Loading...
2025-05-01
می 1, 2025
می 1, 2025

پل دیپلماسی بر فراز رود ارس

تفاهم روی ریل: نگاهی به توافقات جدید ایران و آذربایجان در حوزه حمل‌ونقل

در حالی که آفتاب بهاری بر ساختمان‌های شیشه‌ای پایتخت آذربایجان می‌تابید، روسای جمهور ایران و جمهوری آذربایجان دست‌خطی بر مجموعه‌ای از تفاهم‌نامه‌های کلیدی زدند که هدف آن بازتعریف روابط دو کشور در فضای متحول ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی است.

هشت اردیبهشت ۱۴۰۴، مسعود پزشکیان در رأس هیأتی بلندپایه، از جمله وزیر راه و شهرسازی، وارد پایتخت کشوری شد که در یک دهه گذشته همزمان شریک، رقیب و گاهی خصم ایران بوده است. حاصل این سفر، هفت سند همکاری بود که طی آن دو کشور متعهد به گسترش همکاری در حوزه‌هایی چون حمل‌ونقل، بهداشت، رسانه، مبادلات فرهنگی و سرمایه‌گذاری شدند.

اما در میان تمام این توافقات، یک سند بیش از دیگران توجه تحلیلگران را جلب کرد: تفاهم‌نامه همکاری در حوزه حمل‌ونقل که میان فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی ایران، و رشاد نبی‌اف، وزیر توسعه دیجیتال و حمل‌ونقل آذربایجان، امضا شد. سندی که به اعتقاد برخی ناظران، فقط توافقی فنی میان دو وزارتخانه نیست، بلکه نقشه‌ای برای بازآرایی مسیرهای ژئوپلیتیکی در منطقه‌ای است که در حال تجربه یک بازتعریف گسترده از توازن قدرت‌هاست.

 

 

در این توافق، دو کشور متعهد به توسعه همکاری در پروژه‌های حمل‌ونقلی مشترک شدند. یکی از برجسته‌ترین آن‌ها، پیشرفت در پروژه پل جاده‌ای آغبند – کلاله است که بر روی رودخانه مرزی ارس ساخته می‌شود. پروژه‌ای که نه فقط اهمیت فنی بلکه بعدی نمادین دارد: اتصال دو کشور از طریق زیرساخت‌هایی ملموس که مستقیماً با ترانزیت بین‌المللی مرتبط‌ هستند.

فراتر از این پل، پروژه راه‌آهن رشت – آستارا بار دیگر در دستور کار مذاکرات قرار گرفت. پروژه‌ای که بیش از یک دهه است به‌عنوان گلوگاه کریدور شمال–جنوب شناخته می‌شود؛ مسیری که قرار است ایران، روسیه، هند و کشورهای آسیای مرکزی را از طریق خاک آذربایجان به اروپا متصل کند.

در همین چارچوب، دو کشور توافق کردند گواهی‌نامه‌های دریانوردی صادرشده توسط یکدیگر را بر اساس کنوانسیون بین‌المللی STCW به رسمیت بشناسند. اقدامی که می‌تواند به هم‌افزایی ظرفیت‌های کشتیرانی دو کشور در دریای خزر منجر شود.

تهران و باکو؛ حرکت از تنش به تعامل؟

روابط ایران و آذربایجان در سال‌های اخیر همواره در مسیر پرنوسانی حرکت کرده است. تنش‌ها بر سر کریدور موسوم به «زنگزور»، حضور اسرائیل در مرزهای شمال غربی ایران، و تنش‌های قومی، بارها بر مناسبات دوجانبه سایه انداخته است.

اما امضای تفاهم‌نامه‌های اخیر به‌ویژه در حوزه‌هایی نظیر حمل‌ونقل و انرژی، نشانه‌ای از اراده جدید برای کاهش تنش و افزایش منافع مشترک است. به‌ویژه از زمانی که جمهوری آذربایجان توانسته با استفاده از منابع گازی و موقعیت ژئواستراتژیک خود، توجه بازیگران فرامنطقه‌ای را به‌سوی خود جلب کند.

در این میان، ایران به‌خوبی دریافته است که تقویت همکاری‌های زیرساختی و ترانزیتی با آذربایجان می‌تواند همزمان به خنثی‌سازی فشارهای ژئوپلیتیکی و افزایش سهم خود از ترانزیت منطقه‌ای کمک کند.

به گزارش منابع ایرانی از جمله پایگاه اطلاع‌رسانی دولت و خبرگزاری ایرنا، تفاهم‌نامه حمل‌ونقلی می‌تواند آغازگر مسیرهای جدید تجاری میان دو کشور باشد. آن‌گونه که یک منبع آگاه به خبرگزاری تسنیم گفته، ایران در حال بررسی واردات نفت از آذربایجان برای تأمین خوراک پالایشگاه تبریز است. اقدامی که در صورت اجرا، ضمن کاهش هزینه‌های حمل، به افزایش تعاملات انرژی‌محور میان دو کشور خواهد انجامید.

رسانه‌های آذربایجانی نیز تمرکز خود را بر سودهای ترانزیتی توافق گذاشته‌اند. Caliber.az در گزارشی نوشت که تفاهم‌نامه حمل‌ونقل بخشی از تلاش آذربایجان برای تبدیل‌شدن به هاب ترانزیت کالا از آسیای مرکزی به اروپا است و ایران می‌تواند در این مسیر نقش کلیدی ایفا کند.

واکنش رسانه‌های بین‌المللی: گام منطقی در سایه رقابت‌های منطقه‌ای

Trend News Agency در تحلیلی، امضای توافقات میان تهران و باکو را «حرکتی استراتژیک» توصیف کرد که هدف آن کاهش وابستگی آذربایجان به مسیرهای شمالی و تقویت خطوط جنوبی به سمت خلیج‌فارس و آسیای جنوب‌شرقی است.

Press TV نیز در تحلیلی به این نکته اشاره کرد که توافق حمل‌ونقلی می‌تواند در چارچوب تقویت کریدورهای جایگزین به طرح‌های غرب‌محور پاسخ دهد. به‌ویژه آن‌که تحریم‌های غرب علیه روسیه و ایران، بازیگران منطقه‌ای را به‌سوی مسیرهای ترانزیتی کمتر وابسته به اروپا سوق داده است.

از سوی دیگر، منابعی چون Muslim Network TV، تأکید کردند که توافقات اخیر می‌تواند زمینه‌ساز عادی‌سازی پایدارتر روابط ایران و جمهوری آذربایجان شود؛ روابطی که اغلب گرفتار سوءتفاهم‌های سیاسی یا امنیتی شده است.

 

آینده همکاری: فرصت یا آزمون؟

اگرچه امضای تفاهم‌نامه‌ها می‌تواند گامی رو به جلو تلقی شود، اما تحقق آن‌ها در میدان عمل نیازمند اراده سیاسی، تأمین مالی پروژه‌ها و هماهنگی فنی بین دو کشور است. تجربه‌های قبلی، به‌ویژه در پروژه رشت – آستارا، نشان داد که هم‌افزایی منطقه‌ای به خودی خود تضمین‌کننده اجرا نیست.

در عین حال، پویایی‌های جدیدی چون تمایل چین به استفاده از مسیرهای جایگزین برای یک کمربند یک جاده، و افزایش نقش روسیه در کریدورهای جنوبی، می‌تواند انگیزه‌های تازه‌ای برای عملیاتی‌سازی این توافقات ایجاد کند.

 

راهی پرچالش اما ناگزیر

در نهایت، تفاهم‌نامه حمل‌ونقلی میان ایران و جمهوری آذربایجان را می‌توان بخشی از بازآرایی بزرگ‌تری دانست که در منطقه در حال وقوع است. بازاریابی که در آن مسیرهای ترانزیتی، بیش از هر زمان دیگر، به ابزارهای ژئوپلیتیکی تبدیل شده‌اند. برای ایران و آذربایجان، این توافق فرصتی است برای ساختن پل‌هایی که نه‌فقط کالا بلکه اعتماد متقابل را جابه‌جا کنند.

در جهانی که مسیرها معنا دارند، گاهی یک پل ساده می‌تواند حامل پیام‌های پیچیده‌ای از تغییر، تعامل و حتی آشتی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه