خشونت عریانِ بربریت مدرن — تهدیدِ اروپا با سوخت فسیلی
سخنان سهشنبه دونالد ترامپ در صحن سازمان ملل درباره «بینیازی از سیاستهای کربن صفر» و دفاع از خروج ایالات متحده از «پیمان پاریس» بار دیگر نشان داد که جدال بر سر آینده انرژی در ایالات متحده صرفاً موضوعی علمی یا زیستمحیطی نیست، بلکه به عمق ساختار قدرت اقتصادی، تضعیف هژمونی و ژئوپولیتیکی این کشور گره خورده است!
✍️ نویسنده: محمد وافری
ترامپ بهویژه به اروپاییان هشدار داد: «من در همه موضوعات درست گفتهام و به شما هشدار میدهم، اگر از فریبکاری انرژی سبز رهایی پیدا نکنید، کشورهایتان دچار شکست خواهند شد.» که بهگونهای تهدید عریان اروپاییها تلقی میشود.
ترامپ بارها تحقیقات علمی معتبر و گزارشهای نهادهای وابسته به سازمان ملل دربارهٔ تغییرات اقلیمی، از جمله گزارشهای «هیئت بینالدولی تغییر اقلیم» (IPCC) سازمان ملل که از سال ۱۹۹۰ تاکنون بهطور منظم هشدار دادهاند دمای زمین در حال افزایش بیسابقه است، را به سخره گرفته است. او با تمسخر سیاستهای اروپا برای کاهش آلودگی، گذار به کربن صفر و مقابله با گرمایش زمین — آن هم به شکلی گاه بسیار سخیف — نشان داده است که آمریکا عملاً در شرایط سختی برای حفظ جایگاه پترودلار یا همان دلارهای با پشتوانهٔ نفتی گرفتار آمده است. او در سخنرانی روز سهشنبه تا جایی پیش رفت که با هوچیگری ویژه خودش، سیاستهای اقلیمی و کربن صفر را تهدیدی برای اشتغالزایی و توسعهٔ اقتصادی و صنعت موفق سوختهای فسیلی معرفی کند؛ تا جایی که زغالسنگ را «سوختی تمیز و زیبا» بنامد و تأکید کرد همه باید در آمریکا آن را «زغالسنگ تمیز» بنامند! این در حالی است که سازمان ملل در گزارشهای «برنامه محیطزیست دریایی منطقهای» (UNEP Regional Seas Programme) و همچنین در «گزارش وضعیت اقیانوسها» (World Ocean Assessment 2021) هشدار داده است که افزایش اسیدیشدن آبها، ذوب یخهای قطبی و آلودگی ناشی از سوختهای فسیلی، حیات دریایی و امنیت غذایی میلیاردها انسان را تهدید میکند.
از سوی دیگر، آخرین «گزارش فاصلهٔ بین انتشارهای واقعی و اهداف اقلیمی» (UNEP Emissions Gap Report) در سالهای اخیر نشان داده است کاهش تقاضا برای سوختهای فسیلی نهتنها الزام علمی برای جلوگیری از افزایش بیش از ۱.۵ درجهای دمای زمین است، بلکه روندی اجتنابناپذیر در اقتصاد جهانی بهشمار میرود. در چنین شرایطی، یک سناریوی بسیار محتمل این است که اگر نفت دیگر محور تجارت جهانی نباشد، دلار نیز بخش بزرگی از جایگاه ممتاز خود را از دست خواهد داد.
از دیروز، بهشکلی جدی مراجع و نهادهای صاحبنظر همچنین سیاستمداران اروپایی نگرانی خود را از این شیوهٔ برخورد سخیف و هجوگرایی دربارهٔ پیامدهای کاهش آلودگی ابراز داشتهاند. اما به نظر میرسد در پس این استدلال پوپولیستی، نگرانی بزرگتری از منظر ژئوپولیتیک و انرژی نهفته است: تضعیف پترودلار.
میتوان حدس زد که نگرانیها از کجا آغاز میشود؛ پترودلار از دههٔ هفتاد میلادی به بعد، ستون فقرات هژمونی اقتصادی آمریکا بوده است. با توافقهای نفتی میان واشنگتن و ریاض، نفت به دلار قیمتگذاری شد و تمامی کشورها برای تأمین انرژی خود ناچار به ذخیره و استفاده از دلار شدند. این چرخه، دلار را به ارز ذخیرهٔ جهانی بدل کرد و امکان بیسابقهای برای آمریکا فراهم آورد تا کسریهای بودجهٔ کلان خود را با چاپ پول تأمین کند، بیآنکه دچار تورم افسارگسیخته شود. افزون بر آن، وابستگی جهان به دلار به واشنگتن ابزار تحریمی قدرتمندی بخشید که بارها برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی به رقبا و حتی متحدان به کار گرفته شده است.
اما اکنون، گذار جهانی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و سیاستهای کربن صفر، این معادله را برهم خواهد زد. اگر نفت دیگر محور تجارت جهانی نباشد، دلار نیز جایگاه ممتاز خود را از دست خواهد داد. در چنین سناریویی، کشورها میتوانند به سمت سبدهای متنوع ارزی یا ارزهای دیجیتال ملی حرکت کنند و وابستگی به دلار کاهش یابد. بریکس با تقویت مبادلات انرژی و تجارت به ارزهای ملی، انحصار دلار را به چالش کشیده است. چین نفت را با یوان، روسیه با روبل و یوان و هند بخشی از واردات را با روپیه تسویه میکند. طرح ارز مشترک بریکس نیز نشان میدهد این بلوک در مسیر تضعیف پترودلار و هژمونی مالی آمریکا گامهای عملی برداشته است. شاید به همین دلیل است که مخالفت ترامپ با سیاستهای اقلیمی، بیش از آنکه دغدغهٔ کارگران معادن زغالسنگ یا تولیدکنندگان نفت شیل باشد، بازتاب ترس از فرو ریختن امپراتوری دلار است.
ترامپ آگاهانه، اما مستأصل، با آویختن به ادبیات پوپولیستی، این نگرانی ژرف اقتصادی-ژئوپولیتیکی را در قالب جدالی هویتی و ملیگرایانه در پیشگاه جهانیای که با مشکلات روزافزون محیطزیستی دستوپنجه نرم میکند عرضه میکند. تناقض آشکار دیگری نیز در صحبتهای او بارها تکرار شد: ترامپ از یکسو مدعی «رقابت با چین» است، اما از سوی دیگر چشم خود را بر واقعیتی میبندد که گزارشهای سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی (IEA) بارها به آن اشاره کردهاند؛ اینکه چین و اروپا در حال پیشتازی در فناوریهای سبز، انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای برقی هستند. بیاعتنایی به این تغییر جهانی، نهتنها بحران اقلیمی را تشدید میکند، بلکه آمریکا را در رقابت اقتصادی نیز به حاشیه خواهد راند.
در نهایت، مقاومت ترامپ در برابر سیاستهای کاهش آلودگی محیطزیست را میتوان نه صرفاً یک موضع علمی یا زیستمحیطی، بلکه بخشی از تلاش آمریکا برای حفظ هژمونی پترودلار و موقعیت اقتصادی-ژئوپولیتیکی پیشین خود دانست؛ تلاشی که بیش از آنکه بر واقعیتهای اقتصاد آینده استوار باشد، بر محافظت از قدرت گذشته بنا شده و خطر عقبماندگی در رقابت جهانی، بهویژه در عرصهٔ فناوریهای سبز و انرژیهای نو، را به همراه دارد. این نگرش، هم بحران اقلیمی را تشدید میکند و هم نشان میدهد که ایالات متحده، بدون بازنگری جدی در استراتژیهای اقتصادی و انرژی، ممکن است در آیندهٔ جهانی حاشیهنشین شود؛ جایی که در چارچوب پارادایم افول تکقطبی آمریکایی، خشونت عریان و بربریت مدرن میتواند موجودیت متحدان این کشور را نیز تهدید کند.
رفرنسها
- IPCC Assessment Reports (از ۱۹۹۰ تاکنون، آخرین بار AR6 در ۲۰۲۱–۲۰۲۳)
- UNEP Emissions Gap Report (انتشار سالانه، از جمله گزارش ۲۰۲۳)
- UNFCCC Paris Agreement (۲۰۱۵) که تعهد کشورها به کربن صفر را ثبت کرده است.
- International Energy Agency (IEA) Net Zero by 2050 Roadmap (۲۰۲۱)