بریکس؛ باشگاه تحریمیها یا سکوی جهش ایران به اقتصاد جهانی؟
عضویت ایران در گروه بریکس و حضور فعال در اجلاس وزرای خارجه این سازمان، از نگاه تهران نهفقط یک گام نمادین، بلکه بخشی از یک راهبرد برای رهایی از ساختار اقتصاد دلاری و تحریممحور جهانی است. ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در اظهاراتی تازه، از بریکس به عنوان «باشگاه تحریمیها» یاد کرده که میتواند بستر تجارت آزاد میان کشورهای مستقل از سیاستهای آمریکا را فراهم کند.
اما آیا عضویت ایران در بریکس، واقعاً توان مقابله با محدودیتهای ساختاری ناشی از تحریمها را دارد؟ یا این نگاه، بیش از آنکه بر دادههای اقتصادی مبتنی باشد، بر امیدهای دیپلماتیک سوار است؟
بازار بدون واشنگتن؛ رؤیای اقتصاد غیردلاری
ظهرهوند در گفتوگو با خانه ملت تأکید کرد که چین، روسیه و ایران به عنوان اعضای تحریمشده توسط آمریکا، میتوانند در چارچوب بریکس، یک بلوک اقتصادی مستقل از سلطه دلار ایجاد کنند. او گفته است: «بریکس با جمعیتی بیش از نیمی از جهان و سهمی حدود ۴۵ درصدی از تولید ناخالص جهانی، ظرفیت تبدیلشدن به یک نیروی متوازنکننده در نظام اقتصادی بینالمللی را دارد.»
این دیدگاه با تحلیلهای رسمی نهادهای سیاست خارجی ایران نیز همسوست که عضویت در بریکس را نهتنها اقتصادی، بلکه یک حرکت راهبردی علیه یکجانبهگرایی توصیف میکنند.
از ظرفیت تا واقعیت؛ تجارت با بریکس در سایه موانع بانکی و لجستیکی
با اینحال، کارشناسان اقتصادی نسبت به سادگی این تصویر هشدار میدهند. بریکس هنوز فاقد سیستم مالی یکپارچه، ارز مشترک، یا چارچوب تجارت تهاتری فراگیر است؛ در نتیجه، بسیاری از مبادلات همچنان به زیرساختهایی مانند سوئیفت یا چرخههای دلاری وابستهاند — همان زیرساختهایی که ایران از آنها حذف شده است.
دکتر امیرحسین طاهری، پژوهشگر اقتصاد سیاسی بینالملل، در گفتوگویی با دنیای اقتصاد یادآور شده: «حتی اگر کشورهای بریکس تمایل سیاسی به تجارت با ایران داشته باشند، تا زمانی که کانالهای مالی و بیمهای برای این ارتباطات شکل نگیرد، دسترسی ایران به بازارهای آنها همچنان محدود و غیرپایدار خواهد بود.»
ایران در بریکس؛ فرصت یا ابزار؟
ظهور بریکس پلاس، و تلاش این گروه برای گسترش نفوذ به خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین، ایران را در موقعیتی ژئوپلیتیکی قرار داده است که میتواند امتیازهای راهبردی کسب کند. اما این موقعیت، در صورت نبود انسجام اقتصادی داخلی، اصلاح نظام بانکی، شفافسازی مالی و تقویت زیرساختهای لجستیکی، ممکن است صرفاً به حضور تشریفاتی ختم شود.
ظهرهوند بر این باور است که «ایران پنجمین کشور ثروتمند جهان از نظر ذخایر منابع طبیعی» است و میتواند از مسیر بریکس، مولفه صادرات و ارزآوری خود را ارتقاء دهد. این اظهارات گرچه در سطح نظری درست است، اما تجربه عملی ایران در استفاده از ظرفیت نهادهایی چون سازمان همکاری شانگهای یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا، همچنان نتایجی محدود و کند بهدنبال داشته است.
نگاه بلندمدت یا پاسخ مقطعی به تحریمها؟
در شرایطی که برخی زمزمهها درباره احتمال ازسرگیری مذاکرات هستهای و حتی سرمایهگذاری محدود غربی در ایران شنیده میشود، طیف سیاسی همسو با نگاه بریکسمحور تلاش دارد مسیر استقلال اقتصادی از غرب را تثبیت کند. ظهرهوند در همین راستا تأکید میکند: «برخی به سرمایهگذاری آمریکا دل بستهاند، اما راهحل واقعی در همافزایی با اقتصادهای مستقل است.»
این خط تحلیل، در واقع، ایران را بهسوی تداوم مسیر «شرقگرایی استراتژیک» سوق میدهد؛ مسیری که از سالها پیش آغاز شده، اما هنوز نتوانسته به کاهش معنادار فشارهای اقتصادی داخلی منجر شود.
بریکس، فرصت بالقوهای که نیازمند واقعبینی است
حضور ایران در بریکس، فرصتی مهم برای بازتعریف جایگاه اقتصادی کشور در نظم چندقطبی نوظهور است، اما بهرهگیری واقعی از آن مستلزم پیششرطهایی است که فراتر از بیانیههای سیاسی قرار دارد: اصلاحات در سیاست خارجی، دیپلماسی اقتصادی فعال، و بهویژه بازسازی زیرساختهای بانکی، گمرکی و تجاری.
اگر این مسیر به درستی طی نشود، بریکس نه به باشگاه تحریمیها، که به محفلی نمادین برای مبادله شعار و انزوا تبدیل خواهد شد — آنهم در زمانی که اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند پیوندهای واقعی، امن و سودآور است.