1404/11/24
1404-09-04
آذر 4, 1404
آذر 4, 1404

بحران هواپیمایی آسمان؛ روایت سقوط و نسخه نجات

هواپیمایی آسمان، که تا چند سال پیش سومین ایرلاین بزرگ ایران و ستون پروازهای داخلی بود، امروز با تنها یک هواپیمای فعال، زیان انباشته سنگین و نارضایتی گسترده پرسنل در آستانه فروپاشی ایستاده است. این بحران فقط نتیجه تحریم و فرسودگی ناوگان نیست، بلکه محصول سال‌ها بنگاه‌داری صندوق‌های بازنشستگی، انتصاب‌های سیاسی و تصمیم‌های مدیریتی ناپیوسته است که به‌تدریج نبض بازار و انگیزه درون سازمان را از این شرکت گرفت. این گزارش با تکیه بر گفت‌وگو با محمدرضا ابراهیم‌پور، مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور «نقطه شروع»، پشت‌پرده سقوط آسمان را واکاوی می‌کند.
هواپیمایی آسمان
گزارش

آسمان روی زمین؛ روایت سقوط یک ایرلاین قدیمی

آسمان، روزگاری سومین ایرلاین بزرگ ایران و ستون اصلی پروازهای داخلی، امروز تنها با یک هواپیمای فعال و صدها میلیارد تومان زیان در آستانه فروپاشی ایستاده است. پشت این سقوط، نه فقط تحریم‌ها، بلکه شبکه‌ای از تصمیم‌های سیاسی، مدیریت ناپیوسته و روندهایی نهفته است که سال‌ها در سکوت ادامه یافت. روایت پیش‌رو گزارش کوتاهی از گفت‌وگوی بهاره بوذری با محمدرضا ابراهیم‌پور، مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور «نقطه شروع» است؛ روایتی از آنچه بر آسمان گذشت و نسخه‌ای که شاید آخرین فرصت برای نجات باشد.


گزارشی از پشت‌پرده مدیریتی، تصمیم‌های سیاسی و نسخه احتمالی نجات
|
بر اساس گفت‌وگوی بهاره بوذری با محمدرضا ابراهیم‌پور؛ مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور «نقطه شروع»

تا چند سال پیش، آسمان سومین ایرلاین بزرگ ایران بود؛ با گسترده‌ترین شبکه پروازهای داخلی و ناوگانی که میان ایرلاین‌های کشور جایگاهی شناخته‌شده داشت. امروز اما نام آسمان با واقعیتی تلخ گره خورده است: تنها یک هواپیمای فعال، زیان انباشته سنگین، نارضایتی شدید پرسنل و آینده‌ای نامعلوم. هر مسیری که برای یافتن ریشه این سقوط انتخاب کنیم، به یک نقطه مشترک می‌رسیم: مدیریت سیاسی و تصمیم‌های غلط. تصمیم‌هایی که مانند «پنجره‌های شکسته»، اجزای شرکت را یکی‌یکی از هم پاشاندند. ابراهیم‌پور در گفت‌وگو با ترابران می‌گوید:
«شروع فروپاشی همان روزی بود که مدیر باسابقه را یک‌شبه کنار گذاشتند.»

تصمیمی که ۲۰ سال تجربه را حذف کرد

برای فهم آغاز بحران باید به ماه‌های پایانی دولت دهم بازگشت؛ زمانی که حسین عابدزاده، مدیر ۲۰ ساله آسمان، ناگهانی و بدون تشریفات قانونی برکنار شد. از همان زمان، آسمان که ستون پروازهای داخلی بود، قدم‌به‌قدم ضعیف شد. اگرچه تحریم‌ها فشار می‌آورد، اما به‌گفته کارشناسان، مدیریت ناآشنا با مسیرهای تحریمی ضربه اصلی را وارد کرد. به اعتقاد ابراهیم‌پور، با این تصمیم «ارتباط معنوی و کاری بین مدیر و بدنه شرکت قطع شد. مقاومت پرسنل در برابر مدیران تحمیلی شکل گرفت و همین شد بدترین اتفاق برای یک ایرلاین.»

وقتی نبض بازار از دست ایرلاین خارج شد

یکی از بزنگاه‌های مهم سقوط آسمان، افزایش نقش آژانس پرشین‌گلف در فروش بلیت‌هاست؛ موضوعی که کمتر درباره آن گفته شده، اما ابراهیم‌پور به روشنی توضیح می‌دهد:
«ایرلاینی با سابقه آسمان نباید جریان اصلی درآمدش را واگذار کند. وقتی صندلی‌ها را به چارترکننده می‌دهید، سود اصلی می‌رود جیب واسطه.»
این روند باعث شد آسمان ارتباط خود را با بازار، قیمت‌گذاری و درآمد اصلی از دست بدهد. در چنین شرایطی، با هر آسیب ناوگانی یا افزایش هزینه‌ها، کنترل نقدینگی برای شرکت تقریباً ناممکن شد.

«پنجره‌های شکسته» مدیریتی

در این روایت، یک نکته مدام تکرار می‌شود:
هر تصمیم اشتباه، دومینویی از بحران ایجاد کرده است.
از جمله پیامدها:

  • فرسایش انگیزه پرسنل
  • خروج نیروهای متخصص
  • نبود نوآوری
  • بوروکراسی سنگین در تأمین قطعه
  • انباشت نارضایتی و بی‌اعتمادی

ابراهیم‌پور می‌گوید: «وقتی انگیزه پرسنل سقوط کند، هیچ نبوغ و خلاقیتی باقی نمی‌ماند. این همان رخوتی است که امروز در آسمان می‌بینیم.»

هشدار دیرهنگام؛ چرا بحران یک‌شبه رسانه‌ای شد؟

تا پیش از بازدید وزیر کار، بحران آسمان در سکوت جریان داشت. اما زمستان امسال، زمانی که وزیر تعاون اعلام کرد ماهانه ۲۰۰ میلیارد تومان از جیب بازنشستگان برای حقوق ۲۵۰۰ کارمند آسمان پرداخت می‌شود، ورشکستگی این شرکت رسمی شد. در واقع مشکل سال‌ها وجود داشت؛ اما وقتی ناوگان به یک فروند رسید، دیگر قابل پنهان‌کاری نبود.
ابراهیم‌پور این وضعیت را نتیجه طبیعی ساختار مالکیتی آسمان می‌داند و می‌گوید: «صندوق‌های بازنشستگی کارنامه درخشانی در بنگاه‌داری ندارند. دستورهای سیاسی درباره انتصاب، هزینه‌کرد و استخدام، شرکت‌ها را از مسیر اصلی خارج می‌کند.»

آیا باید آسمان را فروخت؟ پاسخ صریح: نه!

با رسانه‌ای شدن بحران، بحث فروش آسمان داغ شد.
اما ابراهیم‌پور معتقد است: «الان بدترین زمان ممکن برای فروش است. معنای فروش در این شرایط، واگذاری به ثمن‌بخس و دفن نهایی برند است.»
او مثال آلیتالیا را یادآوری می‌کند و نسخه دیگری پیشنهاد می‌دهد:

نسخه احتمالی نجات: واگذاری مدیریت، نه مالکیت

مرحله اول: دوره گذار ۲ تا ۳ ساله

  • واگذاری مدیریت از طریق مزایده کیفی
  • تعیین شاخص‌های کاملاً شفاف: تعداد ناوگان فعال / تعداد پرواز / ظرفیت بار و مسافر
  • پایش عملکرد به‌صورت شش‌ماهه

مرحله دوم: اگر شاخص‌ها محقق شد

  • واگذاری تدریجی سهام
  • امکان ارائه سهام ترجیحی به مدیران موفق

او تأکید می‌کند: «این کار باید با مشاور متخصص انجام شود؛ چون هوانوردی از بیرون شبیه صنایع دیگر نیست.»

چالش بزرگ خصوصی‌سازی: ۲۵۰۰ کارمند و یک ساختار فربه

وزیر کار اعلام کرده هیچ کارمندی اخراج نخواهد شد؛ اما آیا بخش خصوصی چنین ساختاری را می‌پذیرد؟
ابراهیم‌پور می‌گوید: «اولین کار هر مدیر خصوصی، چابک‌سازی است. بدون اصلاح منابع انسانی، نجات ممکن نیست.»
اینجاست که مشکل اجتماعی وارد عمل می‌شود:
فشار افکار عمومی، احتمال اعتراضات و ملاحظات سیاسی می‌تواند هر طرح اصلاحی را نیمه‌کاره بگذارد.
اما او پیشنهاد می‌دهد:

  • دولت بسته حمایتی انتقال نیرو طراحی کند
  • نیروهای مازاد با سیاست‌های بازنشستگی، جابه‌جایی یا آموزش مجدد مدیریت شوند
  • مدیریت جدید از مسائل سیاسی دور نگه داشته شود و بر افزایش ناوگان و بهره‌وری عملیاتی تمرکز کند

و حالا… آسمان در دوراهی

آسمان امروز دقیقاً در نقطه‌ای ایستاده که باید ساختار مدیریتی‌اش جراحی شود؛ وگرنه همین یک هواپیمای باقی‌مانده هم شاید آخرین شمع روشن باشد.
از نگاه کارشناسان، راه‌حل ساده نیست اما روشن است:
واگذاری مدیریت + شفافیت + شاخص‌های قابل پایش = تنها مسیر خروج از بحران
اگر چنین نشود، آسمان نه‌فقط نماد یک ایرلاین شکست‌خورده، بلکه نماد سرنوشت بنگاه‌داری دولتی در ایران خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه