درحالی که ایران دروازههای تجاری خود را به روی قطر میگشاید، ۱۰,۰۰۰ کانتینر در انبارهای گمرکی خاک میخورند. این تناقض داستان واقعی گمرک ایران را میگوید – داستانی از دو چهره متضاد که هر کدام حقیقتی از وضعیت تجارت خارجی کشور را بازگو میکند.
این وضعیت شبیه سیستم لجستیک دوگانهای است که همزمان بر دو مسیر کاملاً متضاد حرکت میکند – مسیری که کارایی بینالمللی را نشان میدهد و مسیری که بوروکراسی داخلی را آشکار میسازد. یک سو کریدور سبز گمرکی با قطر راهاندازی میشود تا تجارت دوجانبه را پنج برابر کند، سوی دیگر بیش از ۱۰ هزار کانتینر قطعات خودرو در گمرکات کشور زمینگیر شدهاند و منتظر ترخیص هستند.
این تناقض تصادفی نیست. ۲۵ سازمان مختلف روی یک فرآیند واحد دست گذاشتهاند – هرکدام با قوانین، مزاج و ساعت کاری متفاوت. وقتی یکی خراب باشد، یکی آییننامهاش را مدام عوض کند و یکی دیگر اصلاً پاسخ ندهد، ۱۰ هزار کانتینر زمینگیر نتیجه طبیعی است.
سازمانهایی که دست در کار دارند:
- وزارتخانههای صمت، بهداشت، کشاورزی، ارتباطات، دفاع
- سازمان استاندارد، غذا و دارو، حفاظت محیط زیست
- بانک مرکزی، سازمان توسعه تجارت، بنادر و دریانوردی
- نیروی انتظامی و سایر نهادهای امنیتی
نکته تلخ اینکه این مجوزها نمیتوانند موازی گرفته شوند – باید یکی یکی و به ترتیب طی شوند.
نتیجه؟ زمان ترخیص گمرکی در ایران ۱۰ تا ۲۵ روز است، درحالی که استاندارد جهانی ۱ تا ۲۴ ساعت محاسبه میشود. تفاوتی که میتواند هر کسبوکاری را ورشکست کند.
معادله موفقیت: کریدورهای سبز در عمل
اما کاری هم انجام شده است. کریدورهای سبز گمرکی – همان چیزی که اخیراً با قطر راهاندازی شده – مثل خطوط ویژه فرودگاه هستند؛ بازرگانان منتخب از صفهای طولانی معمولی رد میشوند و با سرعت بالا مستقیم به مقصدشان میرسند.
کریدور سبز ایران-قطر اهداف مشخصی دارد: تسهیل فرآیندهای تجاری، تسریع تشریفات گمرکی و حذف مقررات زائد. این اولین بار است که پروتکل همکاری گمرکی دو کشور در این سطح به امضا میرسد. خیالبافی نیست – شواهد موجود است:
مورد موفق: کریدور ایران-روسیه که در ۲۰۱۶ راهاندازی شد، سه نتیجه چشمگیر داشت:
- تجارت بین دو کشور ده برابر افزایش یافت
- قیمت محصولات ایرانی در بازار روسیه ۱۴ درصد کاهش یافت
- زمان ترخیص از هفتهها به ساعات رسید
اما همینطور که این موفقیتها شکل میگیرند، در گوشهای از همین کشور ۱۰ هزار کانتینر انتظار میکشند. ۳ هزار کانتینر در گمرک چابهار و ۷ هزار کانتینر دیگر در سایر گمرکات کشور. همهشان پر از قطعات خودرو – همان قطعاتی که خطوط تولید ایران خودرو، سایپا و گروه بهمن برایشان نفس نفس میزنند.
علت؟ مشکل بانکی و ترک فعل وزارت صمت. به قول رئیس کمیسیون گمرک اتاق بازرگانی، مشکل اصلی تأخیر در ابلاغ آییننامهها و قطعیهای مکرر سامانه جامع تجارت است. گروه بهمن ۵ هزار کانتینر دارد که همین مشکلات باعث شده یکی از خطوط تولیدش تعطیل شود. یعنی در حقیقت کانتینرها منتظر یک امضا و یک سیستم درست کار کننده هستند.
این وضعیت فقط یک آمار نیست. پشت هر کانتینر داستانهایی هست:
- کارخانهای که خط تولیدش متوقف شده
- کارگرانی که در انتظار کار هستند
- مشتریانی که باید قیمت بالاتری برای خودرو بپردازند
- شرکتهایی که با مشکل نقدینگی دست و پنجه نرم میکنند
نگاهی به همسایگان: شکاف عملکرد
وقتی به همسایگان نگاه میکنیم، شکاف عملکرد واضحتر میشود:
امارات متحده عربی: رتبه ۶ جهانی در شاخص عملکرد لجستیکی
- اظهارنامههای گمرکی در عرض دقایق تا ساعات پردازش میشود
- سیستم “گمرک نامرئی” با پیشترخیص
- ۴۵+ منطقه آزاد با معافیتهای گمرکی
قطر: رتبه ۳۴ جهانی
- کالاهای عادی در یک ساعت ترخیص میشوند
- کالاهای تحت نظارت در سه ساعت
- تعرفه ساده ۵٪ برای اکثر کالاها
ایران: رتبه ۱۲۳ جهانی و روزها انتظار.
تفاوت در این نیست که آنها فناوری خاصی دارند که ما نداریم. تفاوت در رویکرد است: آنها سیستمشان را ساده کردهاند، ما پیچیدهتر. آنها فرآیندهایشان را موازی کردهاند، ما متوالی نگه داشتهایم. آنها بر روی مدیریت ریسک تمرکز کردهاند، ما همچنان همه چیز را کنترل میکنیم.
البته اقداماتی هم انجام شده است:
- کشور ما ششمین عضو کنوانسیون TIR محسوب میشود
- سیستم گمرکی ملی به سیستم بینالمللی eTIR متصل شده است
- سیستم EPL با ارائه ۳۴ خدمت گمرکی پیادهسازی شده
اما همه اینها در سایه تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای بانکی، نتوانستهاند اثر واقعی خود را نشان دهند.
شبکهسازی منطقهای: بازی بزرگتر
اما قضیه فقط به همین دو کریدور ختم نمیشود. گمرک ایران در حال بافتن شبکهای از همکاریهای منطقهای است که اگر درست پیش برود، میتواند موقعیت کشور را در منطقه کاملاً تغییر دهد:
پروژههای در دست اجرا:
- کریدور سبز با چین (اعلام شده در ۲۰۲۳)
- همکاری گمرکی با آذربایجان
- توافقنامه عشقآباد با عمان، قطر، ترکمنستان و ازبکستان
- کریدور شمال-جنوب با روسیه و هند
همین پروژهها نشان میدهند که ایران میتواند نقش مهمی در ترانزیت منطقهای بازی کند. جایگاهی که برای کشوری میان آسیای مرکزی و خلیج فارس طبیعی است. ولی وقتی ۱۰ هزار کانتینر توی همین گمرکات خودمان گیر کرده، این فرصت دست نمیدهد.
راهحل چیست؟ نه انقلاب، بلکه اصلاح هدفمند:
- کاهش تعداد سازمانهای دخیل از ۲۵ به حداکثر ۱۰
- جایگزینی تأییدهای متوالی با موازی
- دیجیتالسازی کامل فرآیندها
- ایجاد یک سیستم پنجره واحد واقعی که فقط اسم نباشد
وقت تمام کردن دوگانگی
گمرک ایران الان مثل کسی است که یک پایش روی پدال گاز و یکی روی ترمز است. کریدورهای سبز نشان میدهند که در کارهای بینالمللی میتوانیم خوب عمل کنیم. اما ۱۰ هزار کانتینر زمینگیر یادمان میدهد که اول باید مشکلات خودمان را حل کنیم.
تجربه کشورهایی مثل سنگاپور و کره جنوبی نشان میدهد که اگر گمرک را درست اصلاح کنی، تحول واقعی رخ میدهد. ولی این کار فقط با میز و صندلی و جلسه درست نمیشود – باید واقعاً بخواهی و درک کنی که امروز سرعت همه چیز است.
تغییر کاری تدریجی است و زمان میبرد، ولی نشانههایش را میبینیم. حالا باید این وضع دوگانه را تمام کنیم. وقتی این اتفاق بیفتد، نه فقط برای خودمان، بلکه برای کل منطقه پلی خواهیم شد بین شرق و غرب – پلی که خیلی وقت است منتظرش هستیم.