز باید از توزیع جغرافیایی هوشمند انبارها، ذخایر استراتژیک و امنیت لجستیک اطمینان حاصل کرد.

در نهایت، آموزش و فرهنگ‌سازی در نیروی انسانی، ضامن اجرایی شدن تمام راهبردهای پدافند غیرعامل است. این آگاهی، افکار عمومی را نیز نسبت به اهمیت این حوزه حساس می‌سازد.

کشورهای توسعه‌یافته مؤلفه‌های پدافند غیرعامل را فراتر از نظامی‌گری تعریف کرده‌اند؛ مانند تمرکززدایی از پایتخت و شبکه پروازی متوازن. در کشور ما، تمرکز ۶۰ درصدی پروازها در فرودگاه‌های تهران، آسیب‌پذیری را افزایش می‌دهد.

در جریان جنگ دوازده روزه اخیر، پروازها ناگزیر به مشهد هدایت شد؛ اقدامی که بدون پیش‌فرض یا سناریوی قبلی اتخاذ شد و قطعاً اگر با برنامه قبلی انجام می‌شد، شاید می‌توانستیم این شرایط را بهتر مدیریت کنیم.

 

اگر بخواهیم با نگاه به تجربه اخیر جنگ دوازده روزه، مروری بر تمام سرفصل‌های اشاره‌شده داشته باشیم، به نظر شما مهم‌ترین نقطه ضعف ما در بحث پدافند غیرعامل بخش هوایی چیست؟

من فکر می‌کنم مهم‌ترین آسیب، غفلت از طراحی و تولید فکر است. ما بیش از اندازه بر قدرت نظامی تکیه کرده‌ایم، حال آنکه امروزه قدرت واقعی در تدبیر و آینده‌نگری نهفته است. نخست باید به حوزه‌های فکری و سیاست‌گذاری توجه کنیم؛ نهادهایی مانند مرکز پژوهش‌های مجلس می‌توانند نقش کلیدی در تدوین سیاست‌های الزام‌آور ایفا کنند، اما غفلت از سوی پارلمان نیز وجود دارد، یعنی ما در کشور از حوزه طراحی و تولید فکر غافل مانده‌ایم.

به عقیده من، اولین موضوعی که باید درباره آن به جمع‌بندی برسیم این است که به بخش‌های فکری و تدبیری توجه و عقلانیت و دوراندیشی را در کشور تقویت کنیم تا بتوان در مواقع بحران تدابیر بهتری اتخاذ کرد؛ به عنوان مثال، نهادهایی مانند مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی یکی از مراکز اصلی این تصمیم‌سازی است، چون از دولت انتظاری نیست که این موضوعات را جدی بگیرد. در کشورهای دیگر هم عموماً این مراکز پارلمانی هستند که موضوعات ملی را صرف نظر از حاکمیت دنبال می‌کنند. به نظر من این غفلت از سمت مجلس وجود دارد و اگر این کوتاهی نبود، اداره کشور قطعاً می‌توانست بهتر انجام شود. توجه به حوزه تدبیر در کشور، به طراحی موضوعات مختلف الزام‌آور منجر می‌شود و البته این توجه به سرمایه‌گذاری نیاز دارد، اگر در حوزه تدبیر برنامه‌ریزی می‌کردیم و با برنامه‌ریزی درست‌تری اقدامات را پیش می‌بردیم، در زمان اجرا کمتر دچار چالش می‌شدیم.

 

شاید چون به تعبیری ما ملت شب امتحان هستیم و تا هنگامه بحران نرسد، به فکر چاره نمی‌افتیم…

دقیقاً! در حالی که اگر دقت کرده باشید، گفته شد که ارتش آمریکا برای حمله اخیر به فردو از پانزده سال قبل برنامه‌ریزی داشته و سلاحی را مختص این حمله تولید کرده‌اند. براساس مطالعاتی که داشتم، فارغ از سیستم دولتی، کنگره آمریکا این امور را در حوزه حمل‌ونقل هوایی پیگیری می‌کند و کنگره بودجه‌های خیلی خوبی تخصیص می‌دهد و افراد نخبه را جذب می‌کنند تا برایشان درخت سناریو در مواقع بروز اتفاقات طراحی کنند و دولت‌ها صرفاً مجری برنامه‌هایی هستند که از پیش طراحی شده هستند.

 

با توجه به تجربه شما در زمینه پدافند غیرعامل در فرودگاه مهرآباد، به نظر شما، اساساً تا چه حد مباحث فکری و اجرایی پدافند غیرعامل در صنعت هوایی کشور جدی گرفته می‌شود؟

متاسفانه به‌طور جدی دنبال نمی‌شود. به‌عنوان نمونه فرودگاه مهرآباد تهران با وجود ظرفیت‌های بالقوه‌اش، بسیار مورد غفلت قرار گرفته است. این در حالی است که الزامات، قوانین و محدودیت‌های بودجه‌ای نیز این بی‌توجهی را تشدید کرده‌اند.

