[shamsi_date]
2025-06-04
ژوئن 4, 2025
ژوئن 4, 2025

مکران؛ فرصت زرین ایران در توسعه اقتصاد دریامحور و لجستیک منطقه‌ای

سواحل مکران، فرصتی استراتژیک برای توسعه اقتصاد دریامحور ایران است. دکتر عبدالعلی‌زاده، نماینده ویژه رئیس‌جمهور، از ضرورت ایجاد مگاپورت با ظرفیت ۵۰۰ میلیون تن، توسعه متوازن و مشارکت بخش خصوصی سخن می‌گوید. مکران، آخرین فرصت ایران برای تبدیل شدن به قطب لجستیک منطقه است.
سواحل استراتژیک مکران، فرصت زرین اقتصاد دریامحور ایران

مکران؛ آخرین فرصت زرّین ایران در اقتصاد دریامحور

نویسنده: مونا روشندل | خبرنگار

دکتر عبدالعلی‌زاده، نماینده ویژه رئیس‌جمهور
گزارش تحلیلی از گفتگو با دکتر علی عبدالعلی‌زاده، نماینده ویژه رئیس‌جمهور در توسعه دریامحور

توسعه؛ واژه‌ای که بر زبان‌ها جاری است اما در اذهان مغفول مانده

در طبقه چهارم ساختمان کوثر، آنجا که نبض تصمیمات اجرایی کشور می‌تپد، دکتر علی عبدالعلی‌زاده با نگاهی ژرف و لحنی استوار، پرده از حقیقتی تلخ برمی‌دارد: «متأسفانه تاکنون در هیچ‌یک از دولت‌ها کوششی برای ارائه تعریفی دقیق از واژه توسعه صورت نپذیرفته است.»

این اعتراف صریح، کلید فهم رمز ناکامی‌های چهل‌ساله در احیای سواحل مکران است. سرزمینی که هفت برنامه پنج‌ساله توسعه را به تماشا نشسته، هنوز در معنای واژه “توسعه” به اجماعی نرسیده است.

«اگر به برنامه‌های توسعه پنج‌ساله بنگرید، درمی‌یابید که هیچ‌یک از این هفت برنامه در مسیری واحد، یکدیگر را تعقیب نکرده‌اند»، عبدالعلی‌زاده با این سخن، انگشت بر زخم عمیق نظام برنامه‌ریزی ایران می‌نهد.

دودکش‌ها یا تمدن؛ دوراهی‌ای که سرنوشت مکران را رقم می‌زند

اندیشه توسعه در ایران گرفتار دوگانگی‌ای تاریخی است که عبدالعلی‌زاده آن را با دو مفهوم کلیدی تبیین می‌کند: “توسعه دودکشی” در برابر “توسعه تمدن‌ساز”.

«آنچه در عسلویه به انجام رسید، توسعه نیست، بلکه بهره‌جویی از گنجینه‌ای گازی است… توسعه، برافراشتن بنایی صنعتی و بهره‌برداری از آن نیست. اگر در کنار آن همچون شهر آبادان، تمدنی شکل گیرد، توسعه تحقق یافته است.»

او با این تمثیل روشن، پارادایم غالب توسعه در ایران را به چالش می‌کشد. نگرشی که عمدتاً از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی رواج داشت و کشوری را توسعه‌یافته‌تر می‌پنداشت که «دودکش‌های بیشتری برافراشته باشد».

برای او، توسعه حقیقی هنگامی رخ می‌نماید که سه بُعد اقتصاد، فرهنگ و محیط‌زیست همزمان بالنده شوند. رویکردی که در الگوهای نوین توسعه جهانی نیز مورد تأکید قرار گرفته است.

پانصد میلیون تن طلای آبی؛ گوهری که همسایگان ربودند

مکران، با جایگاه بی‌همتای خود در دروازه اقیانوس هند، می‌توانست به قطب لجستیک منطقه بدل گردد، اما…

«ما بیش از چهار دهه است به سبب جنگ، سازندگی و تحریم، فرصت توسعه خویش را از کف داده‌ایم و این موهبت را به رقبا پیشکش کرده‌ایم»، عبدالعلی‌زاده با حسرتی آشکار می‌گوید.

او با نگاهی تیزبین به تکاپوی رقبا اشاره می‌کند: «در سایه غفلت ما از این جغرافیا، کریدورهای بسیاری پیرامون کشورمان در حال شکل‌گیری است. به عنوان نمونه، بندر فاو در شمالی‌ترین و دورترین نقطه خلیج‌فارس در دست ساخت است.»

آمار اقتصادی که او ارائه می‌دهد، دیدگان را می‌گشاید: «اختلاف هزینه حمل کالا از چابهار تا فاو برای کشتی ۴۰ هزار تنی در هر تن بین ۷ تا ۱۰ دلار است.» یعنی در یک محموله ۴۰ هزار تنی، بین ۲۸۰ تا ۴۰۰ هزار دلار صرفه‌جویی – مزیتی که هیچ بازرگان خردمندی از آن چشم‌پوشی نمی‌کند.

راه‌حل او روشن است: «ایران در آستانه ورودی اقیانوس هند و دریای عمان به یک مگاپورت با ظرفیت ۵۰۰ میلیون تن تخلیه و بارگیری نیازمند است.»

دولت فربه یا نهاد تسهیل‌گر؛ راه صواب کدام است؟

عبدالعلی‌زاده در نقد طرح پیشین سازمان توسعه مکران می‌گوید: «دبیرخانه شورای توسعه سواحل مکران، لایحه‌ای فراهم آورد که جوهر آن، اساسنامه ایجاد دولتی حداکثری و تمامیت‌خواه در مکران بود. چنین نگرشی به هیچ روی مورد نظر ما نیست.»

او با صراحت تأکید می‌کند: «ضرورتی ندارد که نهادهای توسعه‌ای خود به دستگاه اجرایی بدل شوند، بلکه باید ساختاری همانند سازمان برنامه و بودجه داشته باشند.»

این دیدگاه، انقلابی در پارادایم توسعه دولت‌محور ایران است؛ گذار از “دولت عظیم اجرایی” به “نهاد چابک تنظیم‌گر” که با الگوهای موفق توسعه در جهان هماهنگی بیشتری دارد.

خزانه دولت؛ افیونی که بهره‌وری را به خاموشی می‌کشاند

شاید جسورانه‌ترین دیدگاه عبدالعلی‌زاده، نگرش او به سرمایه‌های دولتی باشد: «اعتبارات دولتی توسعه به ارمغان نمی‌آورد، تنها افیونی است که آگاهی را می‌زداید. خود شاهدید که دولت راه‌آهن، فرودگاه و حتی ایرلاین تأسیس کرده، اما هیچ‌یک از آنها بهره‌ور نیستند.»

این استعاره نیرومند، تصویری دقیق از اقتصاد دولتی ایران ترسیم می‌کند. درست همانند افیون که در ابتدا احساس نشئگی می‌بخشد اما سرانجام به وابستگی مخرب می‌انجامد، سرمایه‌های دولتی نیز در کوتاه‌مدت رشدی ظاهری پدید می‌آورند اما در بلندمدت، روح نوآوری و بهره‌وری را به تحلیل می‌برند.

او راه‌حلی روشن پیش می‌نهد: «در خصوص مکران اجازه نخواهیم داد که اعتبارات دولتی وارد شود. آنچه در اندیشه من جای گرفته، صرفاً با سرمایه بخش خصوصی به اجرا درمی‌آید.»

تحریم یا توسعه؛ معمای مرغ و تخم‌مرغ

عبدالعلی‌زاده با شجاعتی ستودنی، به دوگانه کاذب “توسعه یا رفع تحریم” می‌تازد: «اگر بخواهیم با فرض بقای تحریم‌ها به دنبال توسعه دریامحور باشیم، خویشتن را به رنج افکنده‌ایم.»

او با نگاهی تاریخی می‌گوید: «در جریان جنگ تحمیلی، جهان دریافت که قادر به شکست ایران نیست، مگر آنکه فرصت توسعه را از ما بستاند. اکنون نیز بهترین راه مقاومت، اندیشیدن برای توسعه و کوشش برای هموار ساختن مسیر آن است.»

در صنعتی چون لجستیک و حمل‌ونقل که ماهیتی بین‌المللی دارد، تحریم نه فرصت، بلکه مانعی جدی است. عبدالعلی‌زاده با واقع‌بینی می‌گوید: «هر چه تحریم‌ها را طولانی‌تر کنیم، توسعه را به تعویق می‌اندازیم، هزینه آن را افزون‌تر و مردم را دردمندتر می‌سازیم.»

شهرهای بی‌هویت یا مراکز تمدنی؛ چالش معماری مکران

عبدالعلی‌زاده نگرشی متفاوت به شهرسازی در مکران دارد: «درست است که باید دست‌کم دو شهر در آنجا بنا شود، اما نباید تکراری از شهرهای دیگر همچون هشتگرد، پرند، پردیس و حتی کیش باشد.»

او طراحی شهری را فراتر از ساخت‌وساز صرف می‌داند: «پیش از آنکه خشتی بر خشت نهاده شود، طراح شهر باید هویت آن را مشخص سازد.»

