ناوارد!
رسانهها پر شده از توصیه، راهنمایی، نصیحت، رهنمود و طرح برای حکومت که چگونه حکمرانی کند؛ البته نه بهتر، بلکه فقط بهقاعده. کمی معقول، تاحدی بهصرفه و تا جایی که میتواند کمتر آسیبزا! آری، تا همین اندازه که زیان کمتری بزنند، برنده محسوب میشویم.
در روزهایی که این مطلب تحریر میشد وزیر امور خارجه در مورد علت عدم حضور در یک گردهمایی سیاسی بینالمللی استدلالهایی آورد که حتی یکدهم قوت استدلال منتقدان مذاکره با قدرتهای اروپایی و آمریکا هم نبود. در واقع، اگر بهجای او، از یکی از علمایی که در فضای مجازی مشغول رهنمود دادن است توضیح میخواستیم، علت امتناع را بهتر از او مستدل میکرد. البته در ادامه، سخنگوی وزارتخانه به رعایا توضیح داده که «نفوذ و اثرگذاری ایران در تحولات منطقهای و بینالمللی با مشارکت فیزیکی یا عدم مشارکت در یک رویداد شکل نمیگیرد» احسنت! مشت نمونهٔ خروار؛ کدام بخش از حکومت است که بتوان چند تصمیم درست را در کارنامهاش سراغ کرد؟ لابد با همین استدلالها و توهمات است که به نظارهٔ حذف در تمام یارکشیهای بینالمللی و منطقهای و از قضا کریدوری و ژئوپلیتیکی نشستهایم!
نفهمیدن موقعیت، نداشتن تحلیل، فقدان برنامهٔ مدون، نداشتن ذهن باز، ندیدن افق دوردست و نشناختن فضای بیرون از ذهن، آدمی را به یک بازندهٔ همیشگی تبدیل میکند و اگر اینها مشخصهٔ یک حکومت باشد، که واویلا! میراثش قطعاً زمینِ سوخته خواهد بود. کافی است مطالب سرفصل «بزنگاه» را در این شماره بخوانید تا به صدق این عرایض اذعان کنید.
همانطور که رعیتی نادان میتواند با داشتن یک زمین مرغوب نزدیک به بازار (یا همان رانت زمین) آن را نکارد تا بازار مثلاً گندم با محصول کاشتهشده در زمینهای دور و کمبازده تأمین شود و سود سرشاری را که میتواند داشته باشد از کف بدهد، یک حاکم ناوارد هم میتواند حداقل یک ربع قرن هر روز بشنود که خاکش بهترین و ارزانترین مسیر تجاری و چهارراه مهم تجارت بینالملل است، اما سر خود را به اموری گرم کند که همهٔ کشورهای دنیا را بیاطمینان میکند، از مسیر کشورش میترساند و به تأسیس مسیرها و کریدورهای طولانی و پرهزینه وامیدارد. ما ایرانیها، رعیت همین حاکم هستیم.
فقط در مسیرهای تجاری نیست که دچار این نابلدی کارِ جهان و بازنده هستیم؛ در اکثر موارد دیگر اقتصاد، در قریب به اتفاق امور فرهنگی و اجتماعی و قطعاً در کل امور سیاسی داخلی و خارجی، با یک حاکمیت کاملاً وارد، کارکشته و مشتاق برای اتخاذ بدترین تصمیمها و انتخاب ناواردترین و کجدستترین دارودستهها روبهرو هستیم. این آش چنان شور شده است که گاهی نمیتوان شوری آن را نشانهٔ نادانی همهٔ شاگردان یک آشپز دانست. وقتی حتی تصمیم و عمل درست هم اتفاقی نادر محسوب میشود، پس شاید علت در واقعیت دیگری نهفته است که ما نمیدانیم.
معروف است که میگویند اگر کسی بخواهد در کنکور پاسخ همهٔ پرسشها را اشتباه بزند، باید پاسخ درست همهٔ پرسشها را بداند. ما بر آن اضافه میکنیم که اگر چنین شخصی به جلسهٔ کنکور بیاید برای قبول شدن نیامده است؛ حداقلش این است که آمده عمداً رکورددار بدترین کارنامه باشد.
سردبیر
پریوا عروجنیا
در این شماره میخوانید
بزنگاه
• خفگی در سایه «صلح»؟
• فرونشست ژئوپلیتیکی ایران
• یکی برای همه؛ همه علیه یکی!
• بندر پسنی کجاست و چرا مهم است؟
گذرگاه
• مجوز تردد یا حکم بایکوت
• شاخوشانه کشیدنهای ناتمام
• رانندگان در انتظار پاسخ، بندر در انتظار ترمیم
• مسیرهای بسته؛ افق نامعلوم
فرودگاه
• از ایرانایرتور تا آسمان
• از اوج تا سقوط
• «پنجرههای شکسته» مدیریتی
• در انتظار بلندپروازی
لنگرگاه
• نه خانی آمده، نه خانی رفته!
• نعلهای وارونه
• نوسانات جدید یک اهرم قدیمی