بد نیست به این نکته مهم توجه داشته باشید که پهنه جغرافیایی فرودگاه مهرآباد پتانسیل بسیار مناسبی در حوزه مدیریت پدافند غیرعامل در مرکز پایتخت دارد، ولی می‌بینید به خود ظرفیت‌های مهرآباد هم توجهی نشده، درحالی که زیرساخت‌های مهرآباد می‌تواند هم در مدیریت بحران در خود تهران و هم در مدیریت بحران در سایر نقاط کشور بسیار کمک‌کننده باشد. این عدم توجه هم بیشتر به دلیل بحث الزامات و قوانین یا بودجه است، چون مدیران هم ناچارند در چهارچوب منابع در دسترس مجموعه‌ای از کارها را انجام دهند. بنابراین، موضوعات پدافند غیرعامل باید از طریق مجلس الزام و پیگیری شود.

 

گفته می‌شود که یکی از اصول مهم پدافند غیرعامل ایجاد وابستگی به کشورهای پیشرفته است. لطفاً بفرمایید تقویت پدافند غیرعامل در گرو چه مسائل سیاسی و دیپلماتیک است که باید پیش شرط اقدامات قرار بگیرد؟

یکی از موضوعاتی که در بحث پدافند غیرعامل مطرح می‌شود، بحث مؤلفه‌های متکثر قدرت دولت‌ها در حوزه سیاسی است، یعنی دولت‌ها باید بتوانند مؤلفه‌های قدرت خودشان را مبتنی بر مزیت‌های ذاتی و نسبی‌شان متکثر کنند؛ کما اینکه کشورهای منطقه منابع قدرتشان را در حوزه توریسم، نفت، پتروشیمی و حتی حمل‌ونقل هوایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند و ما هم نباید منابع مؤلفه‌های قدرت کشور را فقط در بحث نظامی ببینیم. مهم‌ترین بحث، توانمندی‌های اقتصادی است و مهم‌ترین بخش اقتصادی هم ایجاد روابط عادی با دنیا است و این ایجاد روابط عادی با دنیا، لزوماً درباره همه کشورها نیست.

واقعیت این است که ما هر چقدر هم با کشورهای پیشرفته‌تر ارتباط تنگاتنگ‌تر و قوی‌تری داشته باشیم، معدل توسعه کشور هم به معدل توسعه همان کشورها وابسته می‌شود. به عبارت دیگر، هر چقدر معدل کشورهایی که با آنها ارتباط دوطرفه داریم پایین‌تر باشد، طبیعتاً معدل توسعه کشور ما هم پایین می‌آید. از این رو، در حوزه پدافند غیرعامل دست ما بسیار بسته است و ما حتی در حوزه روابط منطقه‌ای خود هم نتوانستیم چندان موفق عمل کنیم.

اصولاً مفهوم استقلالی که ما همیشه مطرح می‌کنیم یک مفهوم مطلق است که عملاً در دنیای بیرون معنا ندارد، مثل خلأ یا صفر مطلق که اصلاً تعریفی در دنیای خارجی ندارد. واقعیت این است که کشورها هر چقدر بتوانند وابستگی متقابل خودشان را با کشورهای توسعه‌یافته قوی‌تر کنند، توسعه‌یافته‌تر و در حوزه پدافند غیرعامل هم توانمندتر خواهند بود و وابستگی متقابل با کشورهای پیشرو، رمز موفقیت است، ولی متاسفانه تاکنون دیدگاه ما در حوزه روابط با کشورهای خارجی بر مبنای اصول ایدئولوژیک بوده است.

 

به نظر شما، غیر از مبانی ایدئولوژیک، چه موانع فکری دیگری مانند سهل‌انگاری و عدم آگاهی سیاست‌گذاران در این نبود روابط سیاسی موثر با کشورهای دیگر دخیل است؟

به نظر من مهم‌ترین سوالی که در این زمینه باید مطرح شود این است که آیا توسعه کشور اولویت شماره یک مسئولان کشور است یا خیر؟ یعنی آیا دولت و مجلس، همگی به این نتیجه رسیده‌اند که ایران باید توسعه پیدا کند یا خیر؟

من چالش اصلی را در این نبود اجماع بر سر توسعه ایران می‌بینم. مسئله بعدی این است که ما برای توسعه ایران باید پنج یا بیست راهبرد ثابت داشته باشیم تا تمام سرمایه‌گذاری‌ها را به صورت قابل انعطاف براساس این چشم‌انداز پیش ببریم، این در حالی است که من هنوز تردید دارم که توسعه مسئله شماره یک ما باشد.

 

 با توجه به صحبت‌های شما، اگر بخواهیم از میان کشورهای موفق در حوزه پدافند غیرعامل در بخش هوایی، الگوی مناسبی را برای خودمان انتخاب و بر همین اساس مسیر گذشته را اصلاح کنیم، شما کدام کشورها را پیشنهاد می‌دهید؟

در حوزه پدافند غیرعامل، کشورهای منطقه از جمله ترکیه الگوهای خوبی هستند و می‌توانیم از ترکیب روش‌هایی که آنها در پیش گرفته‌اند استفاده کنیم. حتی کشورهایی مانند برزیل، چین و آلمان می‌توانند سرمشق ما قرار گیرند؛ هرچند با توجه به وسعت کشور، باید الگوی منحصربه‌فرد خودمان را طبق شرایط و تجارب خودمان از جنگ، شرایط جغرافیایی، توپوگرافی منطقه، تعدد همسایگان و بر مبنای مطالعات تطبیقی طراحی کنیم که قطعاً این کار انجام شده، ولی تجربه نشان داده که کارآمد نبوده است.

به عبارت دیگر، شاه‌بیت صحبت‌های من همین است که ما در زمینه مدیریت پدافند غیرعامل در فضای کشور غفلت کرده‌ایم و صرفاً تصور کردیم زمین می‌تواند از ما در برابر تهدیدات خارجی محافظت کند. این در حالی است که در جنگ اخیر متوجه شدیم که اگر موضوع پدافند غیرعامل در آسمان کشور را مدیریت نکنیم، هر چقدر در حوزه پدافند غیرعامل زمینی مدبرانه عمل کنیم، در نهایت نمی‌تواند مؤثر باشد، زیرا این دو در کنار هم عمل می‌کنند یعنی پدافند غیرعامل در زمین و آسمان باید با هم دیده شوند.

 

 در حال حاضر، این نگرانی عمومی وجود دارد که ممکن است شرایط بحرانی پیش‌آمده اخیر، مجدداً در زمانی نه چندان دور تکرار شود، شما چه اقدامات کوتاه‌مدت یا بلندمدتی را برای تقویت پدافند غیرعامل پیشنهاد می‌دهید؟

به نظرم، اکنون که فرصت فکر کردن داریم و در فاصله بین دو موج بحران، زمان آن است که پرسش‌های سخت را از خودمان بپرسیم. این معنای مشق بحران است. اینکه از آنچه بر ما گذشت، نکات تازه‌ای یاد بگیریم و آموخته‌ها را به طرح، برنامه و تاب‌آوری تبدیل کنیم. ما باید مسیر جدیدی در صنعت هوانوردی ایران آغاز کنیم، مسیری مقاوم، هوشمند و هم‌افزا تا برای آینده‌ای که حتی اگر بدترین سناریوها در آن به وقوع بپیوندند، آمادگی داشته باشیم.

من درباره برنامه بلندمدت برای بازسازی صنعت نمی‌توانم پیشنهادی ارائه دهم، چون به‌قدری سرعت تغییرات و تحولات و عدم قطعیت شرایط بالا است که برای میان‌مدت و بلندمدت نمی‌شود کاری انجام داد، ولی درباره راه‌حل کوتاه‌مدت، من فقط ضرورت تشکیل اتاق فکر را یادآوری می‌کنم. به نظر من تا مادامی که می‌توان از فکر و اندیشه بهره بود، باید در مرحله آخر به قدرت نظامی متوسل شد.

در حوزه پدافند غیرعامل حمل‌ونقل هوایی هم ما باید اتاق فکری داشته باشیم و براساس الگوهایی که خروجی این اتاق فکر هستند، عمل کنیم. در عین حال، تصمیمات اتاق فکر باید فصل‌الخطاب اجرا قرار گیرد.

البته این رویکرد با فرهنگ ایرانیان چندان همخوانی ندارد، ولی چاره‌ای نداریم جز اینکه به سمت این هم‌اندیشی‌ها برویم، چون افراد غالباً نمی‌توانند هم‌زمان هم صاحب‌فکر و هم مجری خوبی باشند.

به نظر من، کشور از طریق عقلانیت بهتر می‌تواند اداره شود تا اینکه بخواهیم با تدبیر نظامی پیش برویم چون با رویکرد نظامی، وارد یک دور تسلسلی می‌شویم که بسیار پرهزینه و فرسایشی است، پس بهتر است، در حوزه اندیشه، به گروه‌های فکری توجه کنیم که در کوتاه‌مدت یک‌سری سازوکارهای احیا یا گذار از وضعیت موجود را طراحی کنند تا بتوانیم به‌سرعت از وضعیت نابسامان فعلی خارج شویم.

 

آیا تا به حال، تجربه تشکیل اتاق فکر را در حوزه پدافند غیرعامل بخش هوایی کشور داشته‌ایم؟

خیر. حتی هنگام پیگیری، پاسخ می‌شنویم که آن‌قدر درگیر کار هستیم که فرصتی برای اندیشه نداریم! مانند فردی که در حال غرق شدن است و حاضر نیست به کسی که راه نجاتی دارد، گوش دهد. این مسئله نیازمند یک تغییر فرهنگی و ساختاری است.

📊 گزارش کامل در ماهنامه ترابران شماره 233 ارائه شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه