خفگی در سایه صلح
پشتپرده «مسیر ترامپ» و حذف ایران از نقشه کریدورها
در روزگاری که جهان وارد «جنگ کریدورها» شده است، هر مسیر تازه ترانزیتی در نقشه ژئوپلیتیک منطقه معنایی فراتر از تجارت دارد. یکی از تازهترین این مسیرها، طرحی است که «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» نام گرفت، اما به باور برخی کارشناسان، هدف واقعی آن نه صلح، بلکه محدودسازی ایران، روسیه و چین در نقشه جدید تجارت جهانی است. دکتر احمد کاظمی، استاد حقوق بینالملل و پژوهشگر ارشد مسائل اوراسیا، در گفتوگو با ترابران، این طرح را «پروژهای فتنهانگیز در گذار به نظم نوین جهانی» میداند و هشدار میدهد اگر ایران در مقابل آن راهبردی هوشمندانه اتخاذ نکند، «دچار خفگی ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی» خواهد شد.
گزارشی از مصاحبه مونا روشندل با دکتر احمد کاظمی استاد حقوق بینالملل و پژوهشگر ارشد اوراسیا
واژهای جعلی با هدفی ژئوپلیتیکی
کاظمی در آغاز گفتوگو بهکار بردن اصطلاح «زنگزور» از سوی جمهوری آذربایجان را اشتباهی حقوقی و سیاسی عامدانه میخواند و توضیح میدهد که کاربرد این واژه در واقع ادعای ارضی بر استان سیونیک ارمنستان است؛ زیرا جمهوری آذربایجان مناطق خود را «زنگزور غربی» و سیونیک را «زنگزور شرقی» مینامد، اقدامی که مغایر با تمامیت ارضی ارمنستان و اصول منشور سازمان ملل است. او همچنین یادآور میشود که پس از امضای توافق سهجانبه در کاخ سفید میان آمریکا، آذربایجان و ارمنستان، نام «زنگزور» از متون رسمی حذف و عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» جایگزین شده است. با این حال، او معتقد است تغییر نام، تغییری در ماهیت ضدایرانی طرح ایجاد نمیکند.
طرحی علیه ایران، روسیه و چین
به باور این پژوهشگر، «مسیر ترامپ» بخشی از کلانپروژهای است که با محوریت جبهه آنگلوساکسونی (آمریکا و بریتانیا) طراحی شده تا کنترل ترانزیت، انرژی و حتی فلزات حیاتی آسیای مرکزی را در دست گیرد. هدف این طرح، کانالیزهکردن جریان ترانزیت بین چین و اروپا و انحصار مسیرهای انرژی در اختیار آمریکا و ناتو است؛ در این چارچوب، ایران و روسیه عملاً از امکان ترانزیت آزادانه کالا و انرژی کنار گذاشته میشوند.
او با اشاره به معادن عظیم افغانستان و آسیای مرکزی که همه عناصر جدول مندلیف را در خود دارند، میگوید: «آمریکا در رقابت جهانی تراشهها با چین بهدنبال دسترسی آسان به این مواد خام است.» او همچنین به بُعد انرژی این پروژه اشاره میکند و یادآور میشود که پیشنهاد اخیر ترامپ برای تأمین کامل انرژی ترکیه از سوی آمریکا، نشاندهندهی هدف واقعی مسیر ترامپ است: انحصاریسازی انرژی و حذف روسیه، ایران و چین از معادلات منطقهای.
از ناتوی ترکی تا جهان ترک
کاظمی معتقد است این مسیر تنها یک کریدور اقتصادی نیست، بلکه ابزار سیاسی برای گسترش ناتو به دو سوی دریای خزر و تقویت ایده «جهان ترک» است؛ ایدهای که به گفته او، بیش از آنکه ریشه فرهنگی داشته باشد، پروژهای انگلیسی در قالب پانتورانیسم است. او میگوید پشت این طرح، ایجاد عقبهای برای رژیم صهیونیستی نهفته است تا از طریق منطقه، انرژی و تدارکات خود را تأمین کند و پیوند میان کریدور داوود و زنگزور هم در همین راستا معنا پیدا میکند. به باور او، چنین پروژههایی مقدمهی شکلگیری چیزی است که آن را «ناتوی ترکی» مینامند؛ ائتلافی نظامی با ظاهری منطقهای اما با محتوایی آنگلوساکسونی.
