پرواز به سوی دیپلماسی؛ نگاهی پژوهشی به مسیرهای جدید هوایی ایران–آذربایجان
در میانه تحولات پیچیده ژئوپلتیکی قفقاز جنوبی، خبری کوتاه اما معنادار از وزارت راه و شهرسازی ایران منتشر شد؛ افزایش پروازهای تهران–باکو و آغاز پروازهای مستقیم تبریز–باکو. این اتفاق در ظاهر یک تصمیم فنی–حملونقلی است، اما آنچه من بهعنوان روزنامهنگار که سالها مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان را دنبال کردهام میبینم، چیزی فراتر از تنظیم جدول پروازهاست؛ این گام، نشانهای از یک چرخش نرم در دیپلماسی منطقهای ایران است.
از زاویه اقتصادی، تقویت مسیرهای هوایی، بهویژه از تبریز که دارای پیوندهای تاریخی، زبانی و تجاری با باکوست، میتواند زمینهساز بازگشت سرمایههای انسانی، تقویت تجارت خرد مرزی، و گسترش توریسم فرهنگی و سلامت باشد. اما آنچه این مسیر را خاص میکند، بُعد دیپلماتیک آن است.
فراموش نکنیم که روابط تهران و باکو در سالهای اخیر، با نوسانات زیادی همراه بوده است؛ از اختلافات مرزی گرفته تا رقابتهای نفوذ با بازیگران ثالثی چون ترکیه و رژیم صهیونیستی. حالا، همانطور که در دیپلماسی حملونقل مطرح است، مسیر هوایی میتواند حکم کانال گفتوگو، و بازتعریف رابطهای باثباتتر را داشته باشد. از همین روست که پرواز، فقط پرواز نیست؛ زبان تازهای است برای دیپلماسی.
باید بگویم اگر این مسیرها بهدرستی طراحی و مدیریت شوند – با مشارکت شرکتهای هواپیمایی، نهادهای بازرگانی و رایزنیهای مستمر میان دو دولت – میتوانند به بستری برای بازتعریف نقش ایران در معماری ارتباطی قفقاز بدل شوند؛ نقشی که نه با تحکم سیاسی، بلکه با منطق زیرساخت و منافع مشترک تثبیت میشود.
بهطور خاص، پیشنهاد من این است که وزارت راه، مسیر تبریز–باکو را تنها بهعنوان یک خط حملونقلی نگاه نکند، بلکه آن را به یک کریدور نرم دیپلماسی مردمی تبدیل کند؛ جایی که دانشگاهیان، هنرمندان، بازرگانان و گردشگران بتوانند از آن بهره ببرند. دیپلماسی، گاهی از باند فرودگاه آغاز میشود، نه از پشت تریبون.