کوتاهتر، اما هنوز ناپایدار
در میانه تنشهای امنیتی در دریای سرخ و ناامنیهای روزافزون در مسیر کانال سوئز، کشتی کانتینری Istanbul Bridge با عبور موفق از مسیر یخزده قطب شمال، زنگ تغییر را در معادلات حملونقل بینقارهای به صدا درآورد. این سفر سریع و بیسابقه، که از سنپترزبورگ تا چین تنها ۱۸ روز به طول انجامید، امیدها را برای گشایش یک کریدور دریایی تازه میان اروپا و آسیا زنده کرد. اما آیا این مسیر نوظهور، تنها پاسخی مقطعی به بحران سوئز است یا نقطه آغازی برای دگرگونی پایدار در نقشه تجارت جهانی؟ ابهاماتی چون فصلی بودن مسیر، هزینههای پنهان، ریسکهای محیطزیستی و پیچیدگیهای مقرراتی، هنوز راه را بر قضاوت قطعی بستهاند.
در میانه تنشهای امنیتی در دریای سرخ و ناامنیهای روزافزون در مسیر کانال سوئز، کشتی کانتینری Istanbul Bridge با عبور موفق از مسیر یخزده قطب شمال، زنگ تغییر را در معادلات حملونقل بینقارهای به صدا درآورد. این سفر سریع و بیسابقه، که از سنپترزبورگ تا چین تنها ۱۸ روز به طول انجامید، امیدها را برای گشایش یک کریدور دریایی تازه میان اروپا و آسیا زنده کرد. اما آیا این مسیر نوظهور، تنها پاسخی مقطعی به بحران سوئز است یا نقطه آغازی برای دگرگونی پایدار در نقشه تجارت جهانی؟ ابهاماتی چون فصلی بودن مسیر، هزینههای پنهان، ریسکهای محیطزیستی و پیچیدگیهای مقرراتی، هنوز راه را بر قضاوت قطعی بستهاند.
مسیر قطب شمال؛ میانبری استراتژیک یا سرابی پرهزینه؟
در روزهایی که حملونقل دریایی جهانی با چالشهایی امنیتی در مسیر کانال سوئز مواجه شده، خبر عبور موفق یک کشتی کانتینری از مسیر دریای شمال ـ آن هم در زمانی کمتر از نیمی از مدت مسیر سنتی ـ نگاهها را متوجه مسیر جدیدی میان آسیا و اروپا کرده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری مانا، کشتی کانتینری Istanbul Bridge با ظرفیت ۴۸۹۰ TEU موفق شده است ظرف تنها ۱۸ روز از بندر سنپترزبورگ روسیه به بندر چینگدائو چین برسد؛ آن هم از طریق مسیر شمالگان، که به دلیل شرایط یخزدگی، تا پیش از این تنها در محدودهای فصلی و محدود استفاده میشد. همزمان، کشتی Arctic Express نیز قصد دارد در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۵، روتردام را به شانگهای از طریق قطب شمال متصل کند. این دو حرکت، مسیر دریای شمال را بهعنوان یک «میانبُر» بالقوه در تجارت جهانی مطرح کرده است.
اما آیا ظهور این مسیر، نتیجه ناآرامیهای اخیر در کانال سوئز است؟ یا صرفاً یک تجربه فنی محدود؟ رضا ملکپور، کارشناس ارشد حملونقل و دریانوردی، در ارزیابی این موضوع چند سؤال کلیدی را پیشروی سیاستگذاران قرار میدهد.
۱. مسیر نو یا واکنش مقطعی؟
کاهش امنیت در دریای سرخ و تهدیدات ناشی از حملات حوثیها باعث شده برخی از خطوط کشتیرانی بهدنبال مسیرهای جایگزین باشند. اما آیا مسیر قطب شمال تنها یک واکنش اضطراری است یا مسیری پایدار؟ ملکپور میگوید عبور کشتی Istanbul Bridge، هرچند رکوردی چشمگیر ثبت کرده، اما نباید آن را بهعنوان یک تحول دائمی تلقی کرد. این مسیر تنها در فصلهایی خاص قابل استفاده است و کشتیهای عبوری نیز باید کلاس یخ داشته باشند یا با اسکورت ویژه روسیه همراه شوند.
۲. مزیت زمانی واقعی است؟
مقایسهها نشان میدهد که مسیر قطب شمال، میانگین فاصله اروپا تا شرق آسیا را از ۱۰۵۰۰ مایل دریایی (مسیر سوئز) به حدود ۸۰۰۰ مایل دریایی کاهش میدهد؛ یعنی حدود ۲۵٪ صرفهجویی در مسافت. اما این صرفهجویی زمانی، با چه هزینههایی بهدست میآید؟
۳. هزینههای پنهان و بیمهگریهای محتاط
در حالی که دولت مصر برای حفظ ترافیک دریایی کانال سوئز تخفیفهایی تا سقف ۱۵٪ در عوارض عبور ارائه داده، هنوز هزینه عبور از مسیر شمالگان توسط روسیه بهطور شفاف اعلام نشده است. علاوه بر آن، کشتیها باید از نظر ساختاری در کلاس یخ قرار بگیرند، خدمه باید آموزش ویژه ببینند و بیمهگران نیز حاضر به پوشش ریسکهای این مسیر تنها در شرایط خاص و گرانقیمت هستند.
ملکپور با اشاره به این موارد میگوید: «نهتنها هزینه عبور، بلکه هزینههای مرتبط با آمادگی کشتی، آموزش خدمه و بیمههای Polar Risk میتواند این مزیت زمانی را به چالش بکشد.»
۴. آیا مسیر قابل پیشبینی است؟
از منظر پایداری، مسیر قطب شمال تنها در تابستان و پاییز قابل استفاده است. برخلاف کانال سوئز که ۲۴ ساعته و هفت روز هفته فعال است، هنوز روشن نیست که این مسیر در زمستان چگونه عمل خواهد کرد. از سوی دیگر، به گفته ملکپور، رفتار سیاسی و مقرراتی روسیه نیز برای بسیاری از اپراتورهای غربی محل تردید است: «آیا روسیه در آینده محدودیتهایی برای عبور برخی خطوط کشتیرانی وضع خواهد کرد؟ هیچ تضمینی وجود ندارد.»
۵. تنوع بار و نوع تجارت
مسیر قطب شمال، اگرچه برای کالاهای فلهای حجیم توجیهپذیر است، اما برای کالاهای کانتینری که بخشی از زنجیره تأمین دقیق هستند، مسیر ایدهآلی نیست. به گفته ملکپور، «تولیدکنندهای که وعده میدهد محصول لبنیاش را ظرف زمان مصرف مجاز در هر نقطه از دنیا تحویل دهد، نمیتواند به مسیری فصلی، غیرقابلپیشبینی و محدود به کشتیهای خاص اعتماد کند.»
۶. ریسکهای زیستمحیطی و عدم آمادگی جهانی
ملکپور با طرح سناریویی هشداردهنده میپرسد: «اگر یک کشتی نفتکش کلاس ULCC در این مسیر دچار حادثه شود، چگونه میتوان در منطقهای بهشدت حساس، عملیات پاکسازی انجام داد؟» او اضافه میکند: «باشگاههای بیمهای P&I تمایلی به پوشش ریسک شخص ثالث در این مسیر ندارند.»
۷. زیرساختها و آینده نامشخص
در حال حاضر، هنوز سیستمهای ناوبری، پایش و مدیریت مسیر قطب شمال به بلوغ نرسیدهاند. برای مثال، سامانههای شناسایی خودکار کشتیها (AIS) نیاز به الگوریتمهای اختصاصی برای مناطق قطبی دارند که هنوز تدوین نشدهاند.
یک مسیر وسوسهانگیز اما هنوز ناپخته
مسیر قطب شمال، هرچند از نظر مسافت و زمان مزیت دارد، اما هنوز به سه سؤال کلیدی پاسخ کامل نداده است:
-
آیا استمرار این مسیر ممکن است؟
-
آیا هزینههای پنهان آن قابل رقابت با مسیرهای سنتی است؟
-
و آیا نظام محیطزیستی و مقرراتی آن قابل اعتماد است؟
تا زمانی که به این سؤالات پاسخ داده نشود، مسیر قطب شمال بیشتر شبیه یک «امکان اضطراری» باقی خواهد ماند تا یک «گزینه استراتژیک» دائمی در حملونقل جهانی.