نبرد پنهان صادرات: وقتی ارزشافزوده در سایه خامفروشی گم میشود

در حالی که ایران برای رهایی از اقتصاد نفتمحور به صادرات غیرنفتی پناه آورده، سیاستهای ارزی سختگیرانه، نظام گمرکی ناکارآمد و ساختارهای تشویقی معیوب، راه را بر صادرکنندگان کالاهای با ارزش افزوده بالا سد کردهاند. این گزارش، با تمرکز بر دیدگاههای فعالان اقتصادی از استانهایی چون یزد و خراسان، نشان میدهد چگونه بروکراسی و تصمیمگیریهای مرکزگرا، صادرات صنعتی را از نفس انداختهاند. ایران اگر خواهان جایگاهی واقعی در زنجیره جهانی ارزش است، باید خامفروشی را کنار گذاشته و به تولیدکنندگان دانشمحور فرصت نفس کشیدن بدهد.
ترانزیت یا تقابل؟ ایران و قطر در تقاطع ژئوپلتیک

دیدار وزیر راه ایران با مقامات قطری نشاندهنده آغاز مرحلهای تازه از همکاریهای لجستیکی میان دو کشور است. محورهای کلیدی شامل توسعه بندر دیر با سرمایهگذاری قطر، راهاندازی مسیرهای دریایی و هوایی مشترک و فعالسازی کریدورهای منطقهای است. این همکاری، فراتر از ابعاد اقتصادی، یک ابتکار ژئوپلتیکی برای توازنسازی در برابر نظم سنتی خلیج فارس به شمار میرود و نشاندهنده شکلگیری ائتلافی جدید در دیپلماسی زیرساختی منطقه است.
از تبریز تا باکو؛ دیپلماسی، گاهی از باند فرودگاه آغاز میشود!

افزایش پروازهای ایران و آذربایجان، در ظاهر اقدامی حملونقلی است اما در باطن، بخشی از بازی بزرگتر ژئوپلتیکی تهران برای بازگشت به معادلات قفقاز جنوبی است؛ جایی که خطوط هوایی به ابزار دیپلماسی و توازنسازی در برابر رقبای منطقهای بدل میشوند.
ایران در سراشیبی صادرات؛ انحصار در بازار یا انفعال در سیاست خارجی؟

افت ارزش و وزن تجارت خارجی ایران در فروردین ۱۴۰۴، همراه با تمرکز بر شرکای محدود و رشد واردات طلا، نشانهای از کاهش تابآوری اقتصادی و افزایش ریسکهای ژئوپلتیکی است. استمرار این روند، بدون بازتعریف راهبردهای صادرات، تنوعبخشی به بازارها و بهرهگیری از دیپلماسی اقتصادی فعال، میتواند جایگاه ایران در تجارت منطقهای را تضعیف کند.
سهم دریا از توسعه، فقط رسوب و سکوت؟

با گذشت دو سال از تعطیلی بندر آستارا بهدلیل لایروبی ناکافی و در حالیکه بنادر خصوصی با سرمایه خود زیرساخت ایجاد کردهاند، تعرفههای غیرواقعی و بیتوجهی سازمان بنادر، این سرمایهگذاریها را به مرز ورشکستگی رسانده است. در غیاب حمایت واقعی و سیاستگذاری منصفانه، خصوصیسازی بنادر نه به توسعه، که به تضعیف بنیه اقتصادی فعالان این حوزه انجامیده است. پرسش جدی اینجاست: واگذاری بدون پشتیبانی، چه تفاوتی با رهاسازی دارد؟
توسعه مکران؛ رؤیایی که در بند کاغذ مانده است

چابهار، تنها بندر اقیانوسی ایران، با وجود معافیت از تحریم و سالها تبلیغ بهعنوان دروازه ترانزیتی شرق کشور، همچنان درگیر زیرساختهای ناقص، سرمایهگذاران نیمهراه و وعدههای اجرانشده است. در غیاب ریل، فرودگاه مؤثر و شبکه لجستیکی پویا، این بندر بهجای یک هاب منطقهای، به پروژهای نیمهتمام و پرهزینه بدل شده است؛ نمادی از توسعه روی کاغذ و بیعملی میدانی. پرسش اینجاست: آیا چابهار هنوز یک فرصت است یا تهدیدی برای اعتبار برنامهریزی راهبردی کشور؟
همپیمان تحریمیها؛ اما همچنان تنها

ایران با عضویت در بریکس، آن را فرصتی برای عبور از تحریمها و اتصال به اقتصاد جهانی معرفی میکند، اما در غیاب زیرساختهای بانکی، شفافیت مالی و راهبرد تجاری منسجم، این عضویت بیش از آنکه ابزار رهایی باشد، به ویترینی سیاسی برای توجیه ناکامیهای اقتصادی بدل شده است. بریکس تنها زمانی به فرصت واقعی تبدیل میشود که سیاست از شعار فاصله بگیرد و اصلاحات داخلی جدی گرفته شود.
شهید رجایی زیر تیغ بررسی

انفجار در بندر شهید رجایی، که به کشته و زخمی شدن دهها نفر انجامید، بار دیگر ناکارآمدیهای ساختاری در حوزه ایمنی و مدیریت بنادر کشور را آشکار کرد. اکنون کمیسیون عمران مجلس با برگزاری نشست فوقالعاده و ورود رسمی به این پرونده، وعده ارائه گزارشی جامع به صحن علنی را داده است. با حضور مقامات ارشد اجرایی در جلسات بررسی، نگاهها به این گزارش دوخته شده تا مشخص شود آیا این بار نظام نظارتی کشور توان اصلاح در ساختارهای پرریسک و رانتپذیر را دارد یا نه.
وقتی بندر قربانی میشود؛ چرخش قدرت به جای شفافسازی

انفجار در بندر شهید رجایی نه فقط یک فاجعه انسانی، بلکه نمادی از فساد نهادینه و تساهل ساختاری در یکی از راهبردیترین شریانهای اقتصادی کشور است. حال که پای معاملههای پشتپرده قدرت برای تغییر مدیران بهجای پاسخگویی باز شده، پرسش اصلی این است: آیا مجلس ارادهای برای شکستن چرخه نفوذهای پنهان و شفافسازی ساختار رانتی بنادر دارد، یا قرار است اشتباه مدیریتی با بدهبستانهای در سایه، لاپوشانی شود؟
عبور ۴ میلیون تن بار ترانزیتی؛ آیا خراسان آماده ماندن در مسیر است؟

خراسان رضوی با عبور ۴.۲ میلیون تن کالا در سال ۱۴۰۳، صدرنشین ترانزیت زمینی کشور شد؛ اما پشت این آمار چشمگیر، زیرساختهایی ایستادهاند که سالهاست بهروز نشدهاند. پرسش اینجاست: آیا خراسان واقعاً آماده ایفای نقش در کریدورهای بینالمللی است، یا تنها گذرگاهی پرفشار با تابآوری نامطمئن مانده است؟ موفقیت آماری، بدون پشتیبانی لجستیکی و سرمایهگذاری هدفمند، ممکن است به تهدیدی پنهان برای مسیرهای ترانزیتی شرق ایران تبدیل شود.