واگنها خاک میخورند
هر روز دهها ایرانی در جادهها جان میبازند، نه در میدان جنگ، بلکه در تصادفاتی که سالهاست باید با توسعه حملونقل ریلی به تاریخ میپیوست. باری که باید روی ریل باشد، جادهها را له میکند؛ مسافری که باید با قطار سفر کند، هنوز با اتوبوس یا خودروی شخصی جابهجا میشود. اینها فقط آمار نیستند، زخمهاییاند بر پیکر لجستیک کشور. در چنین شرایطی، کارخانههای واگنسازی کشور با ظرفیت خالی نفس میکشند، خطوط تولید با کمتر از ۱۵ درصد توان خود کار میکنند، و قطارهایی که میتوانستند نجاتبخش جان و اقتصاد باشند، پشت درهای بسته سیاستگذاری رها شدهاند. نشست اخیر انجمن صنایع ریلی ایران، جایی نبود برای تعارف یا وعدههای بیپشتوانه. دکتر علی نبوی در میان فعالان صنعت، صدای واقعیتی شد که دیگر نمیتوان آن را انکار کرد؛ پروژهها خوابیدهاند، قراردادها بلاتکلیف ماندهاند، و دولت هنوز جسارت تصمیمگیری ندارد. این گزارش، نقدی است بر سکوتی که جان میگیرد؛ فریادی برای بازگشت ریل به جایگاه واقعیاش در توسعه ملی.
سخنان نبوی با نکتهای آغاز شد که نمیتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد: «قراردادهایی با عمر ۱۴ تا ۱۵ ساله که به دلیل ضعف در مدیریت دولتی هنوز به سرانجام نرسیدهاند»!
سوالی که به ذهن هر شنوندهای خطور میکند این است: چگونه ممکن است در صنعتی که همگان از نیاز مبرم کشور به آن میگویند، چنین بیعملی طولانیمدت رخ دهد؟ آیا واقعا مطالبهگری برای توسعه حملونقل ریلی یک شعار است یا تصمیمگیران حتی ارادهای برای اجرا ندارند؟
دکتر نبوی در ادامه از چراغ نیمسوز کارخانه ایریکو گفت؛ کارخانهای که با ظرفیتی کمتر از ۱۵ درصد فعالیت میکند، در حالیکه دهها پروژه ملی و شهری در زمینه توسعه مترو، ناوگان ریلی و جابهجایی بار، روی زمین ماندهاند.
بخش دردناک ماجرا اینجاست؛ مردم در شهرها از آلودگی، ترافیک و کمبود حملونقل عمومی در رنج هستند، اما واگنها و قطارهای مورد نیازشان در کارخانهها خاک میخورند! دولت، شهرداریها و نهادهای ذیربط سالهاست میدانند راه نجات کلانشهرها از بحران حملونقل، توسعه حملونقل عمومی، مترو و ناوگان ریلی است. اما با وجود این دانایی، چرا اقدام نمیشود؟ چرا از ظرفیت تولیدکنندگانی مانند ایریکو استفاده نمیشود؟ این همان جسارت تصمیمگیری است که نبوی بهدرستی آن را گمشده امروز مدیریت دولتی معرفی میکند.
تقاضا کجاست؟! وقتی کارخانه هست، قطعهساز هست، اما سفارش نیست!
در میان تمام حرفها، جملهای کوتاه اما دردآور شنیده شد؛ «مشکل اصلی ما این است که تقاضا نیست»!
یعنی چه؟ یعنی کشوری با دهها شهر بیمترو، صدها واگن فرسوده و شبکه ریلی نیمهکاره، تقاضا برای تولید داخلی ندارد؟ در حالی که میلیونها دلار صرف واردات واگنهای مسافری، تجهیزات و خدمات از شرکتهای خارجی شده و میشود، چرا برای صنعت داخلی، که هم دانش فنی دارد و هم سابقه، سفارشگذاری صورت نمیگیرد؟
برخلاف آنچه خبرنگار ترابران آنلاین سوال کرد مبنی بر ایکه چرا کنسرسیومی از شرکتها برای قویتر حاضر شدن شرکتها در عرصه تولید شکل نمیگیرد نبوی پاسخ داد: بین اعضای انجمن صنایع فعال در صنعت ریلی کشور همکاری و هماهنگی وجود دارد. پس مسئله بهمریختگی صنعتی نیست؛ بلکه نظام سیاستگذاری، سفارشگذاری و تأمین مالی دچار اختلال است.
آیا دولت نمیتواند با تقسیم مناسب پروژهها میان شرکتها، هم چراغ کارخانهها را روشن نگه دارد و هم توسعه زیرساختی کشور را پیش ببرد؟ مگر نه اینکه همین تقسیم عادلانه پروژهها میتواند مانع از فروپاشی برخی از واحدهای تولیدی شود؟
ارز، تعدیل، و سوالی بیپاسخ از سیاستگذار
در بخشی از نشست، به موضوع مهم قراردادهای ارزی اشاره شد. طبق گفتهها، برخی از قراردادهای خارجی ایریکو بر مبنای ارز بسته میشوند؛ اما در داخل با توجه به نوسانات نرخ ارز این سازوکار یا اجرا نمیشود یا بهطور مؤثر دنبال نمیگردد. سوال مشخص ما از وزارت صمت، وزارت راه و بانک مرکزی مبنی بر این است که آیا واقعا نمیتوان در شرایط بیثباتی ارزی، سازوکارهای تعدیل منصفانهای طراحی کرد که هم تولیدکننده آسیب نبیند و هم دولت بیش از توانش متعهد نشود؟
چرا قراردادهای داخلی نباید مانند خارجیها «مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی روز» باشند؟
مسیر نجات؛ بهروزرسانی تکنولوژی و ورود به خدمات
یکی از نقاط امیدبخش در سخنان نبوی، اشاره به مسیری جدید بود؛ ورود به حوزه تعمیرات اساسی و ارتقای تکنولوژی. در شرایطی که ساخت واگن به دلیل نبود سفارش متوقف شده، تعمیر ناوگان فرسوده و خدمات ریلی میتواند مسیر بقای صنعت داخلی باشد. اما باز هم این مسیر نیاز به ارادهی دولتی برای سفارشگذاری، تخصیص منابع، و مهمتر از آن، اعتماد به توان داخلی دارد.
ترابران آنلاین در پایان با لحنی مطالبهگر از نهادهای مسئول پرسید: «چرا در حالی که کارخانههای ریلی کشور با ظرفیت خالی نفس میکشند، همچنان واگنها از خارج وارد میشوند و پروژهها در بلاتکلیفی فرو رفتهاند؟
چرا قراردادهای بلندمدت صنعت ریلی با گذشت بیش از یک دهه هنوز تعیین تکلیف نشدهاند؟
چرا ارادهای جدی برای توزیع عادلانه پروژهها میان تولیدکنندگان داخلی وجود ندارد؟
آیا وزارت راه و شهرداریها مسئولیت اجتماعی خود در قبال توسعه حملونقل پاک و حمایت از تولید داخلی را فراموش کردهاند؟
چرا قراردادهای داخلی از مزایای تعدیل ارزی مانند قراردادهای خارجی محروم هستند؟
نقش سازمان برنامه و بودجه، صندوق توسعه و ماده ۱۲ رفع موانع تولید و همچنین بانکها در تأمین مالی این پروژهها چیست؟ آیا ارادهای برای تخصیص منابع به جای حرف و شعار وجود دارد؟
و بالاخره؛ چرا تصمیمگیران در برابر شرایط بحرانی فعلی، هنوز درگیر بوروکراسی و ترس از مسئولیتاند؟
نشست انجمن صنایع ریلی، اگرچه محفلی تخصصی بود، اما صدای ناآرامی و گلایهمندی هزاران فعال این صنعت را در خود داشت. اینجا نه صحبت از نبود دانش است، نه فقدان زیرساخت، نه کمبود نیروی انسانی؛ مسئله، نبود خواست و ارادهای جدی در سطح تصمیمگیری کلان کشور است.
ترابرانآنلاین بهعنوان صدای تخصصی حملونقل کشور، از نهادهای اجرایی، تصمیمسازان و نمایندگان مجلس میپرسد: چه زمانی قرار است این چرخه معیوب شکسته شود؟ چه زمانی نوبت اعتماد واقعی به توان داخلی فرا میرسد؟ تا آن روز، کارخانهها با چراغی کمسو روشن خواهند ماند؛ اما شعلهی مطالبهگری ما خاموش نخواهد شد. ما روایت خواهیم کرد، میپرسیم و پاسخ خواهیم خواست.