اگرچه آمار دقیقی از ورود گردشگران به کشور در دسترس نیست، اما به طور تخمینی تعداد گردشگران ورودی به کشور در سال 1402، بیش از 5 میلیون نفر نبوده است. این در حالی است که در برنامه هفتم توسعه، جذب سالانه 15 میلیون گردشگر برنامهریزی شده است؛ این تعداد اگرچه در مقایسه با کشورهایی مانند ترکیه که هدفگذاری 60 میلیون نفری در این زمینه دارد، اندک است، اما عوامل مختلفی ازجمله «پروژه ایرانهراسی» و بیعملی سیاستگذاران داخلی امکان جذب همین تعداد گردشگر را از کشور گرفته است. اکبر غمخوار، رئیس هیئتمدیره انجمن صنفی دفاتر سفر و گردشگری تهران، مشاور کمیسیون اتاق بازرگانی ایران و مدیرعامل شرکت خدمات مسافرت هوایی و گردشگری راستین سیر، در گفتوگو با ترابران، از تصویر دروغین و خطرناک ایران در رسانههای خارجی میگوید و تاکید دارد که ترمیم چهره مخدوش ایران در جامعه جهانی به بودجه کافی نیاز دارد و این وظیفه دولتمردان است که برای معرفی درست ظرفیتهای گردشگری ایران و مقابله با موج فزاینده ایرانهراسی اقدامات موثری انجام دهند.
ترابران: آغاز امسال بهعنوان یکی از مقاطع زمانی پررونق گردشگری در کشور، با شرایط خاصی مانند تقارن با ماه رمضان و حمله به کنسولگری ایران در 13 فروردینماه و پس از آن حمله بیسابقه ایران به خاک اسرائیل همراه بود که باعث شد بیش از همیشه فضای سیاسی داخلی و بینالمللی کشور بحرانی و بهتبع آن، صنعت گردشگری نیز بیش از گذشته دچار چالشهای امنیتی شود. با توجه به شرایط پیشآمده، وضعیت کنونی گردشگری را چگونه میبینید و پیشبینی شما از وضعیت گردشگری در سال پیش رو چیست؟
ببینید! چند مولفه وجود دارد که برای یک گردشگر از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر این مولفهها حاصل شود، سفر را انجام میدهد، اولین مورد، امنیت مقصد است یعنی میگوید من جایی مسافرت میکنم که آرامش و آسایش داشته باشم، در کشور ما آرامش و آسایش هست، ولی تصور ذهنی گردشگران خارجی این گونه نیست، چراکه رسانههای جمعی در دنیا سعی بر این دارند که سیاهنمایی نسبت به شرایط ایران را گسترش دهند و در حقیقت پدیده ایرانهراسی را بنیانگذاری کردهاند. بنابراین عملاً تصمیم گردشگر عوض میشود و مسیرش را تغییر میدهد.
موضوع بسیار مهم دیگر این است که گردشگران به اطلاعیههایی که توسط وزارت خارجه یا مقامات دولتی کشورشان داده میشود توجه و دقت بسیاری دارند. بد نیست بدانید که ما از نظر گردشگری چهار نوع دستهبندی داریم، وضعیت یک این است که میگویند مسافرت بلامانع است؛ وضعیت دوم این است که میگویند اگر کار ضروری دارید، مسافرت کنید؛ در وضعیت سوم میگویند مسافرت نکنید و در وضعیت چهارم میگویند کشور را ترک کنید. خب الان ایران از طرف بسیاری از کشورهای اروپایی، حتی چین، هندوستان و کشورهای دیگری که اصلاً باور نمیکنیم، در وضعیت Don’t Travel قرار دارد، پس عملاً بیمهها هم هیچ پوششی را برای چنین سفرهایی قائل نخواهند شد. در این زمینه، نقش اصلی بر عهده بخش دیپلماسی کشور است که این تصور ذهنی را در دنیا اصلاح کند.
میخواهم بگویم ما تا به حال حتی در دوران شیوع کووید- 19 یا در زمان حملات 11 سپتامبر 2001، چنین محدودیتی را برای سفر به ایران برای گردشگران خارجی شاهد نبودیم. پس باید تلاش کنیم تا با کمک بخش دیپلماسی کشور این مسئله را حل کنیم. بهترین دوران ورود گردشگران برای ما در ماه مارچ و اپریل (فروردین و اردیبهشت) و سپتامبر و اکتبر (مهر و آبان) است که متاسفانه ما فصل اول را از دست دادیم، اما امیدواریم که بتوانیم جایگزینی برای پاییز یا بهار آینده داشتهباشیم.
ترابران: درست است که چهرهای که از ایران در رسانههای خارجی بازتاب پیدا میکند مطابق با واقعیت نیست و بسیاری از ویژگیهای ایران نادیده گرفتهمیشود، اما این موضوع امروز و دیروز نیست. چرا تا به حال چه از لحاظ دیپلماتیک و چه از لحاظ تبلیغات فرهنگی اقدامات درخوری نداشتهایم که بتوانیم این چهره غیرواقعی را کمی ترمیم کنیم؟
بهاعتقاد من نقش معرفی ایران بهعنوان یک مقصد گردشگری جذاب، وظیفه دولت است، چون بخش خصوصی که نمیتواند بهتنهایی برود کشور ایران را بهعنوان یک مقصد معرفی کند. برای این موضوع هم روشهای متنوعی در دنیا وجود دارد؛ یکی حضور در رسانههای بینالمللی دنیاست، شما اگر کانالهای بینالمللی را رصد کنید، متوجه خواهید شد که در رسانههای دنیا راجع به دوبی، قطر یا حتی کشورهای خیلی کوچکتر تبلیغات بسیار گستردهای وجود دارد.
الان ایران از طرف بسیاری از کشورهای اروپایی، حتی چین، هندوستان و کشورهای دیگر، در وضعیت Don’t Travel قرار دارد، پس بیمهها هم پوششی برای این سفر نخواهند داشت. نقش اصلی برای اصلاح این تصور ذهنی دنیابر عهده بخش دیپلماسی کشور است
موضوع دیگر، حضور در بیش از 30 نمایشگاههای بینالمللی صنعت گردشگری است که ما فقط در 4 یا 5 مورد – آن هم بهزحمت – شرکت میکنیم. دولت باید هزینه کند تا بخش خصوصی بتواند در نمایشگاههای بینالمللی حضور پیدا کند، محصولات متنوع را ارائه داده و معرفیهای لازم را انجام دهد. یکی از روشهای دیگری که در دنیا معمول است، تورهای آشناسازی است یعنی تور اپراتورها، افرادی که در رسانهها فعال هستند و اینفلوئنسرهایی که نقش معرفی جاذبههای کشورها را دارند، به هزینه دولت دعوت شوند و مزیتهای آن کشور را تبلیغ کنند. این هم یکی از روشهایی است که میتواند بسیار موثر باشد و واقعیتهای ایران را به مردم دنیا نشان بدهد تا علاقهمند شوند و به ایران سفر کنند.
حرف ما این است که اول مردم دنیا باید علاقهمند سفر به ایران شوند، بعد بخش خصوصی و دفاتر خدمات مسافرت هوایی و گردشگری سفرنامهها و محصولات مختلف را ارائه بدهند. همیشه گفته میشود ما جزو 10 کشور برتر دنیا بهلحاظ جاذبههای توریستی و جزو 5 کشور اول دنیا بهلحاظ جاذبههای طبیعی هستیم، خب چه کسی در دنیا این شناخت را دارد؟ مردم دنیا اطلاعات جغرافیایشان خیلی ضعیف است و برای اینکه اطلاعاتشان کامل شود، ما باید در صحنههای بینالمللی حضور فعال داشته باشیم. در دنیای امروز دیگر اینطور نیست که فقط با بروشور، کاتالوگ و مجله فعالیت کنند، فضای مجازی و رسانههای اجتماعی مانند توئیتر، اینستاگرام، تلگرام، وی چت، تیکتاک و… نقش بسیار موثری دارند و میتوانند تاثیر به سزایی در معرفی ایران داشتهباشند.
