کامیونها در باتلاق استانداردها
نشست اخیر کمیسیون حملونقل اتاق تهران، به مثابه یک کالبدشکافی صریح از معماری معیوب سیاستگذاری در صنعت خودروی تجاری کشور، چالشهای ساختاری و نهادی این حوزه را به وضوح ترسیم کرد؛ جایی که بهمن عشقی، مشاور عالی اتاق تهران، با طرح پیشنهادی که ار نظر خودش طرحی «تلخ و خجالتآور» است مبنی بر اجازه ورود کامیونهای ترک با پلاک خارجی برای مهار بحران کمبود ناوگان، عمق فاجعه را آشکار ساخت و ناتوانی سیستم را در تأمین نیاز سالانه ۶۰ هزار دستگاهی کشور، «ذلتآور» توصیف کرد. این گزارش، نشان میدهد چگونه نگاه یکسانانگارانه سیاستگذار به «پراید» و «کامیون» در تخصیص منابع ارزی و فرآیند استانداردگذاری (از ۸۵گانه تا پیشنهاد ۹۸ و ۱۲۲) به ایجاد تکنولوژی ناشایسته منجر شده است؛ استانداردهای وارداتی سختگیرانهای که نه تنها اثر ملموسی بر کاهش تصادفات نداشته، بلکه با تحمیل هزینههای گزاف (مانند ۳۰۰ هزار دلار برای استانداردسازی یک موتور بومی) و ناهماهنگی با کیفیت سوخت موجود، فرسودگی ۱۲۰ هزار دستگاهی ناوگان سنگین و تداوم تردد بنز خاور را تثبیت کرده است، در نهایت عشقی، راهکار را در کاهش تصدیگری وزارت صمت، تأمین مالی مؤثر و انتقال مسئولیت اجرا به بخش خصوصی برای خروج از این بنبست فرسودگی و مداخله دولتی دانست.
عشقی در ابتدای سخنان خود توضیح داد که چندی پیش نامهای از طرف اتاق تهران تهیه کرده که شامل سه پیشنهاد مهم برای کنترل بحران کمبود ناوگان و افزایش شدید کرایهها بوده است. نخستین پیشنهاد، که به گفته او «تلخ و حتی خجالتآور» بود اما از شدت بحران ناگزیر، اجازه ورود کامیونهای ترک با پلاک ترکیه به قلمرو ایران برای حمل بار بود؛ پیشنهادی که نشان میداد فشار ناشی از کمبود کامیون تا چه حد بازار حملونقل را متزلزل کرده است. پیشنهاد دوم، تسهیل واردات کامیون یا فراهم کردن امکان تولید آن در کشور با هدف متعادلسازی وضعیت عرضه و تقاضا بود. پیشنهاد سوم نیز به بنبست موجود اشاره داشت و هشدار میداد که اگر اقدامی انجام نشود، اتفاقات تلختری به وقوع میپیوندد؛ مسئلهای که عشقی با یادآوری ظرفیت ۳۶ هزار دستگاهی خودروسازی کشور اما ناتوانی در تأمین نیاز واقعی بازار، آن را «ذلتآور» توصیف کرد.
او با اشاره به اینکه بسیاری از تولیدکنندگان حاضر در جلسه از تجاریسازان کشور هستند، توضیح داد که اتاق تهران با هدف جداسازی مسائل خودروهای تجاری از خودروهای سواری، اقدام به ایجاد انجمنی تخصصی کرده است؛ زیرا در ذهن سیاستگذار و افکار عمومی، «خودرو، خودرو است» و تفاوت میان یک پراید با یک کامیون یا اتوبوس نادیده گرفته میشود. عشقی تأکید کرد که این نگاه یکسانانگارانه در تخصیص ارز، ارزیابی کیفیت و سیاستهای قیمتگذاری آسیبهای جدی به صنعت خودروهای تجاری وارد کرده است.
در بخش دیگری از سخنانش، او بر ضرورت طراحی یک «پروژه اقدام مشترک» میان دولت و بخش خصوصی تأکید کرد و گفت دولت بهتنهایی قادر به برداشتن بار سنگین این بحران نیست و سپردن مسئولیت کامل به حاکمیت نه منصفانه است، نه عملی و نه پایدار. از نگاه او، تنها راه نجات صنعت خودروهای تجاری، انتقال بخشی از بار تصمیمگیری و اجرا به بخش خصوصی و همراهی واقعی دولت است.
عشقی سپس به تجربههای تلخ ناشی از استانداردگذاری غیرواقعبینانه اشاره کرد و گفت ورود به استانداردهای آلایندگی و ایمنی بسیار سختگیرانه که با توان اقتصادی کشور همخوانی ندارد، منجر به ایجاد «تکنولوژی ناشایسته» شده است؛ تکنولوژیای که از نظر سطح استاندارد بالا اما از نظر امکان ساخت و هزینه نگهداری و ارزبری با واقعیت کشور سازگار نیست. او به استانداردهای ۸۵گانه و بحثهای جدید درباره استانداردهای ۹۸ و ۱۲۲ اشاره کرد و گفت هیچگاه بررسی نشده که اجرای این استانداردها چه اثر واقعی بر کاهش تصادفات و تلفات جادهای داشته است. او افزود گزارشهای انجمن ایمنی راهها نشان میدهد که این استانداردها اثر ملموسی در کاهش تصادفات نداشته و تنها موجب افزایش هزینهها و کندی عرضه خودروهای مناسب شده و این موضوع در نهایت فرسودگی ناوگان را تشدید کرده است.
او توضیح داد که همین استانداردهای دستنیافتنی باعث شده کامیونهای بسیار قدیمی مثل «بنز خاور» هنوز در جادههای ایران توجیه تردد داشته باشند، زیرا بهدلیل استانداردهای سختگیرانه امکان تولید یا واردات کامیون جدید در حجم لازم وجود ندارد. به گفته عشقی، دولت از نظر «سرمایه اجتماعی» نیز توان جلوگیری از تردد این ناوگان فرسوده را ندارد و با وجود قانون نوسازی، فرآیند خروج خودروهای فرسوده با ورود کامیونهای جدید همراه نیست. او با انتقاد از این رویه گفت: «اگر قرار است کامیون نو وارد شود، باید معادل آن یک کامیون فرسوده از ناوگان خارج شود، یعنی هزینه کهنگی باید پرداخت شود؛ اما دولت امروز چنین قدرت و ابزار اجرایی ندارد.»
عشقی بخش دیگری از مشکلات را ناشی از افزایش وابستگی صنعت خودروهای تجاری به خارج دانست. او با نقل گفتوگویی با مدیرعامل یکی از شرکتهای عضو انجمن توضیح داد که اگر یک موتور ایرانی بخواهد روی یک کامیون نصب شود، باید تمام مراحل استانداردسازی دوباره طی شود و این فرایند هزینهای حدود ۳۰۰ هزار دلار دارد؛ موضوعی که تحقق سیاست «خودکفایی» را غیرممکن کرده است. او با اشاره به تجربه شخصی خود از دوران مدیریتش در یک شرکت اتوبوسسازی گفت استانداردهای وارداتی نهتنها کار را دشوار کرده، بلکه هزینههای شرکتهای داخلی را بهشدت افزایش داده است. او افزود همانطور که ظرفیت تولید اتوبوس در کشور ۷ هزار دستگاه است، اما امروز برخی تولیدکنندگان برای ساخت تعداد اندکی اتوبوس گرفتار فرایندهای پیچیده استاندارد، ضمانتنامه و قراردادها هستند و توان تولید واقعی آنها بسیار پایینتر از ظرفیت اسمی است.
او سپس با اشاره به مداخلات متعدد وزارتخانهها و سازمانها، از جمله وزارت صمت و سازمان ملی استاندارد، گفت این حجم از دخالتهای اداری و مقررات زائد، مسیر تولید را بسته است. او تصریح کرد که گاهی تصمیمات بدون هماهنگی و بدون درک واقعی از تبعات اجرایی اتخاذ میشود. به گفته او، حتی در مواردی تصمیماتی مانند منع ورود دستگاههای مورد نیاز صنایع یا محدودیت در ثبت سفارش کامیونها بدون تحلیل دقیق و بدون ملاحظه پیامدهای آن بر تولید و بازار گرفته شده است. او توضیح داد که بخش خصوصی در نهایت با سازوکارهایی روبهرو میشود که نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه بنبستهای جدید ایجاد میکند.
در ادامه با اشاره به تجربیات گذشته در وزارت راه، توضیح داد که به دلیل نبود «سرمایه اجتماعی» کافی، حتی جلوگیری از تردد کامیونهای فرسوده با مقاومت اجتماعی مواجه میشود و این چرخه فرسودگی همچنان ادامه مییابد. همچنین به تجربه خود از زمان انتقال صدور پروانه شرکتها به انجمنهای تخصصی اشاره کرد و گفت کاهش تصدیگری دولت و سپردن امور به تشکلها، تنها مسیر اصلاح است؛ اما هنوز در بسیاری از حوزهها مقاومت ساختاری وجود دارد.