این نگرش هویت‌محور به شهرسازی، بازتاب همان تفکر “توسعه تمدن‌ساز” اوست. در جهانی که شهرهای موفق با هویت متمایز خود به نشان تبدیل می‌شوند، بنای “هشتگردی دیگر” در مکران، تکرار اشتباهات گذشته خواهد بود.

گردشگری دریایی؛ موهبتی که نفت آن را به حاشیه راند

عبدالعلی‌زاده با نگاهی جامع به تمامی ظرفیت‌های مکران، از پتانسیل‌های گردشگری منطقه نیز سخن می‌گوید: «بخشی از سواحل مکران می‌تواند یکی از پایگاه‌های گردشگری جهان باشد.»

او با انتقاد از سیاست‌های پیشین می‌گوید: «قشم بزرگ‌ترین ژئوپارک دنیا را داراست اما ما در آنجا پتروشیمی بنا می‌کنیم، حال آنکه یک میلیون و ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع زمین بایر در اختیار داریم.»

این نگرش متوازن، انقلابی در سیاست‌های توسعه ساحلی ایران است که تاکنون عمدتاً بر صنایع نفت و گاز متمرکز بوده‌اند. عبدالعلی‌زاده از تأثیر اجتماعی-اقتصادی گردشگری می‌گوید: «به ازای هر گردشگر علاوه بر ایجاد ۷ شغل، نشاط، انگیزه و امید به زندگی پدید می‌آید.»

مردم محلی؛ بازیگران اصلی نه تماشاگران توسعه

عبدالعلی‌زاده برخلاف بسیاری از طرح‌های توسعه‌ای که مردم بومی را نادیده می‌انگارند، آنان را محور توسعه می‌داند: «همان‌گونه که ایران را باید ایرانیان توسعه دهند، مکران را هم باید مکرانی‌ها آباد سازند.»

او از برنامه‌ای دقیق برای توانمندسازی مردم محلی سخن می‌گوید: «دانش را در ذهن و اندیشه کودکان و جوانان در حال تحصیل و مهارت را در دستان کسانی که از سن تحصیلشان گذشته… می‌گذاریم.»

این رویکرد، با نظریات نوین توسعه اجتماع‌محور همخوانی دارد و می‌تواند تضمین‌کننده پایداری و فراگیری منافع توسعه برای مردم منطقه باشد.

آب؛ گنجی که به تاراج می‌رود

عبدالعلی‌زاده با اشاره به تناقضی آشکار در مدیریت منابع آبی مکران می‌گوید: «در همین مکران که سرشار از آب شیرین است، چندین میلیارد متر مکعب آب گوارا به دریا می‌ریزد و شور می‌گردد، آنگاه ما می‌خواهیم با نصب آب‌شیرین‌کن برای مردم آب به ارمغان آوریم.»

این مثال گویا، نشان‌دهنده نگاه غیرسیستمی به منابع طبیعی در طرح‌های توسعه‌ای ایران است. در حالی که میلیاردها تومان صرف تأسیسات آب‌شیرین‌کن می‌شود، منابع طبیعی آب شیرین منطقه بی‌بهره به دریا روانه می‌شود.

نگاه به فردا: مکران؛ آخرین فرصت یا آغازی دوباره؟

عبدالعلی‌زاده در پایان با لحنی هشدارگونه اما امیدبخش می‌گوید: «تنها فرصت سرزمینی باقی‌مانده برای ما مکران است.»

این جمله، بیش از آنکه نومیدکننده باشد، حاوی ضرورتی است که می‌تواند انگیزه‌آفرین باشد. مکران، فرصتی است برای آزمودن الگویی نوین از توسعه که در آن، اقتصاد، فرهنگ و محیط‌زیست در هماهنگی با یکدیگر گام برمی‌دارند.

توسعه مکران، فراتر از یک پروژه منطقه‌ای، آزمونی است برای سنجش توان ایران در آفرینش الگویی بومی و پایدار از توسعه که می‌تواند هم پاسخگوی نیازهای داخلی باشد و هم ایران را به بازیگری کلیدی در اقتصاد منطقه‌ای مبدل سازد.

آیا این بار، مکران طلسم ناکامی‌های توسعه‌ای ایران را خواهد شکست؟ پاسخ این پرسش، تنها در گرو اراده‌ای ملی برای تحقق چشم‌اندازی است که عبدالعلی‌زاده ترسیم کرده است: توسعه‌ای متوازن، پایدار و تمدن‌ساز که در آن، مکران نه “آخرین فرصت” بلکه “نخستین گام” در مسیر احیای نقش تاریخی ایران در پیوند شرق و غرب باشد

  بیشتر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه