صدای گمشده صنف
در سرزمینی که جادهها بیشتر از مدیرانش نقشه میدانند و کامیونها بهتر از وزارتخانهها راه بلدند، انجمنها به کاروانهایی بیقطبنما بدل شدهاند؛ سایههایی از گذشتهای پرمدعا، بیقدرت، بیپناه، و گاه حتی بیهدف. سالهاست که زیر لوای توسعه، تنها خاک خوردهایم و قانونهایمان را ارگانهایی مینویسند که با حملونقل، نسبتی به جز دخالت ندارند. در چنین بیراههای، صدای راستگو، به فریاد میماند و فریاد، به سکوتی بیپایان. جواد سمسارلر، مردی از دل خاک جادهها، نه تریبون دارد، نه صندلی تصمیمسازی، اما حقیقت را با همان صراحتی میگوید که فرمان کامیون را در دست میگیرد؛ محکم، مستقیم، بیحاشیه.
انجمنها ساختارهای مجاز اما بیاثر
جواد سمسارلر در ابتدای گفتگو با نگاهی انتقادی به ماهیت انجمنها در کشور، گفت: «اصلا فلسفه وجودی انجمنها و NGOها در دنیا اینه که مجموعهای از افراد حرفهای را دور هم جمع کند، دانش و تجربههایشان را همافزا کند و با قدرت جمعی، برای پیشبرد منافع صنفی یا اجتماعی اقدام کنند. اما متأسفانه در ایران، این ساختارها فقط مجوز گرفتند و عملا کارایی ندارند. انجمنها در تصمیمسازیهای دولتی هیچ جایگاهی ندارند. نه صدایی ازشون شنیده میشود، نه نظرشان در قانونگذاری اثر دارد. نتیجهاش چه شده؟ انجمنها به محفلی تبدیل شدند که فقط سالی یه بار، همکاران همدیگر را ببینند»!
«انجمنها فقط سالی یکبار دور هم جمع میشوند، تصمیمسازی صفر؛
دخالت نهادهای بیربط ۲۴ ساعته!»
حملونقل در سردرگمی بیمتولیگری
او به یکی از ریشههای اصلی ناکارآمدی این بخش اشاره میکند: عدم وجود یک متولی مشخص: «ما در حملونقل، چه داخلی و چه بینالمللی، متولی نداریم. هر کسی یه جایی تصمیمی میگیرد، بدون اینکه بداند کار حملونقل چیست! سازمانهایی به این حوزه ورود کردند که هیچ تخصص و اختیاری ندارند. اسمشان را من میگذارم ‘سازمانهای بیتأثیر’، ولی متأسفانه در کار، تأثیرگذار شدند؛ آن هم تاثیر منفی! کسانی که باید کار رو پیش ببرند، یا دستشون بستهست یا قدرت تصمیمگیری ندارند».
تجربهای از جلسه با وزیر وقت راه
آقای سمسارلر خاطرهای را از جلسه با وزیر وقت راه، آقای آخوندی، تعریف میکند: «زمان آقای آخوندی من میرفتم شورای عالی ترابری. هر سوالی در مورد حملونقل هوایی، زمینی، ریلی یا دریایی بود، میگفتند سمسارلر جواب دهد. یعنی من از طرف انجمن ایران میتوانستم نظر تخصصی بدهم. ولی همین وزیر به من گفت: با این سیستم نمیتوانیم به جایی برسیم… چرا؟ چون ۲۴ ارگان غیرمرتبط در کار حملونقل دخالت دارند. به من گفتند مشکلات ترانزیت رو بنویسید. نوشتم. جلسه بعدی بهم گفت: من کدام یکی از این مشکلات را میتوانم حل کنم؟’ گفتم: ‘هیچکدام را نمیتوانی، چون قدرتشو نداری! حتی تو که وزیری»!
ترانزیت، مسدود در مرزها، قفل در سازمانها
سمسارلر با اشاره به وضعیت تأسفبار مرزهای کشور افزود: «نگاه کنید به وضعیت مرزهای زمینی، دریایی ما. هلند اندازه کرج ماست، اما درآمدش از ترانزیت چندین برابر ماست. چرا؟ چون آنها سیستم دارند، انسجام دارند. ما چی؟ روزبهروز پسرفت کردهایم. نه استراتژی داریم، نه متولی، نه همافزایی».
اولویت هیئتمدیره جدید انجمن؛ فقط یکی!
سمسارلر در پاسخ به این پرسش که “اولویت اصلی هیئتمدیره جدید انجمن باید چه باشد واضح و روشن بیان کرد: «فقط یک اولویت؛ همگرایی. اگر این یکی را نداشته باشیم، هیچ کاری پیش نمیرود. هر کسی ساز خودش را میزند. در ایران همه انجمنها – استانی، مرکزی، محلی – جدا از هم کار میکنند. کسی با کسی کار ندارد. من معتقدم وقتی یک کامیون از مرز رد میشود، آن پرچم ایران که روی آن کامیون است؛ دیگر نمیشود گفت این ماشین از خراسان است یا آذربایجان! باید اتحاد بین تمام فعالان این حوزه در کشور باشد».
در سیستم متفرق، هیچ کلونی شکل نمیگیرد
او ریشه این وضعیت را در رفتار فردگرایانهمان میداند: «ما ایرانیها به زندگی کلونی عادت نداریم. همه میخواهند تنها قهرمان شوند. در انجمنها هم همینطور شده است. کسی اهل کار جمعی نیست. نتیجهاش همین است. متفرقه بودن، فقط باعث عقبماندگی میشود. سیستم دولتی هم دقیقا همین را تقویت کرده است».
در دوران فعال شدن مکانیزم ماشه، انجمن چه راهکارهایی برای صنف دارد؟
بهنظر سمسارلر، وقتی دولت سردرگم است، توقع داشتن از یک انجمن صنفی بدون قدرت و ابزار، نوعی خوشخیالی است: «مکانیزم ماشه فعال شده، تحریم، فشار، بحران ارزی… انجمن؟ یه واحد کوچیک در این کشور است. وقتی رئیسجمهور از مردم میپرسد چیکار کنیم؟ دیگر از ما چه انتظاری هست؟! وزیر از من میپرسد کدام سازمانهای بیربط رو حذف کنم؟ آخر مگر زورش میرسد؟ مگر میگذارند»؟
نیشی برای بیداری
او در پایان با لحنی صریح و البته تلخ گفت: «این دولت، باید به عقل بیاد. متأسفم ولی با تجربهای که دارم، امید چندانی به اصلاحات از بالا ندارم. ولی باید گفت، باید نق زد. شاید یکی دلش سوخت. شاید یک نفر، یک جایی، تصمیم درست گرفت…»