عقبنشینی باکو و فرصتهای ایران
او البته به نکتهای مثبت نیز اشاره دارد و میگوید امضای اسناد در کاخ سفید باعث شد جمهوری آذربایجان در برخی ادعاهای ارضی خود عقبنشینی کند و به احترام تمامیت ارضی ارمنستان متعهد شود. این در نوع خود یک شکست برای باکو محسوب میشود. اما کاظمی هشدار میدهد که نباید این تحولات را سادهانگارانه تعبیر کرد. در نگاه او، حتی اگر باکو از واژه زنگزور عقب بنشیند، اهداف ژئوپلیتیکی پشت این طرح همچنان پابرجاست. او تأکید میکند که ایران باید در این شرایط با فعالسازی کریدور ارس بهعنوان گزینهای بومی و قانونی، موازنه ایجاد کند: «کریدور ارس همان ساختار دروغسنج در برابر زنگزور است؛ اگر این مسیر را از بُعد ریلی و جادهای تکمیل کنیم، هم موقعیت ژئوپلیتیکی خود را تثبیت کردهایم و هم وابستگی متقابل ایجاد میکنیم که مانع سوءاستفاده باکو و آنکارا میشود.»
خطر سادهانگاری در برابر جنگ کریدورها
به باور این استاد دانشگاه، بسیاری از تصمیمگیران ایرانی هنوز عمق تحولات قفقاز را درک نکردهاند. او میگوید: «ما در میانه یک پیچ تاریخی هستیم. این مقطع، زمان تصمیمهای دقیق است، نه نگاههای سادهسازانه. غفلت امروز، فردا مورد قضاوت نسلهای آینده خواهد بود.» او یادآور میشود که تجربه حضور آمریکا در مناطق مختلف جهان نشان داده هر جا پای واشنگتن باز شود، پای شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی نیز باز خواهد شد؛ روندی که در قفقاز میتواند برای ارمنستان نیز زیانبار باشد. کاظمی پیشنهاد میدهد بهجای اتکا به قدرتهای فرامنطقهای، کشورهای منطقه با فرمول ۳+۳ (ایران، روسیه، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان) بهسمت همگرایی و تمرکز بر کریدور ارس حرکت کنند.
زمان اندک برای بازگشت به نقشه کریدورها
او با نگاهی کلانتر به چشمانداز جهانی میگوید نظم سیاسی پس از جنگ سرد در حال فروپاشی است و کریدورها به شاخص جایگاه کشورها در نظم جدید بدل شدهاند. «امروز در اطراف ایران انبوهی از کریدورها شکل گرفته که اغلب با هدف دور زدن کشور ما طراحی شدهاند. جنگ کریدورها تا سال ۲۰۳۰ ادامه دارد و ما فقط پنج سال فرصت داریم تا جای خود را در این نقشه تثبیت کنیم.»
کاظمی تأکید میکند مشکل ایران نه تحریم، بلکه فرصتسوزی داخلی است: «وقتی در گمرکات کشورهای مسیر شمال–جنوب، کامیونها یک روز معطل میشوند اما در گمرک ما ده روز، این دیگر تحریم نیست، ضعف مدیریت است.»
ضرورت بازتعریف نگاه منطقهای ایران
در پایان، این استاد حقوق بینالملل هشدار میدهد که تمرکز بیش از حد بر پروندههای بینالمللی مانند موضوع هستهای نباید باعث بیتوجهی به تحولات منطقهای شود. او میگوید پروندههای منطقهای اگر درست مدیریت شوند، میتوانند موضع ایران را در عرصه جهانی تقویت کنند. اما نگاه سادهانگارانه یا نفوذ جریانهایی که این موضوعات را بیاهمیت جلوه میدهند، در نهایت ما را از معادلات منطقهای حذف خواهد کرد.
اوجمعبندی میکند: اگر میخواهیم از خفگی ژئوپلیتیکی در سایه صلح ساختگی بگریزیم، باید فعالانه طرحهای خودمان را ارائه کنیم و برای اجرای آنها مصرّ باشیم. زمان زیادی برای بازگشت به نقشه کریدورهای جهانی نداریم.
نکات کلیدی مصاحبه
🔹مسیر ترامپ طرحی ژئوپلیتیکی علیه ایران، روسیه و چین است.
🔹کریدور ترامپ مسیر آزاد ترانزیت ایران را کانالیزه و محدود میکند.
🔹پیوند زنگزور با کریدور داوود، عقبهای برای رژیم صهیونیستی میسازد.
🔹توافق کاخ سفید، عقبنشینی باکو از برخی ادعاهای ارضی را رقم زد.
🔹کریدور ارس ابزار موازنه و حفظ توازن ژئوپلیتیکی ایران محسوب میشود.
🔹جنگ کریدورها تا ۲۰۳۰ ادامه دارد و ایران فرصت محدودی دارد.
🔹ایران باید با نگاه واقعبینانه و طرح بومی، جایگاهش را تثبیت کند.


