تحلیلی بر ادعای قاچاق سوخت توسط کامیونداران و رانندگان حمل کالای جادهای
این گزارش برگرفته از مقاله آقای عبداله خانعلی، رئیس هیئت مدیره کانون سراسری انجمنهای صنفی رانندگان کامیونهای یخچالدار است که با نگاهی دقیق و کارشناسانه به چالشها و مشکلات بخش حملونقل جادهای و ادعای قاچاق سوخت توسط رانندگان پرداخته است. هدف این گزارش، ارائه تحلیل واقعبینانه و نقد سازنده بر تصمیمات و سیاستهای جاری است که تأثیرات عمیقی بر وضعیت کامیونداران و کل صنعت حملونقل گذاشتهاند. برای دسترسی به متن کامل و مطالعه جزئیات بیشتر، لینک مقاله اصلی در انتهای گزارش ارائه شده است.
این روزها یکی از موضوعات داغ، اتهام قاچاق سوخت به رانندگان و کامیونداران است. اما واقعیت ماجرا خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست. به نظر من، مشکل اصلی این نیست که رانندهها سوخت قاچاق میکنند، بلکه ضعف مدیریت، ناآگاهی و تصمیمات غیرکارشناسی مسئولان و وجود تشکلهای صنفی ضعیف و منفعتطلب است که باعث شده این صنعت بهجای پیشرفت، روی لبه پرتگاه باشد.
مثلا در حملونقل بینالمللی، شاهد تصمیمات عجولانه و ناهماهنگ هستیم که فقط فشار روی رانندهها و کامیونداران گذاشته و باعث شده ناوگان ایرانی خیلی کم در مسیرهای بینالمللی فعالیت کند. در حالیکه حجم صادرات و واردات نسبتا ثابت مانده، اما ناوگان ایرانی کمرنگتر شده و بخش زیادی از کار به ناوگان خارجی واگذار شده است.
مسئولان به جای اینکه نرخ سوخت را واقعبینانه و اصولی اصلاح کنند، زیر فشار جلوگیری از تورم، تصمیماتی میگیرند که نه تنها گرهای باز نمیکند بلکه اوضاع رو بحرانیتر میکند. رانندهها فقط با قیمت سوخت دست و پنجه نرم نمیکنند، کلی هزینه دیگر هم روی دوششان است؛ از قطعات یدکی گرفته تا روغن و لاستیک که قیمتشان چند برابر نرخ جهانی است. تازه در مرزها هم بابت سوخت اضافه، جریمههای سنگینی پرداخت میکنند. مثلا رانندهای که از مرز بازرگان به ترکیه میرود فقط ۳۰۰ لیتر سوخت معافیت دارد و اگر بخواهد به کشورهای دیگر برود، ۵۰۰ لیتر. در حالیکه ترکیه که نفت تولید نمیکند، به رانندههای خودش سوخت یارانهای میدهد تا حملونقل راحتتر باشد.
ایران هم صادرکننده بزرگ نفته اما شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی فقط براساس مسافتی که راننده در کشور طی میکند سوخت میدهد و برای سوخت اضافی که راننده همراه میبرد جریمه چند ده برابری میگیرد! تازه اگر بخواهند آزاد بخرند، باید پول بیشتری بدهند. این تناقض باعث شده انگیزه قاچاق سوخت زیاد شود و رقابت ناوگان ایرانی تو مسیرهای بینالمللی ضعیف شود.
چند تصمیم عجیب نیز گرفته شده که فقط به دردسر رانندهها اضافه کرده است:
- طرح سوختگیری ناوگان بالای ۵۰ تن که کلی سردرگمی ایجاد کرده چون ظرفیتهای تعریف شده و کارتهای شناسایی خودرو با هم نمیخونه و باعث مشکلات و دردسر شده. تازه تعداد این ناوگان خیلی کمه و میشد این موضوع رو با مدیریت درست حل کرد.
- طرح سوختگیری در مسیر که اصلا در هیچ کشوری وجود ندارد و معنیاش اینه که راننده باید مسیر غیرمستقیم رو طی کند، که عملا امکانپذیر نیست و فقط باعث تاخیر و زیان راننده و مشتری میشود.
- الزام ثبت ساعت حرکت و رسیدن در سامانههای دولتی که نه تنها جلوی قاچاق سوخت رو نمیگیرد، بلکه فشار روحی و روانی روی رانندهها زیاد کردهاست.
بعد از کلی اعتراض، بالاخره مسئولان پذیرفتن که سهمیه سوخت کافی نیست و باید افزایش پیدا کند. این یعنی خودشان هم متوجه شدن اشتباه کردند.
به نظرم، سهمیه سوختی که به رانندهها داده میشود تقریبا کفاف مسیرها رو میدهد. پس اگر سوخت قاچاقی وجود دارد، باید دنبال منبع اصلی باشیم نه اینکه رانندهها را تنها مقصر بدانیم. شنیدهام بعضی جایگاههای سوخت در تهران به راحتی و با قیمتهای بسیار بالا سوخت را به هر کس که بخواد میفروشند. اینجا ریشه اصلی قاچاق میباشد.
اکنون باید شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی توضیح بدهد چگونه این همه سوخت آزاد به جایگاهها میرسد و چرا نظارتی روی مصرف ناوگان و بارنامهها نیست.
اما نکته مهمتر از همه، نرخ غیرواقعی سوخته که این صنعت رو فلج کرده. تا وقتی قیمت سوخت واقعی نشود، نه قاچاق کم میشود و نه حملونقل بهبود پیدا میکند. خیلیها هم به خاطر ناآگاهی و اطلاعات غلط با واقعیسازی قیمت سوخت مخالفت میکنند، در حالیکه نرخ فعلی ظلمی بزرگ به جامعه و نسلهای آینده است.
اگر مسئولان دلسوز به جای هزینه کردن روی طرحهای شکستخورده، فشارها و جریمهها، فقط نرخ سوخت را واقعی و آزاد کنند، هم اقتصاد به نفع همه خواهد شد و هم استرس و فشار روی رانندهها کم میشود.
البته باید قبول کنیم بعضی رانندهها هم ناآگاهند و صدایشون بلندتر از بقیه است و وقتی حرف از واقعی کردن نرخ سوخت میشود مخالفت میکنند. ولی این قیمت سوخت نه به نفع رانندهست، نه به نفع کشور.
وقتی قیمت یک بطری آب معدنی ۱.۵ لیتری شده دهها هزار تومان، گازوئیل که کلی هزینه برای استخراج و پالایشش شده، فقط ۳۰۰ تومان قیمت داره، یعنی یک بیعدالتی بزرگ در کار است. تا این امر اصلاح نشود، حملونقل هم درست نمیشود.
قصه کامیونداران و رانندهها مثل همون ضربالمثل قدیمیه:
«گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری»
برای مطالعه کامل متن میتوانید اینجا کلیک کنید.