اخبار منتشر شده از وقوع انفجاری با خسارات قابل توجه در بندر شهید رجایی حکایت دارند؛ رویدادی که جزئیات آن به سرعت در حال انتشار است. اما فراتر از ابعاد اولیه حادثه، آنچه برای تحلیلگران و فعالان حوزههای کلان اقتصادی، لجستیک و ژئوپلیتیک اهمیت دارد، جایگاه بیبدیل این بندر و پیامدهای بالقوه این رخداد برای منافع ملی و تجارت منطقهای ایران است.
بندر شهید رجایی صرفاً یک نقطه جغرافیایی برای تخلیه و بارگیری نیست؛ این بندر، نبض تپنده تجارت خارجی ایران، به ویژه در حوزه کانتینری، و حلقهای حیاتی در زنجیرههای تأمین منطقهای و کریدورهای ترانزیتی بینالمللی (مانند شمال-جنوب) محسوب میشود. هرگونه اختلال جدی در عملکرد این مجموعه عظیم، میتواند تاثیراتی فراتر از مرزهای آن داشته باشد:
- آسیبپذیری لجستیکی: این حادثه بار دیگر میزان تابآوری زیرساختهای استراتژیک کشور در برابر حوادث غیرمترقبه (یا سناریوهای دیگر) را برجسته میسازد. سوال کلیدی این است که ظرفیتهای جایگزین و برنامههای تداوم کسبوکار (BCP) در چنین شرایطی تا چه حد کارآمد هستند؟
- پیامدهای اقتصادی: اختلال در واردات (به خصوص کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید) و صادرات غیرنفتی میتواند به نوسانات بازار داخلی و تراز تجاری کشور دامن بزند. ارزیابی دقیق زمان مورد نیاز برای بازگشت بندر به ظرفیت کامل عملیاتی، برای پیشبینی این تاثیرات حیاتی است.
- ابعاد امنیتی و ژئوپلیتیکی: با توجه به موقعیت حساس بندر شهید رجایی در نزدیکی تنگه هرمز، هرگونه حادثه بزرگ در این منطقه، بازتابهای امنیتی و ژئوپلیتیکی نیز خواهد داشت و میتواند توجه بازیگران منطقهای و بینالمللی را به خود جلب کند.
در حالی که منتظر روشن شدن کامل ابعاد و علت حادثه هستیم، تمرکز تحلیلها باید بر ارزیابی عمق استراتژیک این رویداد و درسهای آموخته آن برای مدیریت ریسک زیرساختهای حیاتی کشور معطوف باشد. این انفجار، بیش از یک خبر، یک هشدار و یک موضوع برای تامل راهبردی است.