رسانه اقتصاد ترابری ایران

یکشنبه, 23 آبان 1400

راه آهن نخستين بار در چه سالی وارد ايران شد؟

ایجاد راه‌آهن سراسری در ایران همواره یکی از آرزوهای بزرگ و ملی محسوب می‌شد، و با اینکه در حدود نیم قرن کوشش‌هایی برای تحقق آن به عمل می‌آمد، تحقق این آرزوی ملی تا سال ۱۳۰۶ به طول انجامید.

به گزارش پایگاه خبری ترابران،اما قبل از اینکه این آرزوی ملی تحقق یابد؛راه آهن وارد کشور شده بود که در ادامه با خسرو معتضد،کارشناس تاریخ در خصوص تاريخچه ساخت راه آهن در ايران و موانع و مشكلات پيش روی آن به گفتگو می پردازیم،

– راه آهن نخستين بار در چه سالی وارد ايران شد؟

«راه آهن به عنوان وسيله ای برای حمل و نقل عمومی اختراع جرج استيونسن است كه نخستين بار در سال 1825 بين دو شهر انگلستان استاكتون- دارلينگتون به راه افتاد. از 1825 به بعد تا زمانی كه راه آهن به ايران برسد چند سال طول كشيد. در واقع از زمان وزارت اميركبير به بعد به سبب رسيدن آوازه راه آهن به ايران، دولت در تلاش بود كه اين تكنولوژی را به دست آورد، اما با سه مشكل اساسی روبرو بود.
مشكل اول مخالفت دولت روسيه بود بدین جهت که نمی خواست به وسيله راه آهن انگليسی ها به مرزهای روسيه برسند. دولت انگلستان نیز با این کار مخالف بود، به اين خاطر كه اعتقاد داشت اگر راه آهن در ايران ساخته می شد روس ها می توانستند نيروهای خود را به خليج فارس و سپس به مرز هندوستان برسانند.
مهمترین و آخرین مشکل هم بی پولی بود. ساخت راه آهن بودجه گزافی می خواست و دولت ايران اين امكان را در اختيار نداشت. تا اينكه اولين خط راه آهن ايران با نام «خوشتاريا» در سال ۱۸۴8 از رشت به بندر پيربازار و بندر انزلی كشيده شد.»

– در آن زمان كداميک از ديگر كشورها خط آهن داشتند؟

«در اطراف ايران، روسيه راه آهن را به قفقاز و كمكم به شهر باكو رسانده بود و شما می توانستيد با كشتی از بندر انزلی به باكو و از آنجا با قطار به سمت اروپای غربی سفر كنيد. به عبارت دیگر راه آهن باكو از اواخر قرن نوزدهم اولين مقصد و راحت ترين محلی بود كه می توانستيد از آنجا به اروپا سفر كنيد. علاوه بر احداث خط آهن در مصر، انگليسی ها راه آهن بسيار مفصلی نيز در هند كشيده بودند.
دولت عثمانی هم با كمک آلمان از اوايل قرن بيستم راه آهن برلين- بغداد- مكه را طرح ريزی كرده بود كه به خليج فارس نیز می رسيد اما به علت اينكه اين خط موجب نزديكی آلمان به ايران و سبب گسترش نفوذ اقتصادی آلمان تا هندوستان می شد و اين خواسته آلمان با منافع كشورهای انگليس و روسيه برخورد داشت، به ايران نرسيد.»

– شرايط راههای ايران در آن زمان چگونه بود و چرا ايرانيان در حسرت بهره مندی از راه آهن بودند؟

«آن زمان مردم ايران برای سفر از تهران تا شيراز بايد روزها و شبها با كاروان شتر يا كجاوه و تخت روان حركت می كردند. به همين خاطر آرزوی سفر با راه آهن در اغلب كتب آن زمان مثل كتاب «سياحتنامه ابراهيم بیک» نوشته ميرزا زين العابدين مرغه ای (از ايرانيان ساكن قفقاز)، آورده شده است. وی در اين كتاب از اينكه چرا ايرانی ها راه آهن ندارند، ابراز تأسف می كند. از طرفی داشتن راه آهن در كشور مثل ذوب آهن بود. ناصرالدين شاه در سفرنامه هر سه سفرش به اروپا از راه آهن تعريف كرده است. وی حتی به وسيله سفرا و كارگزاران ايران در خارجه با افراد بسياری صحبت كرد. يک فرد ارمنی به نام ساوالان نيز طرحهایی داده بود که اجرايی نشد. چراکه دولت روسيه و انگلستان هر زمان كه امكان احداث راه آهن ايران فراهم می شد، جلوی كار را می گرفتند. در واقع انگليس خواهان احداث خط آهن جنوب ايران و شوروی خواهان احداث خط آهن شمال تا خليج فارس بود.
در زمان مظفرالدين شاه هم مجدداً موضوع احداث راهآهن مطرح شد. حتی «آ اس لامينسكی» پيشنهاد می دهد يک خط راه آهن از مرز بين النهرين يعنی عراق عثمانی (آن زمان مالكيت عراق با دولت عثمانی بود) تا مرز هندوستان كشيده شود تا بدين وسيله آسيای نزديک به آسيای دور متصل شود، چون اين راه تجاری سبب درآمد بسياری می شده است. حتی وی در مصاحبه اش با صدراعظم ايران امين السلطان (ميرزا علی اكبر خان اتابک) می پرسد: »شما كه جاده های كالسكه رو نداريد چرا راه آهن كه به نفعتان است را احداث نمی كنيد؟ در اين روزگار سفر با قاطر، الاغ و شتر مسخره است. حتی هندوستان، مصر و تركيه هم راه آهن احداث كرده اند و آفريقا نيز در حال كشيدن خط راه آهن است و همه جای دنيا راه آهن دارند». امين السلطان در جواب می گويد:«مردم ايران چندان اهل مسافرت نيستند. اگر هم راه آهن احداث كنيم چاروادارهای ما بيكار شده و عليه ما شورش می كنند. غير از اين هم سفر با قاطر باعث طولانی شدن سفرها می شود. چون اگر مردم زود به مقصد برسند باقی اوقاتشان را چه خواهند كرد. از طرفی اگر اين خط كشيده شود مردم ايران مرده هايشان را به كربلا خواهند فرستاد و در اين صورت دولت عراق جلو كار را می گيرد. چون خواهند گفت خاک ما پر از مردگان ايرانی می شود. برای همين ما نمی توانيم از راه آهن استفاده كنيم.»
در نتيجه احداث خط آهن خيلی جدی گرفته نمی شود و هر چه كتاب هم در مدح فوايد راه آهن و تونل در كوتاه شدن راهها چاپ می شود، دولت ايران اقدامی در اين خصوص نمی كند.»

– درست است که در همان زمان نیز راه آهنهای متفرقه ای در كشور احداث شده بود؟

«بله، راه آهنهايی در ايران به صورت متفرقه ساخته شده بود. نخستين خط راه آهن خوشتاريا نام داشت. خوشتاريا يک فرد گرج- روس بود و اين خط راه آهن را به طول 14 كيلومتر در سال ۱۸۴8 ميلادی از رشت به بندر پيربازار و بندر انزلی كشيد. ۱۲ كيلومتر از اين مسير تا اواسط دوره رضاشاه همچنان مورد استفاده بود. (بقايای لكوموتيو بخار اين راه آهن هنوز در مسير رشت به پيربازار در محوطه اداره كل بنادر استان گيلان وجود دارد). البته با گذشت 140 سال مردم گيلان همچنان منتظر شنيدن سوت راه آهن هستند كه هنوز به جايی نرسيده است.
خط بعدی راه آهن تهران تا حضرت عبدالعظيم به طول 8هزار و 700 متر بود كه در سال ۱۸۸۲م (۱۲۶۱ ه. ش) راه اندازی شد و بسيار هم مورد استقبال مردم قرار گرفت. چون آن زمان از تهران تا حضرت عبدالعظيم يک روز راه بود. اين قطار واگنهای شيكی داشت و قسمت مردانه و زنانه اش از هم جدا بود و به وسيله موسيو بواتال فرانسوی اجرا شد. اين قطار را يک كمپانی بلژيكی با كمک سرمايه دارهای روس ساخته بود و حتی خود ناصرالدين شاه هم سوار اين قطار شده بود. البته اين راه آهن موجبات ناراحتی چاروادارها را به علت كم شدن مسافرانشان فراهم كرده بود و عده ای از مرتجعان هم معتقد بودند سوت راه آهن باعث از خواب برخاستن مردگان از قبر می شود. در نهايت هم زائری در پياده شدن عجله می كند و پايش زير چرخ رفته، كشته می شود و به همين خاطر مردم راه آهن را خراب می كنند.
راه آهن ديگری برای رساندن سپاه و ارتش روسيه از جلفا به تبريز كشيده شد. احداث اين خط از سال 1913 يعنی پيش از جنگ جهانی آغاز شد و در جنگ جهانی اول به اتمام رسيد. روسها از اين خط آهن برای لشگركشی به تبريز استفاده می كردند. چون پس از مشروطه طبق قرارداد 1907 استانهای آذربايجان- گيلان- مازندران و خراسان تحت نفوذ نظامی روسها قرار گرفته بود.
انگليسی ها نيز در خوزستان خط آهنی برای كارهای نفتی از يک ناحيه به يک ناحيه ديگر كشيده بودند. با آغاز جنگ نخست جهانی انگليس ها خط آهن ديگری به طول 67 كيلومتر از كويته به زاهدان نيز كشيدند. علاوه بر اين يک راه آهن هم از بوشهر به برازجان كشيده شد. راه آهن ميرجاوه به زاهدان نيز در سال ۱۲۹۹ افتتاح شد. اين خط آهنهای كوچک و فرعی جمعاً 230 كيلومتر بيشتر نبودند.»

– از چه زمان دولت ايران به فكر تأسيس راه آهن سراسری افتاد؟

«پس از كودتای رضاخان، دولت متوجه اهميت راه آهن می شود. در اين زمان دولتهای انگليس و روس نيز موافق ساخت خط آهن در ايران شده بودند.»

– علت موافقت انگلستان در اين دوره چه بود؟

«به خاطر اينكه شرايط سياسی تغيير كرده و دولت شوروی به دليل جنگهای داخلی از صحنه سياسی ايران خارج شده بود.»

– با توجه به اينكه در گذشته يكی از مشكلات احداث راه آهن كمبود بودجه بود، چطور هزينه ساخت راه آهن سراسری فراهم شد؟

«برای آنكه اين امر با سرمايه داخلی انجام يابد و تحمیل هزينه های آن برای ملت ايران طاقت فرسا نباشد، قبل از شروع به ساخت راه آهن دولت ايران قانون انحصار قند، شكر و چای را وضع كرد و در نهم خرداد ماه ۱۳۰۴ به تصويب مجلس شورای ملی رساند. به موجب اين قانون كه به نفع ملت ايران بود از هر سه كيلو قند و شكر دو ريال و از هر سه كيلو چای شش ريال ماليات برای ساخت راه آهن سراسری اخذ می شد. البته اينطور گفته شد چون ماليات قند و شكر تكافوی هزينه راه آهن را نمی كرد. آنطور كه انگليسی ها در كتب خود آورده اند برای تأمين هزينه ها دولت ايران مقداری از ذخيره نقره خود را می فروشد و هزينه ساخت 250 ميليون دلار می شود. البته ابتدا خط راه آهنی در شمال از شاهی(قائم شهر) تا بندر شاه (بندر تركمن) ساخته شد. چون رضا خان علاقه بسياری به شمال ايران كه سرزمينش بود، داشت.»

– آيا احداث خط راه آهن جنوب جزو اهداف دولت انگليس بود؟

«نه اينطور نيست. از آنجا كه خوزستان آن زمان از ايران جدا بود تصادفاً يكی از كارهای خوب اين بود كه راه آهن سراسری از خوزستان عبور كند. برای اينكه دول همجوار ما مثل عربستان- كويت- عراق چشم طمع به اين منطقه داشتند، البته الان هم چشم طمع دارند. چون ابتدا نفت سال 1287 ه. ش ( 1908م) در منطقه بختياری مسجد سليمان در استان خوزستان فوران كرد و به بهره برداری رسيد. به همين خاطر از همان زمان دولت انگلستان علاقه مند بود كه اين منطقه شيخ نشين شود. از طرفی احداث خط راه آهن از خاک عراق تا هندوستان همواره با مخالفت دولت انگليس همراه بود، به خاطر آنكه نمی خواست راه آهنی از غرب به شرق برسد. حتی شخصی به نام صحيح الدوله (مرتضی قلی خان هدايت) كه مهندس دانشگاه پلی تكنيک در آلمان بود كتابی به نام«كليد نجات» نوشت و پيشنهاد داد راه آهنی از غرب به شرق در ايران ساخته شود كه با مخالفت روبرو شد. صحيح الدوله نیز به بهانه ای توسط كارگرش شخصی به نام اوان به ضرب چند گلوله كشته شد و با كشته شدن وی ما ديگر مهندسی برای ساخت خط راه آهن نداشتيم.»

– علت مخالفت چه بود؟

«به خاطر آنکه عراق عثمانی دوست و متحد دولت آلمان محسوب می شد و در همين برهه دولت آلمان در حال آماده شدن برای جنگ با بريتانيا بود و چون هندوستان مستعمره انگليس به شمار می رفت اين كشور تمايلی نداشت راه آهنی از ايران به هندوستان برود. نبايد فراموش كرد كه در آن دوره اختيار ملت ايران دست بيگانگان بود.م

– با اين وجود چرا در برابر طرح راه آهن سراسری اعلام موافقت كردند؟

«چون طرح راه آهن سراسری جنوب به شمال بود به همين خاطر انگليس ها موافقت كردند.»

– اين طرح توسط چه كسی ارائه شد؟

«آناتول ترسكينسكی. او مهندس ارتش تزاری بود و علاوه بر خط راه آهن جلفا به تبريز يک خط راه آهن تا كنار درياچه اروميه نيز طراحی كرده بود. پسر وی تا همين چند سال قبل در ايران زندگی می كرد ولی فوت شد. ترسكينسكی طرحش را ابتدا به رضاخان تحويل می دهد و با تأييد دولت انگليس راه آهن پرخرج ايران كشيده می شود. علاوه بر اين ساخت راه آهن با نظارت شركتها و مهندسان مختلفی به بهره برداری رسيد. ابتدا شركت يولاند امريكا كار را به دست گرفت و به علت كند پيش رفتن كار رضا شاه از گروه آلمانی دعوت به كار كرد. پس از آن هم مهندسان سوئدی و بعد مهندسان دانماركی كار ساخت را به دست گرفتند. تا اينكه شركت كام ساكس (اسكانديناوی) كار را به دست گرفت. پس از آن هم كنسرسيوم تشكيل شد. كنسرسيوم زير نظارت وزارت راه بالاخره توانست در سال 1317 راه آهن جنوب به شمال را در ايستگاه فوزيه به يكديگر متصل كند. حتی رضا شاه برای خود واگن مخصوصی با دسته های طلا سفارش داده بود كه اتاق خواب و اتاق ناهارخوری داشت. اين ترن را يكی از كمپانی های بزرگ آلمان به رضا شاه با يک مبلغ بسيار كم در حد تشريفات، هديه داد. ولی به دليل كمبود بودجه كار ساخت راه آهن سراسری ناتمام ماند.م

– كارشناسان ايراداتی به راه آهن سراسری می گيرند، اين ايرادات چقدر واقعی است؟

«بله اين طرح چند ايراد داشت. اين خط راه آهن تماماً از كوهها عبور می كرد و شايد برای آن بود كه پرخرجش كنند. اين خط همچنین شهرهای بزرگ ايران را به هم متصل نكرد، چون يک راه آهن نظامی بود. حتی خود انگليسی ها به تمسخر می گفتند اين راه آهن برای حمل و نقل سربازهای وظيفه از جنوب (اهواز- خوزستان) به تهران احداث شده يا اينكه اگر در جنوب اتفاقی افتاد ارتش شوروی بتواند سريع خود را به منطقه برساند. در نتيجه طرح راه آهن سراسری بيشتر برای برقراری امنيت بود و اما چرا اين راه آهن تا رشت كشيده نشد؟ اين راه آهن اگر به رشت می رفت نيازی به شكافتن كوهها نمی شد و امتياز خوبی برای ايران به شمار می رفت. چون مردم از طريق بندر انزلی می توانستند سوار كشتی شوند به باكو بروند اما دولت شوروی علاقه ای نداشت كه ايران فعاليت دريايی و ترن در سواحل شمالی داشته باشد. برای آنكه اولاً هميشه گيلان – مازندارن و گرگان را جزو حريم خود می دانست و دوماً حمل و نقل كالا و مسافران با خطوط كشتيرانی «گاسپار» شوروی به اروپا انجام می شد.»

– چه علتی سبب شد تا اين طرح توسط يک فرد خارجی كشيده شود؟

«علاوه بر اينكه بيگانگان اجازه ساخت راه آهن را به ايران نمی دادند مسئله ديگر اين بود كه ما دانشكده صنعتی و مهندس نداشتيم. آن عده ای هم كه تحصيلكرده فرنگ بودند وقتی به كشور باز می گشتند، علاقه مند به كارهای سياسی مثل وزارت بودند. در واقع اغلب نقشه های جغرافيای ما را هم خارجی ها كشيده اند. حتی بهترين نقشه ايران در زمان شاه سلطان حسين و توسط فرانسوی ها كشيده شده بود در نتيجه دولت ايران كسی را نداشت كه برايش طراحی كند. حتی در كشتی سازی هم با مشكل مواجه بوديم و به تازگی سندی يافته ام كه نشان می دهد دولت ايران زمان شاه سليمان از سوئدی ها میخواهد در ساحل دريای مازندران برای ايران كشتی بسازند. پادشاه سوئد گوستاو ششم نيز در نامه ای اعلام آمادگی می كند كه البته تحقق نمی يابد.»

– با اين وجود احتمالاً ايران لكوموتيوران هم نداشته است؟

«بله، ما آن زمان لكوموتيوران ايرانی نداشتيم و از 119 لكوموتيورانانی كه در راه آهن ايران مشغول به كار بودند 99 نفر خارجی عرب، آفريقايی، بلژيكی، فرانسوی و انگليسی بودند. ولی كم كم از سال 1318- 1317 عده ای را برای آموزش لكوموتيورانی به آلمان فرستادند كه از جمله آنها مهندس شريف امامی بود. همچنين هنرستان لكوموتيورانی تأسيس شد و افرادی تربيت شدند. لكوموتيوران در آن زمان حكم خلبان هواپيما را داشت. چون مسير ريلهای قطار از كوهستان می گذشت، هدايت لكوموتيوها بسيار مشكل بود و آن دوره اتفاقات بسياری افتاد. البته در سال 1320 همين راه آهن باعث اشغال ايران شد.»

– چطور این اتفاق رخ داد؟

«در سال 1320 زمانی كه امريكا و انگليس (متفقين) قصد كمک به دولت روس در جنگ با آلمان را داشتند، ايران را بهترين مقصد يافتند. متفقين با كمک راه آهن سراسری ايران به راحتی توانستند از بندر شاپور(امام خمینی) تا ساحل دريای خزر 5/5 ميليون تن كالا(اسلحه، مهمات، مواد شيميايی و آذوقه مثل كنسرو) را به روسيه انتقال دهند. لكوموتيورانان هم اغلب انگليسی يا امريكايی بودند، هرچند در ميانشان ايرانی هم وجود داشت. البته چون ترنها مهمات نظامی متفقين را حمل می كرد، خيلی به ندرت ايرانيان اجازه سوار شدن داشتند و اكثراً افسرهای امريكايی، انگليسی و شوروی بر ترنها سوار بودند و قطارها جنبه نظامی داشت به همین علت حتی اجازه نزدیک شدن به ترنها را هم مردم نداشتند. اين راه آهن پنج سال در اشغال بيگانگان بود و همين سبب نابودی اش شد چون تمام واگنهای شيک و باری و نفتكش راه آهن از بين رفت اما سبب توسعه ظرفيت راه آهن شدند. جالب آنكه پس از پايان جنگ، دولت ايران از امريكايی ها درخواست كرد لكوموتيوهايشان را در ايران باقی بگذارند. ولی اين بی وجدانها در مقابل درخواست پول كردند و چون دولت ايران تمام اين پول را نداشت، در برابر 10 ميليون دلار مقداری واگن و وسايل فنی به ما فروختند.»

– در دوره حاكميت محمدرضا شاه پهلوی وضعيت توسعه راه آهن سراسری چطور ادامه يافت؟

«تا تيرماه 1320 راه آهن سراسری از شرق تا شهر شاهرود رسيد، چون پيش بينی می شد مشهد مقدس زوار بسياری داشته باشد تصميم گرفتند راه آهن تا مشهد هم ادامه يابد. از قسمت شمال غربی هم تا شهر ميانه ادامه يافت ولی با شروع جنگ همينطور باقی ماند و اشغال ايران اجازه ادامه كار را تا سال 1325 نداد. البته از اين سال به بعد هم تا سال 1335 به دليل اوضاع داخلی شرايط ادامه كار وجود نداشت. بعد از آن با توجه به قراردادی كه كنسرسيوم بست، قيمت نفت بالا رفت و با پولی كه از محل پول نفت و مالياتها جمع شد راه آهن سراسری به شهر تبريز رسيد.»

– در گذشته چه حوادثی در راه آهن ایران رخ داده است؟

«در طول جنگ جهانی دوم چندين بار اتفاقاتی افتاد كه به علت عدم آشنايی لكوموتيورانهای ايرانی بود كه از سال 1318- 1317 تربيتشان آغاز شده بود. البته حوادثی برای لكوموتيوران هندی، استراليايی، انگليسی و امريكايی كه روی قطارهای ما كار می كردند هم پيش آمده بود اما نكته اساسی آن است كه فكر می كنم نيروهايی كه بايد راه آهن را اداره كنند آنچنان دوره ديده نيستند.»

– و آنچه در آخر به صحبتهایتان اضافه می کنید؟

«سال 52 پيشنهاد كردم از لكوموتيوهای قديمی ايران موزه ای ساخته شود، حتی در راديو اعلام كردم در بندر شاه لكوموتيو و واگنهای عالی زمان جنگ جهانی دوم (متعلق به قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم) زير نور آفتاب انبار شده كه از دست رفتنشان حيف است. همه از طرح استقبال كرده و قولهايی دادند. حتی بعد از انقلاب گفتم اجازه بدهيد در جزيره كيش اين موزه را تأسيس كنيم اما تا به امروز در اين خصوص كاری انجام نشده است.»

 

 

منبع خبر:قاصدک24

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *