سایه سنگین دولت بر اقتصاد
بهمن عشقی، مشاور عالی اتاق تهران، در دومین همایش اقتصاد حمل و نقل، با نگاهی بیرحمانه به وضعیت اقتصاد ایران، دولت بزرگ و مداخلهگر را به چالش کشید و هشدار داد که سرمایه اجتماعی و ظرفیتهای بخش خصوصی به واسطه مداخلههای بیحد و حصر، به شدت آسیب دیده است. او با انتقاد از فساد ناشی از این مداخلات و کوتاهمدتی اقتصاد، خواستار بازگرداندن نقش واقعی بخش خصوصی شد و تأکید کرد که بدون اصلاح ساختارها، توسعه پایدار حمل و نقل و زیرساختهای کشور ممکن نخواهد بود.
در دومین همایش اقتصاد حمل و نقل، بهمن عشقی، مشاور عالی اتاق تهران، با لحنی صریح، وضعیت اقتصاد و مدیریت دولت در حوزه حمل و نقل و زیرساختهای کشور را به چالش کشید و نگرانی خود را از تضعیف سرمایه اجتماعی و کوتاهمدتی اقتصاد ایران ابراز کرد.
عشقی با اشاره به اوضاع بحرانی بارگیری در بنادر در دهه ۶۰ و فرمان تاریخی امام خمینی (ره)، پرسید: «آیا امروز هنوز سرمایه اجتماعی وجود دارد؟» وی با نگاهی نقادانه تأکید کرد که سرمایه اجتماعی کشور در اثر گسترش دولت بزرگ و مداخلهگر به شدت مخدوش شده و دولت به جای تنظیمگری، خود به یک طرف بازی در اقتصاد تبدیل شده است.
وی با استناد به شاخصهای بینالمللی آزادی اقتصادی و اندازه دولت، ایران را در مقایسه با کشورهای همسایه کمچالاک و مداخلهگر معرفی کرد و از وزیر و بخش خصوصی خواست که دولت در نقش خود عقبنشینی کند و اجازه دهد بخش خصوصی واقعی اقتصاد کشور را پیش ببرد.
عشقی خاطرنشان کرد: «دولت نمیتواند همزمان از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را اداره کند و مداخلههای بیحد و مرز، فساد و کوتاهمدتی اقتصاد را رقم زده است.»
مشاور عالی اتاق تهران همچنین به چالشهای بودجهای دولت و تمرکز بر هزینههای جاری اشاره کرد و گفت که بخش عمران کشور با کمبود منابع مواجه است و بدون مدیریت و مشارکت فعال بخش خصوصی، پیشرفت اقتصادی به شدت کند خواهد شد.
وی در پایان نسبت به حفاظت از داراییهای فیزیکی و زیرساختهای حمل و نقل کشور هشدار داد و گفت: «نسل بعدی ما درباره عملکرد امروز ما قضاوت خواهد کرد و اگر امروز داراییها و زیرساختها از بین برود، فردا دیگر جبرانپذیر نخواهد بود.» عشقی از اتاق تهران و وزارتخانه خواست که پروژههای اقدام مشترک برای حفاظت و توسعه این داراییها را در دستور کار قرار دهند.
سخنان شفاف عشقی در دومین همایش اقتصاد حمل و نقل، بزرگترین مانع توسعه پایدار در ایران را نه فقدان سرمایه، بلکه «دولت بزرگ و مداخلهگر» دانست که سرمایه اجتماعی و ظرفیتهای واقعی بخش خصوصی را تحت فشار گذاشته است.