یکی دیگر از ویژگیهای مقصد خوب دسترسی آسان است، در حالی که در حملونقل هوایی خود با مشکل مواجه هستیم. باید خطوط هوایی مناسب برای پرواز به ایران داشته باشیم تا بتوان بهراحتی به تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و… سفر کرد، اما ما – هم بهلحاظ محدودیت ایرلاینهای داخلی و هم بهلحاظ محدودیتهایی که ایرلاینهای خارجی با آن روبهرو هستند، در این زمینه کمبود داریم. مثلاً ماه گذشته چند ایرلاین گفتند ما فعلاً پروازهایمان را به ایران قطع میکنیم که این موضوع مولفه دسترسی را سختتر میکند.
در کشورهای دیگر شما هم میتوانید یک هتل 600، 700 دلاری بروید و هم به یک هتل 20 دلاری یا مثلاً در یک آپارتمان اتاقی را با یک قیمت مناسب اجاره کنید، اما در ایران عدهای هنوز دچار حل معمای «اول مرغ بود یا تخممرغ» هستند. مثلاً هتلسازها میگویند اول شما توریست بیاورید، بعد ما هتل میسازیم، بخش گردشگری و آژانسها میگویند شما اول هتل را آماده کنید تا ما جا داشته باشیم که توریستها را بیاوریم. به هر حال، باید به یک توافقی بین این دو گروه رسید تا فضای اقامت مناسب ایجاد شود.
در چند سال اخیر، بومگردیهایی که ایجاد شد، به پذیرش بیشتر مسافر بسیار کمک کرده است، ولی ظرفیت و تعداد اتاقهای اقامتیمان بسیار محدود است. ما حتی در بحث حملونقل زمینی، اتوبوسها و مینیبوسها و خودروهای ون مناسب در کشور هم دچار مشکل هستیم.
یکی از ویژگیهای دیگر مثبت ایران بقاع متبرکی است که در کشور وجود دارد: حرم امامرضا (ع)، حضرت معصومه (س)، شاهچراغ و… ما چیزی حدود 350 میلیون شیعه در دنیا داریم که همه عاشق زیارت این حرمها هستند. خب واقعاً ما چه مزایا و امکاناتی را برای پایتختهای شیعهنشین دنیا فراهم کردیم که راحت بتوانند به کشور رفتوآمد کنند؟ اگر سالی 10 درصد از این شیعیان به ایران بیایند، میشود 30 میلیون نفر، اما آیا قابلیت پذیرایی از آنها را داریم؟! همین الان امکان پذیرایی از زائرین ایرانی که در ایام خاص به مشهد و قم میروند را هم نداریم، وای به حال اینکه جمعیت بیشتری وارد کشور شود.
نقش معرفی ایران بهعنوان یک مقصد گردشگری جذاب، وظیفه دولت است، برای این موضوع هم روشهای متنوعی در دنیا وجود دارد؛ یکی حضور در بیش از 30 نمایشگاه بینالمللی صنعت گردشگری است که ما فقط در 4 یا 5 مورد شرکت میکنیم
متاسفانه بودجهای کافی برای توسعه گردشگری اختصاص داده نمیشود. برای خیلی از کارهایی که ضروری نیست در کشور بودجه هست، ولی برای معرفی ایران و مقابله با ایرانهراسی هیچ بودجهای در نظر گرفته نشده، ضمن اینکه ظرفیت وزارت میراث فرهنگی و گردشگری از اول کوچک دیده شدهاست. ما مدام شعار میدهیم که انشاءالله روزی درآمد گردشگری جایگزین درآمد نفت شود، اما چه سرمایهگذاری در این خصوص کردیم؟
الان قانونی وجود دارد که بر مبنای آن اگر قرار باشد که از فلان جا خط لوله رد شود، کسی نمیتواند جلوی آن خط لوله را بگیرد. آیا ما قانونی داریم که اگر جایی نیاز به مرمت داشت، همه باید بسیج شوند و پول بگذارند تا این مرمت صورت گیرد. آیا قانونی داریم که زمین مجانی یا با تعرفه پایین در اختیار سازنده هتل قرار گیرد؟ آیا به خطوط هوایی ارز تخصیص داده شده تا بتوانند هواپیماهای مدرن بیاورند و هواپیماهای موجودشان را تعمیر کنند؟
ترابران: به نظر شما، موضوع مبتلابه صنعت گردشگری که همان کمبود بودجه است و همه مسئولان گردشگری به آن اذعان دارند از کجا نشئت میگیرند؟ میخواهم ببینم که واقعاً بین ندانستن و نخواستن کدام کفه بیشتر سنگینی میکند؟ مثلاً در گردشگری دریایی با توجه به تصوری که نسبت به تفریحات دریایی وجود دارد، به نظر میرسد که اساساً تمایلی به توسعه آن در کشور نداریم.
اعتقاد من این است که همه گردشگری را قبول دارند. در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری، ایشان تاکید کردند که دشمن گردشگری ما را مورد هدف قرار داده است، یعنی گردشگری بهعنوان یکی از پیشرانهای توسعه در کشور مطرح است و دشمن میداند که اگر گردشگر به ایران بیاید، چند خاصیت دارد که یکی از آنها ضمانت حفظ امنیت ملی است. شما اگر چند میلیون گردشگر داشتهباشید، هیچ دشمنی به خودش اجازه نمیدهد که کشورتان را مورد حمله و تهاجم قرار بدهد.
دومین موضوع مهم این است که گردشگری میتواند عامل توسعه عدالت اجتماعی باشد، در واقع، سفر از مناطق برخوردار به مناطق کمبرخوردار، عادلانهترین روش توزیع ثروت و سرمایه است. از طرف دیگر، گردشگری میتواند باعث جذب درآمد ارزی شود، در حال حاضر، یک بشکه نفت بین 75 تا 80 دلار فروخته میشود، اما هر گردشگر خارجی که وارد کشور میشود، دستکم معادل 20 بشکه نفت یعنی حداقل 1500 دلار به شما پول میدهد، حال اگر تعداد گردشگرانمان به 10 یا 20 میلیون گردشگر برسد، چه عددی را میتواند به اقتصاد ما تزریق کند؟ اینها واقعیتهای موجود است، ولی ستاد و قوه عاقله این کار کوچک دیده شده است. اگر گردشگری محور توسعه باشد، باید برایش قوانین خاص تدوین شود، بودجه بیشتری به آن اختصاص یابد و زیرساختهای لازم تهیه شود.
برای خیلی از کارهایی که ضروری نیست در کشور بودجه هست، ولی برای معرفی ایران و مقابله با ایرانهراسی هیچ بودجهای در نظر گرفته نشده، ضمن اینکه ظرفیت وزارت میراث فرهنگی و گردشگری از اول کوچک دیده شدهاست
اما راجع به گردشگری دریایی من با نظر شما مخالفم. من معتقدم مردم ایران کلاً فوبیای آب دارند، این نکته حتی در شعر و ادبیات فارسی هم نمود دارد، در صورتی که ما هزاران کیلومتر مرز دریایی داریم که میتواند بهعنوان اماکن مناسب برای ورزشهای دریایی، گردشگری دریایی و… استفاده شود. در مسیر شمال، گردشگر میتواند مثلاً از آستارا شروع کند و به نوشهر و خلیج گرگان و… برود یا در جنوب از بندرعباس یا چابهار شروع کند و به بندر ماهشهر برود و در این مسیر بوشهر، کیش و قشم را هم ببیند. اگر این فوبیا حل شود، گردشگری دریایی هم یکی از مواردی است که میتواند به ما بسیار کمک کند.
ما تنوع اقلیمی منحصر به فردی داریم مثلاً همین الان تورهایی مانند تور بازدید از مزارع زعفران، مزارع چای، مزارع برنج، باغهای خرما و باغهای مرکبات طراحی کردهایم. کدام کشور چنین موقعیت جغرافیایی دارد؟ مثلاً ما توری را طراحی کردهایم بهعنوان اسکی روی آب و اسکی روی برف، آن هم در یک روز. گردشگر میتواند در توچال تهران روی برف اسکی کند و بعد با هواپیما به کیش برود و روی آب اسکی داشتهباشد یا مثلاً توری سه هفتهای برای دیدن آثار ثبت شده در یونسکو در ایران تعریف کردهایم. در کدام کشو میتوان از این همه آثار ثبت شده در یونسکو طی یک در یک سفر بازدید کرد؟!
یکی از ویژگیهای خوب دیگر ایران بحث گردشگری سلامت است ما هم در زمینه آبهای گرم معدنی و لجن درمانی و هم در زمینه درمان و جراحی دارای امکانات بسیارخوبی هستیم، قیمتها هم از اغلب کشورهای دنیا ارزانتر است، اما عده کمی از این امکانات باخبر هستند.
ترابران: همیشه این حسرت وجود دارد که ترکیه، با همه مشابهتهای فرهنگی، مذهبی، جغرافیایی و تاریخی صدها پله در صنعت گردشگری از ما پیشرفتهتر است؛ شاید یکی از دلایل این عقبماندگی، همان اشل کوچک پیشبینیشده برای این صنعت باشد که شما هم به آن اشاره کردید.
ما تا زمانی که از این چاهها، نفت استخراج میکنیم، این مشکل را خواهیم داشت. همه ما بهقول معروف «پسر حاجی» هستیم و میگوییم پول نفت هست، میگیریم و خرج میکنیم، اما ترکیه نفت ندارد پس مجبور شد محورهای توسعه خود را مشخص کند. یکی از محورهای توسعه این کشور، صنعت بود و الان میبینید که ترکیه در صنعت نساجی و پوشاک در دنیا حرفی برای گفتن دارد.
دومین موضوعی که به آن توجه نشان دادند، گردشگری بود، بنابراین تصمیم گرفتند هتلهای لوکس و متنوع، سرویسهای خوب، خطوط هوایی و فرودگاه مناسب داشتهباشند. من روند توسعه آنتالیا را مطالعه کردم و متوجه شدم که در آنجا دولت گفتهبود هر کسی بیاید لب دریا هتل بسازد، به او زمین رایگان و وام برای ساخت میدهم، بنابراین بسیاری از سرمایهگذاران علاقهمند شدند زمین گرفتند و هتل ساختند. بعد از چند وقت هم گفتند چون شما به توسعه درآمد ارزی کشور کمک کردید، پول وام را هم نمیخواهید بازگردانید. خب این یک تعرفه ترجیحی مناسب بود تا بخش خصوصی برای سرمایهگذاری اقدام کند.
تا به حال حتی در دوران شیوع کووید- 19 یا در زمان حملات 11 سپتامبر 2001، چنین محدودیتی را برای سفر به ایران برای گردشگران خارجی شاهد نبودیم. پس باید تلاش کنیم تا با کمک بخش دیپلماسی کشور این مسئله را حل کنیم
همین فرودگاه استانبول فکر میکنم هفتمین فرودگاه بزرگ دنیاست. خطوط هوایی ترکیه به دورترین نقاط اروپا پرواز دارند و دسترسی مردم اروپا را به ترکیه آسان و ارزان کردهاند. قیمت هتلها و تورها را پایین نگه داشتهاند، مثلاً برای آلمانیها تور 300 یورویی برگزار میکنند، در صورتی که پول هواپیما، هتل و… عدد خیلی بالاتر از این حرفها میشود، اما دولت یارانههایی را به خطوط هوایی و هتلها اختصاص میدهد تا ورود گردشگر تسهیل شود، چون همان گردشگری که 300 یورو پول تور میدهد، 1500 یورو در ترکیه خرج میکند و این باعث افزایش تولید ناخالص ملی میشود. وقتی هم که افزایش تولید ناخالص ملی حاصل شد، دولت مالیات بیشتری میگیرد و رفاه بیشتری را فراهم میکند.
تا زمانی که این تفکر در کشور ما وجود نداشته نباشد، کاری پیش نخواهد رفت. اگر یک نفر زمینی در تهران بخرد و هتل بسازد، در طول عمر هتل بازگشت سرمایه نخواهد داشت، چون زمین بسیار گران است. البته الان شهرداری قبول کرده که تعرفههای تراکم را کاهش دهد، حتی در اصفهان شهرداری قبول کرده که نرخ تراکم صفر باشد، اما باز هم اگر بخواهید هتل بسازید مجبورید وام با بهره 24 درصد بگیرید؛ خب بهصرفه نیست و سرمایهگذار با خودش فکر میکند که پولم را در بانک میگذارم، چرا هتل بسازم؟! این واقعیتهای موجود است.
به این مورد هم اشاره کنم که یکی از جاذبههای ترکیه غذای خوبش است. ما هم غذاهای بسیار خوب و حتی متنوعتری داریم، اما کجای دنیا این را مطرح کردهایم؟ در حالی که دونر کباب و باقلوا ترکیه در همه دنیا مشهور است، آن هم بهعنوان یک برند. متاسفانه ما خیلی به این موضوعات نپرداخته و نتوانستهایم محصولات مختلف خود را به دنیا عرضه کنیم.
در عین حال، فراموش نکنید که سفر به ایران، برای یک گردشگر گران تمام میشود، مثلاً یک فرد آلمانی با نصف قیمت سفر به ایران، میتواند به ترکیه برود، محدودیتهای ایران را ندارد و امکانات خیلی بیشتری هم در اختیار خواهد داشت.
ترابران: واقعیت ملموس این است که سفر به کیش برای یک ایرانی حتی گرانتر از سفر به استانبول تمام میشود و هزینههای گردشگری در کشور بالا است، اما با توجه به کاهش شدید ارزش ریال در مقابل دلار، چرا برای توریست خارجی سفر به ایران گران میشود؟
منظورم نسبت به سفر به ترکیه، هندوستان یا جاهای دیگر است. یک آلمانی میگوید اگر بیایم به ایران باید 800 یورو بدهم، میروم ترکیه 300 یورو میدهم یا به هندوستان میروم 400 یورو میدهم، چرا به ایران بروم؟ نرخ پرواز و هتلهای ما در ایران گران است.
ترابران: البته اگر پای درددل هتلداران بنشینید، آنها هم میگویند که قیمت هتلها بسیار پایین است و هتلداری در ایران صرفه اقتصادی ندارد.
بله، اما اگر صنعت هتلداری صرفه اقتصادی ندارد، چرا یکی از آقایان هر سال دارد یک هتل اضافه میکند؟! مشکل اینجاست که عرضه و تقاضای ما با هم برابری ندارد و تعداد هتلهایمان کم است، در حالی که اگر عرضه زیاد شود، قیمت پایین میآید. وقتی هتل در ترکیه همیشه بالای 90 درصد اشغال دارد اقتصادی است، اما یک هتل ما زمانی 100 درصد اشغال است و زمانی 40 درصد یعنی نوسان دارد. اگر بهطور متوسط 70 درصد اشغال باشد، خب اقتصادی خواهد بود. مثلاً امسال ظرفیت هتلهای مشهد در عید نوروز پر نشد، در صورتی که تعطیلات خیلی طولانی داشتیم، اما چون قیمتها بالا بود، استقبالی صورت نگرفت. مردم ایران قدرت خرید این را ندارند که به هتل با قیمت شبی 5 یا 6 میلیون یا 10 میلیون بروند. این هتلها را باید با توریستهای خارجی پر کنند و برای توریست خارجی هم باید امکاناتش فراهم شود.