عشقی تاکید داشت با این حجم از مداخلات، فشارهای بیمورد و استانداردگذاریهای غیرقابل اجرا، کشور امکان ادامه مسیر کنونی را ندارد و تأکید کرد که تنها با پذیرش نقشآفرینی واقعی بخش خصوصی و کاهش مداخله دولت است که میتوان امیدی به نوسازی ناوگان و بهبود صنعت خودروهای تجاری داشت. او خطاب به معاون وزیر صمت یادآور شد که بخش خصوصی آماده همکاری و گفتوگوی مستقیم است تا مشکلات صنعت با مشارکت دوطرف و نه با دستورهای یکطرفه برطرف شود.



یک پاسخ
ورود اتاق بازرگانی را به حوزه حمل ونقل جاده ای به فال نیک می گیریم. در کشور ما اگر هر ارگان یا جامعه ای فقط وظایف خودش را انجام دهد. فکر می کنم می توانیم در هرحوزه ای توفیق نسبی پیدا کنیم. برای مثال در ایمنی و مرگ و میر ناشی از تصادفات همه ارگان های اطهار نظر می کنند و متولی برقراری ایمنی در جاده هاهستند بجز متولی اصلی آن که درسکوت مطلق بسر می برد. اقدامات و تصمیم گیری های موازی نه فقط در حوزه حمل و نقل جاده ای بلکه در همه شیوه های حمل و نقل نمادخودنمایی شده است. میشه گفت در خیلی از ارگان های غیر مرتبط، بخش حمل و نقل تأسیس شده است و بجای اصلاح امور داخلی خودشان ، اظهار نظر و تصمیمات مداخله جویانه ای می گیرند. یکی از این اظهار نظر ها که مرتب در رسانه ها شاهد اش هستیم بحث ناوگان تجاری فرسوده است. بدون این که تجزیه تحلیل آماری در مورد آن ارایه شود , می گوئیم عمر ۲۵ درصد ناوگان ما یا ۱۲۰هزار دستگاه از ناوگان بیش از ۲۵ سال سن دارد و باید از مدار حمل و نقل جاده ای کنار رود و لجای آن ناوگان جدید جایگزین شود.صرف نظر از جایگزینی ناوگان فرسوده اعتقاد بر این است که با کمبود ناوگان باری ، نطام جا به جایی کالا ها مختل شده است اما هیچ وقت نمی گویند که راندمان کاری ۴۶۵ هزار دستگاه ناوگان باری موجود کشور چیست و اگر ۱۲۰هزار دستگاه ناوگان فرسوده را از چرخه حمل و نقل جاده ای خارج کنیم آیا اتفاقی در جا به جایی کالا می افتد یا نه ؟ استاد های گرامی حمل و نقل بطور عام و جاده ای بطور خاص اگر ۶۰۰ میلیون تن کالا را که سالیانه از طریق جاده ها جا به جا می شود تقسیم بر ۴۶۵ هزار دستگاه ناوگان باری کنید متوسط جا به جایی سالیانه کالا با هر کامیون و یا تریلی می شود ۱۲۴۵ تن و یا ماهانه ۱۰۴ تن با میانگین طرفیت ۱۵ تن سالنامه آماری راهداری و حمل و نقل جاده ای می شود ۸۳ سفر در سال ویا ۷ سفر در ماه ما مشکل مدیریت بهره برداری داریم نه کمبود ناوگان شما اگر ۱۲۰ هزار دستگاه فرسوده ۲۵ ساله رااز چرخه حمل و نقل خارج کنید با تغییر شیوه مدیریت بهره برداری فعلی ناوگان باری نه فقط اتفاقی نمی افتد بلکه راندمان جا به جایی بیشتر هم می شود. دوستان ما تکنولوژی فرسوده داریم اما ناوگان فرسوده نداریم . کارکرد ناوگان ما در ۲۰ سال معادل کارکرد ۵ سال ناوگان اروپایی و یا همین ترکیه نمی شود. اگر بجای افزایش ناوگان باری مدیریت بهره برداری را اصلاح کنیم و بدون ۱۲۰ هزار دستگاه همان میزان جا به جایی سالیانه را داشته باشیم، می دانید فقط حدود ۵ میلیارد لیتر گازوئیل که معادل ۳۲ میلیون بشکه نفت و حدود ۲ میلیارد دلار درآمد ارزی است صرفه جویی می شود .با این صرفهدجویی می توان ۲۰هزار کشنده یا کامیون با فن اوری جدید وارد کرد. تا همین جا بسنده می کنم و بحث را با جزئیات بیشتری دریک مقاله ارائه خواهم کرد.