1404/11/03
1404-08-13
آبان 13, 1404
آبان 13, 1404

خفگی در سایه «صلح»؟

«مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» در این گفت‌وگو طرحی سیاسی و امنیتی ترسیم می‌شود که با کنترل انرژی و ترانزیت، خطر کاهش نقش ایران را بالا می‌برد و مسیر گسترش ناتو تا دوسوی خزر را تقویت می‌کند. راهکارهای عملی شامل فعال‌سازی کریدور ارس، احیای راه‌آهن جلفا و ایجاد تقارن وابستگی با باکو و آنکارا است. به ارزیابی دکتر احمد کاظمی، زمان تصمیم‌گیری محدود است و جنگ کریدورها تا حدود ۲۰۳۰ فروکش می‌کند.
خفگی در سایه صلح
گفت‌وگو

راه‌اندازی کریدوری در سایه آمریکا، چه پیامدها و عواقبی می‌تواند برای کشور ما داشته باشد؟

خفگی در سایه «صلح»؟

همه کشورهایی که به‌نوعی در نبرد کریدوری به پیروزی دست یافته یا خواهند یافت، شبیه یکدیگر رفتار کرده و با هوشمندی از قواعد بین‌المللی تبعیت می‌کنند؛ اما کشورهایی که در این وانفسا در حال حذف شدن از نقشه کریدوری جهانی و منطقه‌ای هستند، به طریق و روش خودشان با تضعیف موقعیت ژئوپلیتیکی، افول خود را نظاره‌گرند. سرآمد چنین ممالکی ایران است که اگرچه روی نقشه جایگاه برجسته‌ای دارد، اما اکنون در هیچ شریان‌ مهم تجاری و ترانزیتی حضور ندارد.

این ادعا را کلان‌پروژه‌هایی همچون «ابتکار کمربند و جاده»، «لاجورد»، «راه توسعه»، «سی‌پک»، «آیمک»، «زنگزور» یا به زبان توافق‌نامه کاخ سفید «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» به همراه کریدور داوود ثابت می‌کنند. از همه آن پروژه‌های کریدوری که چشم بپوشیم، نادیده گرفتن مسیر ترامپ به‌ویژه در زیر سایه آمریکا شایسته نیست، چراکه به عقیده بعضی کارشناسان همچون دکتر احمد کاظمی، این طرح علیه ایران، روسیه و چین طراحی شده است و اگر نتوانیم برای آن چاره‌ای پیدا کنیم، نه‌تنها از معادلات منطقه قفقاز جا می‌مانیم، بلکه در منطقه از جانب مسیری که نام صلح را یدک می‌کشد، دچار خفگی ژئوپلیتیک و تبعات ژئواکونومیک و ژئوکالچرال خواهیم شد.

🎙️ گفت‌وگو با دکتر احمد کاظمی | استاد حقوق بین‌الملل و پژوهشگر ارشد مسائل اوراسیا

ترابران: با توجه به هشدارهایی که چند سال است درباره راه‌اندازی کریدور زنگزور که حالا مسیر ترامپ نام‌گذاری شده، داده شده بود؛ لطفاً بفرمایید برقراری این کریدور آن هم در سایه آمریکا، چه پیامدها و چه عواقبی می‌تواند برای کشور ما داشته باشد؟ آیا برای دفع این ترکش‌ها فرصت منقضی نشده است؟

من ابتدا می‌خواهم درباره اسم کریدوری که از جانب جمهوری آذربایجان مصرانه و عامدانه «زنگزور» خوانده می‌شود، بگویم که عموماً از نگاه حقوقی و بر اساس منشور سازمان ملل و قواعد آمره حقوق بین‌الملل، کاربرد واژه زنگزور برای این کریدور یک اشتباه حقوقی و ناشی از اغراض سیاسی است؛ زیرا این واژه اطلاق ادعای ارضی بر استان سیونیک ارمنستان هست. به این معنا که جمهوری آذربایجان بخشی از مناطق خود را در منطقه زنگیلان به عنوان زنگزور غربی نامگذاری کرده و مدعی است که استان سیونیک ارمنستان هم جزء زنگزور شرقی است.

آنها با این اقدام نشان می‌دهند که به تمامیت ارضی ارمنستان، استان سیونیک و کاربرد واژگان رسمی و اسامی مناطق جغرافیایی، شهرها و استان‌های کشورهای دیگر اعتقادی ندارند. بنابراین طبیعتاً ما به‌عنوان کشور ثالث در چهارچوب احترام به حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل، همان‌طور که نسبت به کاربرد واژه جعلی برای خلیج‌فارس حساس هستیم، باید روی کاربرد واژه‌های جعلی در سایر کشورها نیز حساس باشیم؛ ضمن اینکه اساساً بعد از اینکه توافق سه‌جانبه 17 ماده‌ای بین آمریکا، آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید انجام شد، عنوان این طرح به «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» تغییر یافت. اکنون واژه زنگزور حتی در توافقات دو کشور هم وجود ندارد و ایروان به کاربرد این واژه جعلی توسط الهام علی‌اف بارها اعتراض کرده است.

حالا درباره تبعات این پروژه برای ایران باید بگویم که کریدور جعلی زنگزور یک کلان پروژه جهانی هست که در منطقه علیه ایران، روسیه و چین طراحی شده است و اگر ما نتوانیم کریدور ارس را از بُعد جاده‌ای و ریلی اجرایی کنیم، عملاً نه‌تنها از معادلات منطقه قفقاز آن هم در شرایط گذار به نظم نوین منطقه‌ای و جهانی جا می‌مانیم، بلکه در منطقه دچار خفگی ژئوپلیتیکی و تبعات ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچرال خواهیم شد، زیرا هدف جبهه آنگلوساکسونی با محوریت لندن این است که از طریق کریدور جعلی زنگزور یا مسیر ترامپ تمام معادلات انرژی و معادلات ترانزیتی را در انحصار آمریکا، انگلستان، ناتو و اصطلاحاً جبهه آنگلوساکسونی قرار دهد؛ یعنی ایران و روسیه نمی‌توانند از این مسیر به شکل مطلوب ترانزیت داشته باشند و در این مسیر هرگونه ترانزیت توسط چین به اروپا هم تحت نظارت ناتو و آمریکا قرار می‌گیرد و به اصطلاح کانالیزه می‌شود. مثلاً اگر چین از مسیر ایران برای ارتباطات با خلیج‌فارس استفاده ‌کند، آزادی عمل دارد، ولی مسیری که تحت کنترل ترامپ و ناتو باشد، کانالیزه شده است. ضمن اینکه یکی از اهداف آمریکا از این مسیر، ایجاد راه عبور برای فلزات گرانبها است که معادن بزرگی از آنها در آسیای مرکزی و افغانستان قرار دارد؛ تا جایی که همه عناصر جدول مندلیف در این منطقه یافت می‌شود و آمریکا در جنگ تراشه‌ها با چین به دنبال دسترسی آسان‌تر به آنها است.

نکته مهم دیگر مقوله انرژی است. اخیراً در سفر  رئیس‌جمهور ترکیه به آمریکا، آقای ترامپ پیشنهاد داد که آمریکا کل انرژی مورد نیاز ترکیه را تامین ‌کند تا ترکیه از روسیه هیچ‌گونه انرژی‌ دریافت نکند. این موضوع نشان می‌دهد که یکی از اهداف کلیدی مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی همان انحصاری کردن معادلات انرژی منطقه در کنار معادلات ترانزیتی در دست جبهه آنگلوساکسونی است تا روسیه، ایران و چین نقشی در این زمینه نداشته باشند. ضمن اینکه این مسیر، کریدور گسترش ناتو به سمت دو سوی دریای کاسپین هم خواهد بود. آقای آدام تامسون، نماینده پیشین انگلستان در ناتو هم در همین زمینه تاکید می‌کند که یک فرصت تاریخی طلایی برای ناتو پیش آمده که بتواند در دو سوی کاسپین حضور داشته باشد و این کریدور در واقع زمینه‌ساز گسترش ناتو و شکل‌گیری ناتوی ترکی است.

می‌دانید که بحث کریدور جعلی زنگزور با تاسیس جهان ترک مورد ادعای ترکیه از دوره آتاترک ارتباط دارد. در عالم واقع، به دلیل تفاوت ماهوی نژادی، تاریخی، فرهنگی، دینی و هویتی اساساً جهان ترک وجود ندارد؛ اما این جهان ترک ادعایی، هم برای ایران، هم برای چین و هم برای روسیه تبعات بسیار خطرناکی دارد؛ زیرا بر اساس ایدئولوژی انگلیسی پان‌تورانیسم انگلیسی می‌خواهد از طریق جهان ترک یک عقبه پشتیبانی برای رژیم صهیونیستی و جهان صهیون ایجاد کند تا نفت، گاز، ارزاق و بسیاری از ارتباطات ترانزیتی رژیم از این منطقه تامین شود. کما اینکه اکنون اتصال کریدور صهیونی داوود به کریدور جعلی زنگزور مطرح و در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با ایران هم کارکردهای نظامی آن در اوج ناباوری عده‌ای، نمایان شد. در نتیجه طرح چنین کریدوری یک کلان‌طرح بسیار فتنه‌انگیز در گذار به نظم نوین جهانی محسوب می‌شود و طبیعتاً راهکار مقابله با آن هم حساسیت کشورهای منطقه و همکاری‌های ایران، روسیه، چین، ارمنستان و کشورهای همسو مثل یونان و حتی برخی از کشورهای اروپایی مثل فرانسه است.

 

ترابران: آیا تغییر نام این مسیر، تاثیری در ماهیت این طرح دارد؟ با امضای اسناد در کاخ سفید، چه چشم‌اندازی برای آن وجود دارد؟

ببینید اسنادی که برای ایجاد این مسیر در کاخ سفید امضا شده، عمدتاً اسناد کلی و یادداشت تفاهم هستند که در توافقنامه سه‌جانبه اشاره‌ای به مسیر ترامپ نشده و در بیانیه سه‌جانبه به آن اشاره شده است که از لحاظ حقوقی لازم‌الاجرا محسوب نمی‌شوند. در عین حال، در مفاد این اسناد به کلیات پرداخته شده و هنوز درباره جزئیات طرح به ویژه جزئیات فنی، مسائل ایمنی و امنیتی، مباحثی مطرح نشده و به امضای اسناد جدید دوجانبه بین آمریکا و ارمنستان موکول شده؛ ولی بر اساس گمانه‌زنی‌هایی پیشین و مذاکرات محرمانه و آشکار بین طرفین، در واقع در این پروژه یک کلان‌طرح (توسط آمریکا و ناتو) دنبال می‌شود.

در عین حال، از امضای اسناد چنین مستفاد می‌شود که یکه‌تازی‌های جمهوری آذربایجان با محوریت تلاش برای خودداری از شناسایی تمامیت ارضی ارمنستان و اطلاق واژه‌های مجعول (مانند آذربایجان غر بی) برای ارمنستان و پیگیری مطامع ارضی خودش در قالب کریدور، پس از امضای این اسناد تضعیف شده است؛ زیرا در توافقنامه ۱۷ ماده‌ای که لازم‌الاجرا است، جمهوری آذربایجان متعهد به احترام به تمامیت ارضی جمهوری ارمنستان و خودداری از اقداماتی است که بر حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی ارمنستان خدشه وارد کند.

علاوه بر این، جمهوری آذربایجان و شخص علی‌اف برای تبلیغ و ترویج عنوان جعلی کریدور زنگزور میلیون‌ها دلار در اندیشکده‌ها و رسانه‌های جهانی حتی در ایران هزینه کرده بودند تا بتوانند این واژه را عادی جلوه دهند و متعهد و مجبور شدن باکو به عدول از این واژه بر اساس اسناد  امضاشده در کاخ سفید و عقب‌نشینی از رویکرد تهدیدآمیز برای تمامیت ارضی ارمنستان، در نوع خود یک شکست برای باکو محسوب می‌شود.

اما در مجموع، فارغ از عنوان این طرح که به نام «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» یا کریدور جعلی زنگزور خوانده ‌شود، تغییری در ماهیت طرحی که جبهه آنگلوساکسونی دنبال می‌کند و برای ایران در عرصه‌های مختلف تبعات دارد، ایجاد نمی‌کند. باید بپذیریم که جبهه آنگلوساکسون به دو دلیل به دنبال ایجاد یک کریدور ترانزیتی نیست؛ یکی اینکه اگر واقعاً دغدغه آنها اتصال جمهوری آذربایجان به منطقه برونگان و دورافتاده خودش یعنی نخجوان هست، این اتصال ۳۴ سال است از طریق خاک ایران و در قالب کریدور ارس (اکنون در حال بازسازی و تعریف است) برقرار است و اگر اهداف ترانزیتی در میان باشد به تهدید نظامی با موضع‌گیری‌های سیاسی نیازی نیست.

بنابراین تاکید جمهوری آذربایجان و ترکیه بر کریدور جعلی زنگزور با وجود ارس، نشان می‌دهد که آنها بیشتر یک طرح ژئوپلیتیکی، قومی و امنیتی با چشمداشت‌های تاریخی و ارضی را دنبال می‌کنند و اهداف ترانزیتی در اولویت آنها قرار ندارد. کریدور ارس هم که ایران بدون هیچ‌گونه ما‌به‌ازایی در اختیار جمهوری آذربایجان و ترکیه گذاشته، به مثابه یک ساختار دروغ‌سنج در مقابل کریدور جعلی زنگزور و اهداف آن عمل می‌کند.

نکته دوم این است که اگر دغدغه اصلی آنها ایجاد خطوط مواصلاتی بر اساس ماده 9 موافقتنامه آتش‌بس ۲۰۲۰ باشد، مقوله کریدور مطرح نمی‌شود؛ زیرا خطوط مواصلاتی لزوماً به معنای کریدور نیست و شامل راه عادی، جاده و خط آهن هم می‌شود که در این بند منظور خطوطی است که در دوره اتحاد شوروی فعال بوده، یعنی خط آهنی که از جمهوری آذربایجان، و جنوب ارمنستان و مغری به سیونیک و نخجوان می‌رسید و مجدد به ارمنستان وارد می‌شد. اگر این گونه بود، طبیعتاً هیچ کشوری، حتی ارمنستان و ایران با گشایش خطوط مواصلاتی عادی مخالف نبودند، اما جمهوری آذربایجان و ترکیه روی کریدوری تأکید می‌کردند که حداقل ۵ کیلومتر عرض داشته باشد و فضای آن در اختیار آنها قرار بگیرد؛ یعنی کریدور فراسرزمینی که به خطوط ریلی و مواصلاتی ارتباطی ندارد. همین موضوع نشان می‌داد که آنها اهدافی فراتر از اهداف ترانزیتی داشتند. ضمن اینکه با از بین رفتن کریدور لاچین که در موافقتنامه مسکو تاکید شده بود ، ایروان حتی برای ارائه خطوط مواصلاتی هم تعهدی ندارد.

به خاطر داشته باشیم که اگر بحث خطوط مواصلاتی باشد باید بر اساس موافقتنامه تمام خطوط مواصلاتی منطقه اعم از خط ریلی ارمنستان به آذربایجان، خط ریلی نخجوان به ارمنستان و خط ریلی جمهوری آذربایجان به روسیه (برای ارتباط ارمنستان) باز شود. از قضا بازگشایی متقابل خطوط مواصلاتی بدون ذکر مبحث کریدور در یکی از مواد توافقنامه ۱۷ ماده‌ای کاخ سفید هم بین سران این سه کشور آمده است.

 

ترابران: آیا ما می‌توانیم با هوشمندی و هوشیاری دولتمردان از این ماده برای گشایش خط ریلی جلفا استفاده کنیم؟

بله. در همان بند موصوف، اساساً از عبارت «بازگشایی متقابل خطوط مواصلاتی منطقه‌ای» استفاده شده و با توجه به اینکه در دوره شوروی ایران از طریق خط آهن جلفا به این خط‌آهن وصل بوده، این بند به‌معنای بازگشایی خط‌آهن جلفا هم می‌تواند باشد که یکی از بازوهای ریلی دالان شمال ـ جنوب است.

اما در این زمینه، دولتمردان ما باید به این نکته هوشمندانه توجه داشته باشند که هدف جمهوری آذربایجان و ترکیه وابسته کردن پتانسیل ریلی ایران در این مسیر به نخجوان و جمهوری آذربایجان است. ترکیه‌ای که در ۴۰ سال گذشته حاضر نشده خط آهن تبریز به وان به راه‌آهن سراسری ترکیه وصل شود، الان به ایران پیشنهاد می‌کند که از طریق خط‌آهن جلفا به نخجوان، ارمنستان و ترکیه متصل شود. در نگاه اول، با یک نگرش ساده به نظر می‌رسد که ظرفیت تازه‌ای باز شده است، اما با نگرشی عمیق درمی‌یابیم که این ظرفیت کاملاً در اختیار جمهوری آذربایجان و ترکیه‌ای قرار می‌گیرد که در  ۲۰ سال گذشته در حوزه همکاری ترانزیتی بیشترین شیطنت را علیه همکاری با ما داشتند.

در این شرایط، یکی از راهکارهای ضروری ما داشتن ابزار توازن و ایجاد وابستگی متقابل برای آذربایجان و ترکیه به خط ریلی ایران در کریدور ارس است که باکو و تهران برای احداث آن در اسفند 1399 یادداشت تفاهم امضاء کرده‌اند. اگر ارتباط ریلی جمهوری آذربایجان با نخجوان به واسطه کریدور ارس وصل شود، آن ‌وقت به دلیل موازنه‌سازی، برای اتصال ریلی ما از نخجوان به ارمنستان و ترکیه هم مشکلی ایجاد نمی‌شود؛ زیرا جمهوری آذربایجان در بخش ریلی کریدور ارس به ما وابسته می‌شود و ما هم متقابلاً در نخجوان به جمهوری آذربایجان وابسته خواهیم شد. این توازن باعث می‌شود سوءاستفاده‌های ژئوپلیتیکی و سوءاستفاده‌های سیاسی از این موضوع انجام نشود.

با این حال، متاسفانه جریان نفوذی که تحت تاثیر دیپلماسی دلاری باکو و به نمایندگی از جمهوری آذربایجان و ترکیه در ایران فعالیت می‌کند،  فقط بخش اول این موضوع را مطرح می‌کند و می‌گوید اتصال ما از طریق نخجوان به ارمنستان و ترکیه خیلی هم خوب است، ولی هیچ‌گاه نمی‌گوید جمهوری آذربایجان هم باید موظف باشد که بر اساس یادداشت تفاهم سال ۱۳۹۹، خط ریلی خودش را برای اتصال به نخجوان، از طریق خاک ایران و از کریدور ارس ایجاد کند. با این حال، به‌نظر می‌رسد جمهوری آذربایجان متاثر از مسائل ژئوپلیتیکی و اغراض سیاسی اصرار دارد بدون کریدور ارس و خط ریلی توافق شده برای آن، ایران به‌صورت یک‌جانبه از طریق نخجوان به ارمنستان و ترکیه وصل شود.

 

ترابران: اکنون ما باید چه اقدامی داشته باشیم؟

ما در یک شرایط تاریخی گذار قرار داریم که می‌شود آن را یکی از مصادیق قرار داشتن در پیچ تاریخی شمرد که با نگاه ساده‌نگرانه به موضوع نه‌تنها دستاوردی نداریم، بلکه حتماً در معرض قضاوت نسل‌های آینده قرار خواهیم گرفت. ما با یک تکانه تاریخی و ژئوپلیتیکی در قفقاز مواجه هستیم که راهکارهای متعددی برای غلبه بر آن وجود دارد. در این زمینه باید بگویم، نگاه ایران به تحولات قفقاز صرفاً یک نگاه سلبی نیست. ایران نگاه ایجابی هم دارد که تاکید می‌کند کشورهای منطقه برای دستیابی به صلح و توسعه پایدار (نه شکننده)، باید به جای تقابل یا رقابت، بر اساس تعامل و با تکیه بر منابع مشترک حرکت کنند. به همین خاطر، ایران معتقد است که در قالب همگرایی منطقه‌ای و فرمول ۳+۳ می‌شود روی کریدور ارس برای همکاری منطقه‌ای و به‌دور از هرگونه اغراض سیاسی، قومی، امنیتی و ژئوپلیتیکی تمرکز کرد.

ما سابقه بسیار بدی از حضور آمریکا در طرح‌ها و مناطق مختلف داریم. حالا هم آمریکایی‌ها بعد از شروع این طرح به بهانه تأمین امنیت، ورود شرکت‌های خصوصی امنیتی و نظامی خودشان را در منطقه پیگیری خواهند کرد که بدون شک، این به ضرر ارمنستان است. وقتی از دیدگاه ارمنستان به موضوع نگاه کنیم؛ می‌بینیم که ارامنه معتقدند در مقابل فشارهای بی‌حد‌و‌حصر و گاه لگام‌گسیخته جمهوری آذربایجان و ترکیه ناچار هستند آمریکا را به‌عنوان کشور ثالث وارد کنند تا با تهدیدهای ارضی جمهوری آذربایجان و ترکیه مقابله شود.

خب اگر ارمنستان از این نگاه وارد شده و عامدانه به بخشی از بازی ضدآنگلوساکسونی تبدیل نشده، آن کشور ثالث ضامن می‌تواند ایران باشد، زیرا هم از حق تاریخی برخوردار است و هم در ۳۴ سال گذشته حسن همجواری خودش را به جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه نشان داده است و هم اینکه موضوع طرح‌های ترانزیتی در قفقاز با بقای جامعه ارمنستان ارتباط دارد و اگر طرحی باشد که به تجزیه جنوب ارمنستان منجر شود و مرز ایران و ارمنستان را مخدوش کند، می‌تواند بقای ارمنستان را به خطر بیندازد؛ بنابراین جامعه ارمنی امروز به خوبی معتقد است که اگر دولت ارمنستان اشتباهی را درباره طرح‌های ژپوپلیتیکی مرتکب شود و فضایی را برای جمهوری آذربایجان، ترکیه، آمریکا و جبهه آنگلوساکسونی ایجاد کند، در حقیقت زمینه تجزیه ارمنستان را فراهم کرده است.

 

ترابران: با توجه به همه این کریدورهای متنوعی که در اطراف ایران شکل گرفته است، در بدبینانه‌ترین سناریو از نظر فعالیت‌های ترانزیتی، کریدوری و موقعیت ژئوپلیتیکی چه بر سر ایران خواهد آمد؟

در مقطع کنونی، درک موقعیت جهانی ما و همه کشورها بسیار اهمیت دارد. واقعیت این است که نظم حقوقی و سیاسی جهان که بعد از جنگ جهانی دوم، پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی شکل گرفت، به شدت در حال تضعیف و افول است و اکنون یکی از مؤلفه‌های تعیین‌کننده جایگاه کشورها در نظم آتی جهانی بحث کریدورهای ترانزیتی‌ است. به همین دلیل است که می‌بینیم در چهار‌سوی ما انبوهی از کریدورها مانند جاده توسعه، عرب‌مد، لاجورد، کریدور میانی، کریدور  IMEC   و… مطرح است که تامل در آنها نشان می‌دهد اغلب این کریدورها با هدف دور زدن و خالی کردن ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی ایران برنامه‌ریزی شده‌اند. ببینید ما اکنون خط آهن پاکستان – ایران – ترکیه را داریم که به درستی کریدور ریلی اکو خوانده می‌شود و از قضا هر سه کشور هم بنیانگذار اکو هستند، ولی ترکیه برای دور زدن ایران در قالب یکی از اعضای ناتو، با وجود همه شعارهای عوام‌فریبانه اسلامی حاضر است کریدور لاجوردی را در ادامه کریدور جعلی زنگزور ایجاد کند که از دریای کاسپین به آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان و در نهایت به آب‌های آزاد برسد، ولی حاضر نیست این خط ریلی اکو را تقویت کند که هم مسیر کوتاه‌تری دارد و هم همکاری‌های سه‌جانبه منطقه‌ای را تقویت می‌کند. این نشان می‌دهد مبنای کریدورهای ترانزیتی برخلاف آنچه عمدتاً تصور می شود که در قالب فرمول‌های بازار آزاد و محاسبات اقتصادی باشد، بیشتر در چهارچوب اغراض و مؤلفه‌های سیاسی است.

با این همه، قرار نیست جنگ کریدورها برای دهه‌ها ادامه یابد، بلکه این عصر یک دوره زمانی محدود است. بر اساس برآورد اندیشکده‌های غربی این جنگ نهایتاً در سال ۲۰۳۰ تمام می‌شود، یعنی با این محاسبه ۵ سال فرصت داریم در این معادلات ترانزیتی مشارکت کنیم. ما به لحاظ منطقه‌ای و بین‌المللی در کانون 7 کریدور بین‌المللی و منطقه‌ای هستیم و ظرفیت حضور در آنها را داریم و این فرصت را نباید از دست بدهیم.

این را هم باید بدانیم که از دست دادن چنین فرصت‌هایی هیچ ارتباطی با تحریم ندارد. اینکه ما در دالان شمال- جنوب  قرار داریم که در طول مسیر آن در گمرکات کشورهای دیگر عضو آن، کامیون‌ها حداکثر یک روز و در گمرک ما بیشتر از 10 روز معطل می‌شوند، ربطی به تحریم ندارد، بلکه به فرصت‌سوزی‌های ما برمی‌گردد.

همه اینها در کنار هم نشان می‌دهد که ما در یک مقطع حساس هستیم و برای عقب نماندن از تعیین نقش در نظم نوین آتی منطقه‌ای و جهانی حتماً باید از ظرفیت‌های خودمان هم در تعاملات دو‌جانبه و چند‌جانبه با کشورها و هم از لحاظ رفع موانع داخلی استفاده کنیم. در غیر این صورت، شاهد شکل‌گیری کریدورهایی خواهیم بود که مبنای اصلی آنها اغراض سیاسی با هدف خفگی ژئوپلیتیکی ایران است.

 

ترابران: اگر ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک خود را با دیگر کشورها تغییر دهیم، می‌توانیم در کریدورهای بین‌المللی حضور یابیم؟

ما باید طرح‌های خودمان را پیشنهاد دهیم و برای اجرایشان مصر باشیم؛ زیرا با داشتن یک الگوی کار برای این موضوع، غافلگیر نمی‌شویم؛

اما متأسفانه تا الان نه اراده کافی و نه اهتمام جدی در این موضوع دیده نشده است. معادلات منطقه‌ای و جهانی پیچیده‌تر از آن است که تصور کنیم با جزئی شمردن اقدامات و طرح‌های طرف مقابل، بتوانیم از موضوعات و توافقات در امان بمانیم.  راه خروج ما از این شرایط، داشتن نگاهی واقع‌بینانه و دراز‌مدت به تحولات و انجام اقدامات با در نظر گرفتن پتانسیل‌ها است. اینکه ما یک دغدغه مهم جهانی مثلاً در موضوع هسته‌ای داشته باشیم، دلیل نمی‌شود که پرونده‌های مهم منطقه‌ای را کم‌اهمیت یا حاشیه‌ای در نظر بگیریم؛ زیرا همین پرونده‌ها اگر به خوبی مدیریت شوند، می‌توانند در تقویت موضع ما در دغدغه‌هایی با جنبه جهانی موثر باشند؛ مباحث منطقه ای که برگرفته از ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی و تمدنی ایران هستند، هر کدام می‌توانند پایه‌های تقویت جایگاه‌ ما باشند و هر چقدر بتوانیم این ظرفیت‌ها را در معادلات ترانزیتی یا معادلات دیگر تقویت کنیم، در حل پرونده بین‌المللی ایجاد شده علیه ما، موقعیت بهتری خواهیم داشت.

با این حال، می‌بینیم که خیلی ساده‌انگارانه یک دغدغه در نظر گرفته شده و به بهانه آن تمام مباحث مهم ظرفیت‌ساز  با نگاه حاشیه‌ای و کم‌اهمیت دیده شده است. در نهایت، به عقیده من این موضوع نمی‌تواند تصادفی باشد، بلکه بخشی از جریان نفوذی است که می‌خواهد ما را کاملاً از معادلات منطقه‌ای کنار بگذارد. در مقابل عده‌ای به بهانه درگیری در حوزه هسته‌ای و تحریم‌ها نگاهی ساده‌سازانه به این موضوعات دارند یا امتیاز می‌دهند و یا به سادگی از کنار آنها می‌گذرند تا ببینند بعدها چه می‌شود. در حالی‌که این نگاه بسیار خطرناک است و طبیعتاً دستاوردی برای کشور نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه