محمد سعید شرفی-اگرچه در سطح ملی، کمتر به موضوع تبیین نقش حملونقل هوایی بهعنوان موتور محرک توسعه پرداخته شده و ادبیات موضوع از محافل نخبگان و فعالان صنعت پا فراتر نگذاشته، اما امروزه آثار مستقیم، غیرمستقیم و القایی صنعت حملونقل هوایی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورها، بر کسی قابل اغماض و چشمپوشی نیست. در این بین فرودگاهها از میان سایر زیرساختهای حملونقل هوایی از اهمیت بیشتری برخوردارند، چراکه در دنیای کنونی این زیرساختهای حیاتی علاوه بر ایفای نقش جدی در افزایش درآمد ناخالص ملی کشور، میتوانند بهعنوان عامل و شاخصی برای اعتبار ملی و نماد اداره کشور و ساختار اجتماعی و مدیریتی آن تلقی شوند.
این در حالی است که افتوخیزهای جدی در ارتقای زیرساخت فرودگاههای بینالمللی کشور، فقدان سیاستهای کلان در زمینه توسعه ناوگان، قوانین دستوپاگیر، ناکارآمد، همراه با نگاه سنتی به مدیریت حملونقل هوایی علاوه بر تحریمهای اعمال شده طی چهار دهه اخیر، موجبات عقبافتادگی این صنعت مهم را فراهم آورده است.
نگارنده درصدد است که راهبردهای ممکن جهت بقای فرودگاههای بینالمللی را به رشته تحریر درآورده تا بتوان در هماهنگی و تعامل با استراتژی سایر ذینفعان صنعت حملونقل هوایی، نهتنها از بحر بحرانهای کنونی به ساحل اطمینان پا نهاد که شاهد آثار تبعی مورد انتظار در سطح ملی نیز بود.
براساس پیشبینیهای صورت گرفته تا قبل از شیوع ویروس کرونا، درآمدهای فرودگاهی بیش از ۱۷۲ میلیارد دلار امریکا برآورد شده بود که با کاهشی ۶۵ درصدی به ۱۱۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ رسید. این در حالی است که بالغ بر ۶۶ میلیون نفر در گستره جهانی، تا قبل از شیوع ویروس کرونا بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در صنعت حملونقل هوایی اشتغال داشتهاند که از این تعداد، ۶ میلیون نفر بهصورت مستقیم در فرودگاهها در قالب کارکنان فرودگاه، نهادهای مستقر در فرودگاهها، غرف و ارائهدهندگان خدمات در فرودگاهها مشغول به خدمت بودهاند.
اگرچه رکود ناشی از شیوع پاندمی اخیر موجب توقف سرمایهگذاری در زیرساختهای فرودگاهی در برخی مناطق جهان شد، ولی تعداد قابلتوجهی از فرودگاهها کماکان به توسعه زیرساختهای موردنیاز ادامه داده و صنعت هواپیمایی شاهد تزریق سرمایه ۲/۴ تریلیون دلاری طی دو دهه آتی خواهد بود. رقابت کشورها برای جذب حداکثری سرمایههای خارجی به پروژههای فرودگاهی قابل تامل بوده و این تحرک در تمام مناطق جهان بهویژه در شرق آسیا و خاورمیانه نمود جدی دارد.
طی سالهای گذشته و در برهههای مختلف، در ایران نیز اقدامات متعددی در ارکان، موسسات و شرکتهای حملونقل هوایی کشور در خصوص تدوین برنامههای استراتژیک صورت گرفته، اما متاسفانه هیچکدام از این برنامهها یا به مرحله اجرا نرسید و یا اینکه بعد از اجرای مراحل آغازین به دلایل مختلفی به دست فراموشی سپرده شده و نتایج مورد انتظار محقق نگردید.
در این دوره در راستای دستیابی به جایگاه مناسبی از حملونقل هوایی در دو عرصه داخلی و بینالمللی، ضرورت و نیاز به تدوین و ابلاغ راهبردهای جامع حملونقل هوایی، بیش از هر زمان دیگری مشهود است. هیچ یک از ذینفعان هوانوردی کشور نمیتوانند بهتنهایی و بدون همکاری و همراهی با سایر ذینفعان موفقیت قابل توجه و پایداری را محقق سازند، بر این اساس استراتژیهای هر یک از شرکای تجاری و ذینفعان صنعت میبایست در راستای تحقق راهبردهای ملی حملونقل هوایی بوده و بر همین اساس مورد بررسی و قضاوت قرار گیرند.
بدونشک سازمان هواپیمایی کشوری نیز ملزم خواهد بود با نصبالعین قرار دادن راهبردهای کلان ملی، تدوین مقررات یا مقرراتزدایی را مبتنی بر شرایط رقابت منطقهای و با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی و بازرگانی در دستور کار قرار دهد و از ابلاغ قوانین و مقررات هواپیمایی بدون در نظر گرفتن آثار و تبعات اقتصادی، رقابتی و توسعهای خودداری کند.
فرودگاههای بینالمللی برای بقا و توسعه کسبوکار خود ناگزیر هستند در بستر راهبردهای ملی به استراتژیهای ذیل توجه داشته و با سایر ذینفعان صنعت بهویژه سازمان هواپیمایی کشوری و شرکتهای هواپیمایی تعامل ویژه داشته باشند.
الف- استراتژی افزایش ظرفیت
با در نظر گرفتن پیشبینیهای صورت گرفته در خصوص اقبال جمعیت جهانی به سفرهای هوایی تا قبل از شیوع ویروس کرونا و به تبع آن افزایش سفارش برای ساخت هواپیما و افزایش قابلملاحظه تقاضای سفر در مناطقی نظیر چین، هند، خاورمیانه، آفریقا و آمریکای جنوبی، افزایش ظرفیت فرودگاهی بهویژه ظرفیت نشست و برخاست هواپیماها و توسعه ترمینالها از مهمترین استراتژیهایی بوده که توسط کشورهای این منطقه موردتوجه قرار گرفته و تا بیست سال آینده دنبال خواهد شد.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده توسط موسسات معتبر بینالمللی، توسعه ظرفیت هر یک از فرودگاههای بینالمللی به منظور پذیرش ۱ میلیون مسافر در سال موجب افزایش فرصتهای اشتغال برای ۱۰ هزار نفر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم خواهد بود. با در نظر گرفتن اقبال سفرهای هوایی ۱۹ میلیارد نفری طی دو دهه آتی، توجه به پتانسیلهای گردشگری، اقتصادی و فرهنگی کشور و همچنین قرار گرفتن در مسیر شرق به غرب، میبایست آمادگی لازم و توسعه زیرساخت فرودگاهی مناسب جهت ارائه خدمات به گردشگران خارجی و مسافران ترانزیت به فرودگاههای بینالمللی را فراهم کرد.
هرچند فرودگاههای منطقه و ظرفیتهای قابلتوجه ایجاد شده در کشورهای همسایه میتواند بهعنوان چالشی برای برنامهریزان توسعه فرودگاهی مطرح باشد، ولی افزایش تقاضای سفرهای هوایی کماکان فرصت ایجاد ظرفیتهای میلیونی در منطقه را به دنبال خواهد داشت.
از مهمترین الزامات موثر در توسعه ظرفیت فرودگاهها، ضرورت توجه به جلب نظر سرمایهگذاران داخلی و خارجی جهت ورود به عرصه زیرساختهای فرودگاهی است که میبایست بهصورت ویژه موردتوجه سیاستگذاران و دولتمردان قرار گیرد. در کنار مقررات دستوپاگیر جذب سرمایهگذاران خارجی در عرصههای مختلف کشور و فقدان راهبردهای مشخص ملی جهت پذیرش یا جذب سرمایههای خارجی در عرصه فرودگاهی، پایین بودن تعرفههای خدمات در فرودگاههای بینالمللی ایران به نسبت فرودگاههای منطقه، یکی دیگر از چالشهایی است که به دلیل طولانیتر شدن مدت زمان بازگشت سرمایه، اقبال سرمایهگذاران را کاهش داده است. امروزه در اغلب فرودگاههای بینالمللی منطقه خاورمیانه و اروپا، تعرفه فرودگاهی بالغ بر ۳ یورو در ازای هر مسافر است که در ایران این تعرفه کمتر از ۱ یورو در نظر گرفته شده است.
اگرچه ارتقای سطح تعرفههای فرودگاهی همواره مورد اعتراض و انتقاد شرکتهای هواپیمایی و یاتا بوده، اما در نهایت این امر علاوه بر ارتقای رضایتمندی بهرهبردار نهایی (مسافر)، موجب کاهش قیمت بلیت به لحاظ فراهم کردن زیرساخت برای پروازهای بیشتر و رقابت بین شرکتهای هواپیمایی در راستای جذب مسافر خواهد بود.
از سوی دیگر، توجه به توسعه زیرساختهای لازم برای جابهجایی بار هوایی (که اخیرا با افزایش جدی مواجه بوده و پیشبینیهای جهانی حاکی از تداوم تقاضا برای جابهجایی بارهای کمحجم و باارزش از طریق هوایی است) باید از اولویتهای راهبردی مدیران و سیاستگذاران فرودگاهی باشد.
ب- استراتژی توسعه شبکه پروازی
از مهمترین استراتژیهایی که مدیران فرودگاهها بهویژه فرودگاههای بینالمللی باید در دستور کار قرار دهند، توسعه شبکه پروازی، تنوع مقاصد پروازی و شرکتهای هواپیمایی است.
ضروری است که مدیران فرودگاهی علاوه بر حفظ شبکه پروازی تاریخی و سنتی خود، با همکاری شرکتهای هواپیمایی ملی و بینالمللی، به دنبال اتصال به بازارهای نوظهور و در حال رشد باشند. شناسایی جریانهای ترافیک مسافری، بررسی مستمر شرایط اقتصادی و ایجاد طبقه متوسط در مناطق مختلف جهان، برنامهریزی در جهت قرار گرفتن در مسیر جریانهای مسافری و اتصال به هابهای بزرگ بینالمللی و منطقهای میبایست از دغدغههای روزانه مدیران فرودگاهی جهت حفظ و ارتقای موقعیت فرودگاه در شبکه جهانی باشد.
از مهمترین الزامات اتصال به شبکه جهانی فرودگاهی و بهرهمندی از جریانات رو به رشد سفرهای خارجی، تدوین استراتژیهای مشترک بین فرودگاه و شرکتهای هواپیمایی پشتیبان، ارتقای ظرفیت زیرساختهای فرودگاه، ارائه مشوقهای اقتصادی، شفافیت در تخصیص منابع فرودگاهی و پیوستن به سیستم اسلات جهانی و اقناع سازمان هواپیمایی کشوری در ارتقای سطح موافقتنامههای دوجانبه با کشورهای هدف و بازارهای نوظهور و در عین حال اعمال سیاست گامبهگام آسمان باز است.
تغییر جایگاه قدرت اقتصادی از غرب به شرق و توسعه شگفتانگیز زیرساختهای فرودگاهی در کشورهایی نظیر، چین، هند، اندونزی، سنگاپور، مالزی و فیلیپین موجب شده که پارلمان اروپایی و اتحادیه اروپا ضمن توجه جدی به رقبای خود در شرق آسیا، از منظری دیگر این کشورها را بهعنوان بازارهای نوظهور هدف قرار داده و خود را آماده همکاری با این منابع عظیم جابهجایی مسافر کنند، بنابراین لازم است مدیران فرودگاههای بینالمللی، نگاه جدی به این بازارهای جدید داشته و آنها را در مرکز استراتژی توسعه شبکه خود قرار دهند.
فرودگاهها باید اقناع سازمان هواپیمایی کشوری مبنی بر خارج شدن از وضعیت تدافعی در توسعه روابط دوجانبه حملونقل هوایی و صدور گامبهگام مجوزهای آسمان باز را با استناد به سرمایهگذاریهای صورت گرفته، آثار بهبود شبکه پروازی بر توسعه اقتصادی کشور و ایجاد اشتغال در دستور کار قرار داده، بازاریابی جذب پروازهای بینالمللی را بهصورت جدی دنبال کنند.
براساس نتایج آخرین تحقیقات مشترک به عمل آمده توسط اتحادیه بینالمللی فرودگاهها و اتحادیه اروپا، افزایش 10 درصدی شبکه پروازی فرودگاههای بینالمللی موجب افزایش 5/0 درصدی درآمد ناخالص ملی خواهد بود، از مثالهای عینی این موضوع میتوان به نقش فرودگاه دوبی در اقتصاد و خلق ثروت در امارت دوبی، نقش فرودگاه استانبول در اقتصاد ترکیه، نقش فرودگاه دوحه در اقتصاد قطر، نقش فرودگاه هیثرو لندن در اقتصاد بریتانیا، نقش فرودگاههای شارل دوگل و اورلی در اقتصاد فرانسه، نقش فرودگاه اسکیپول (شیفول) در اقتصاد هلند و نقش فرودگاه فرانکفورت در اقتصاد آلمان اشاره کرد.
بنابراین از مهمترین ماموریتهای مدیران فرودگاهها، تبیین نقش فرودگاه در اقتصاد کلان و آثار توسعه شبکه بر درآمدهای ملی و مشارکت در تصمیمسازی در جهت تغییر سیاستهای حملونقل هوایی بینالمللی از طریق بالابردن مطالبات و انتظارات ذینفعان حکومتی در توسعه شبکه پروازی است.
ج- ارتقای سطح خدمات و رضایتمندی شرکتهای هواپیمایی و مسافران
از مهمترین استراتژیهایی که مدیران فرودگاهی میبایست مدنظر قرار دهند، ارتقای رضایتمندی مسافر و شرکتهای هواپیمایی است. امروزه مهمترین عنصر رقابت بین فرودگاههای بزرگ در مناطق مختلف از جمله منطقه خاورمیانه تاکید بر جلب بیش از پیش رضایت مسافر از طریق ارائه خدمات متمایز و خلق تجربهای متفاوت در سفرهای هوایی است.
توجه به نیازهای گوناگون مسافران، نظم و آراستگی ترمینالها، دسترسی آسان به فرودگاه، کوتاه بودن صفها، کاهش زمان ایستایی، رفتار متفاوت پرسنل فرودگاهی، کوتاهی مسافت پیادهروی مسافران جهت دسترسی به تسهیلات ترمینالی، همگی جزء حوزههای رقابت ابرفرودگاههای مناطق مختلف جهان جهت اقناع مسافر به استفاده از هر یک از فرودگاهها و تحکیم وفاداری مسافران نسبت به انتخاب فرودگاهها برای سفرهای ترانزیتی و طولانی است.
افزایش تعداد مسافران در یک فرودگاه از یک طرف بر درآمدهای هوانوردی فرودگاه تاثیر مستقیم دارد و از سوی دیگر، ارتقای رضایتمندی مسافر و کاهش زمان فرآیندهای لازم برای اعزام و پذیرش مسافر در فرودگاه، موجب ارتقای درآمدهای غیرهوانوردی فرودگاه از طریق خرید، استفاده از امکانات غیررایگان فرودگاه و ارتقای قراردادهای تبلیغاتی در فرودگاه خواهد شد. اگرچه یکی از مهمترین الزامات پیادهسازی این استراتژی، توجه به ارتقای ظرفیت مناسب فرودگاهی و فراهم آوردن امکانات، ابزارها و تسهیلات راحت برای مسافر هوایی است، اما آموزش پرسنل در راستای ارائه خدمت مناسب، پیادهسازی رویکردها و سیاست مسافرمحور بودن فرودگاه، استفاده از فناوریهای نوین بهویژه برای تسهیل سفر مسافران کثیرالسفر، تنوع فروشگاهها و اماکن فرودگاهی در کنار برندسازی مناسب، از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند.