رسانه اقتصاد ترابری ایران

چهارشنبه, 7 آبان 1399
مسیر آینده بهبود اقتصاد ایران در گفتگو با محمود جامساز

نباید مشکلات نظام اقتصادی را تنها به گردن تحریم انداخت

علائم حیاتی در اقتصاد مریض و خسته ایران یک‌به‌یک از دست می‌رود و نظام اقتصادى به واسطه استوار نبودن بر اصول بنیادین و علمی، فسادهای ریشه‌دار، شکاف عظیم طبقاتی، اتخاذ تصمیمات لحظه‌ای و احساسی، روزبه‌روز به فروپاشی نزدیک‌تر می‌شود.

دکتر محمود جامساز، تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفت‌وگو با ترابران با اشاره به اینکه برخی از اندیشه‌های ما تفكرات واپس‌گرایانه و دگماتيسمى است و در قرن 21 خریدار ندارد، تاکید می‌کند: «سیاست داخلی اقتصادی ایران سخت به امور سیاسی گره خورده است، بنابراین تصمیمات اقتصادی همه در حوزه سیاسی گرفته می‌شود و از آنجا که سیاسیون به اصول اقتصادی آشنایی ندارند، بدون‌شک مجموعه بی‌نظم اقتصادی ما هم به هیچ‌یک از الزامات و اصول اقتصادی متکی نیست.»

مونا روشندل

 

محمود جامساز در گفت‌وگو با ترابران‏، با بیان اینکه به‌طورکلی، همه تصمیمات در جهت اهداف ایدئولوژیک نظام است، تاکید کرد: «این اهداف بر همه اهداف دیگر مانند رفاه، آسایش، تامین کالاهای مصرفی، قدرت خرید مردم، ارزش پول ملی و… ارجح است و چون مسائل ایدئولوژیک امری ثبوتی هستند، جای هیچ‌گونه اما و اگر برای آنها باقی نمی‌ماند. در واقع چیزی مانند قانون اساسی است که موارد دیگر به آنها متکی می‌شوند. این‌گونه است که با توجه به رژیم ایدئولوژیک که اکنون بعد از سال‌ها به رژیم کاپیتالیستی ایدئولوژیک تبدیل شده است، تخصیص منابع بین نهادهای واقعی اقتصاد و بر اساس اهداف ملی نخواهد بود و بین بخش‌های واقعی اقتصاد توزیع نمی‌شود؛ تا جایی که در بودجه‌های سالانه نیز ردیف‌های بسیاری وجود دارد که به دولت تحمیل شده و نقشی در توسعه اقتصادی ندارد و به جای اینکه در جهت تامین زیرساخت‌ها، حفظ منابع ملی، افزایش قدرت خرید و حفظ ارزش پول ملی هزینه شود، خرج اهداف صرفا ایدئولوژیک خواهد شد.»

اقتصاد ابتر در تبدیل ظرفیت‌های بالقوه به بالفعل

این تحلیلگر مسائل اقتصادی با تاکید بر اینکه ما اکنون منابع و ظرفیت‌های بالقوه اقتصادی داریم، اما در بالفعل کردن آنها ناتوان و ابتر هستیم، اظهار کرد: «ما ذخایر نفتی، گازی و معدنی و ظرفیت‌های اجتماعی بسیاری داریم که جزو منابع بالقوه ما هستند، اما قابلیت بالفعل شدن ندارند، زیرا شرایط به صورتی است که اقتصاد در منگنه قرار گرفته است و از هر طرف فشارهای مختلفی به آن وارد می‌شود. علت اصلی شکل‌گیری چنین موقعیتی هم سیاست‌های داخلی و دیپلماسی خارجی ایران است؛ بنابراین بایسته و شایسته نیست که همه را به گردن تحریم بیندازیم، زیرا حتی اگر تحریم‌ها هم نبود، اصولا رژیم کاپیتالیستی دولتی با اهداف ایدئولوژیک نمی‌توانست در فضای آزاد قرن 21 مطابق با استانداردهای جهانی رفتار کند، زیرا بسیاری از برنامه‌ها و پروژه‌ها به همان قوانین و اعتقادات ثبوتی متکی هستند که قابل اصلاح به‌شمار نمی‌روند.»

اقتصاد ایران

جامساز گفت: «برای روشن شدن موضوع، نظام بانکداری ایران را در نظر بگیرید که تا پیش از انقلاب به نظام بانکداری دنیا متصل بود و با خیلی از کشورها مانند هلند، انگلیس و… قرارداد جوینت‌ونچر داشت، اما به‌محض اینکه در سال 1362 قانون عملیات بدون ربای بانکداری و بانکداری اسلامی تصویب شد، ما از سیستم بانکداری جهانی بریدیم و نتوانستیم خودمان را با استانداردهای جهانی بانکداری تطبیق دهیم. حتی بسیاری از ابزارهای بانکداری جهانی که مداوم در حال تحول است، قابل پیاده شدن در چارچوب قانون عملیات بدون ربای بانکداری اسلامی نیست.»

او تصریح کرد: «باز هم تاکید می‌کنم اقتصاد ایران هنوز همه سرمایه خود را در این زمینه از دست نداده است، اما پتانسیل آن را ندارد که این ظرفیت‌های بالقوه را به بالفعل درآورد. در حال حاضر ما حدود 200 هزار بشکه نفت در روز تولید می‌کنیم، اما مشخص نیست پول همین 200 هزار بشکه چگونه به اقتصاد بر‌می‌گردد؟ آیا با کالایی تهاتر می‌شود یا اصلا برنمی‌گردد و در بانک‌های خارجی می‌ماند؟ همین مسائل موجب شده است که ما نتوانیم ظرفیت‌های بالقوه را به بالفعل تبدیل کنیم.»

جامساز با اشاره به اینکه مقوله فرار مغزها و مهاجرت نیروی انسانی تحصیلکرده و ماهر در چنین شرایطی، امری طبیعی است، خاطرنشان کرد: «وقتی موقعیت شغلی برای دانش‌آموختگان در دانشگاه‌ها وجود ندارد و جامعه به دو بخش خودی و غیرخودی تقسیم شده، طبیعی است که اغلب آنها با وجود علاقه‌مندی به وطن، چاره‌ای جز مهاجرت نمی‌بینند. این افراد تحصیلکرده سرمایه‌های اجتماعی هستند که اگر اعتمادشان را به دولت از دست دهند دولت گنج بزرگی را از دست خواهد داد زیرا نیروی انسانی ماهر و اعتمادش به دولت برای توسعه اقتصادی کشور بسیار اهمیت دارد.»

جامساز تصریح کرد: «متاسفانه دانشگاه‌های ما هم که روزبه‌روز بر تعدادشان افزوده می‌شود، به خاطر سیاست‌های فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی به لحاظ علمی در سطحی نیستند که بتوانند نیازهای امروز جامعه را برطرف کنند، زیرا با بخش واقعی اقتصاد ارتباطی ندارند، بلکه در آنها مفروضاتی تدریس می‌شود که کاملا تغییر کرده است؛ مثلا علوم انسانی که از مهم‌ترین عوامل پیشرفت هر کشوری است، در دانشگاه‌های ما محدود شده است که همین امر در عقب‌ماندگی کشور تاثیر خواهد داشت.»

او با بیان اینکه برخی از اندیشه‌های ما اندیشه‌های واپس‌گرایانه و دگماتیستی هستند و در قرن 21 خریدار ندارند، افزود: «اگر در این اندیشه‌ها تغییر و تحول اساسی رخ ندهد، حتی با کنار رفتن سایه سیاه تحریم از اقتصاد کشورمان و فروش آزاد نفت هم نمی‌توانیم خوشبختی مردم را تضمین کنیم. شاهد این مدعا هم درآمد نفتی 800 میلیارد دلاری در زمان ریاست محمود احمدی‌نژاد است که مشخص نیست در چه اموری صرف شد، زیرا هیچ تاثیری در سطح رفاه و معیشت مردم نداشت؛ بعد هم که گفته شد 100 میلیارد دلار از آن هم گم شده که فقط و فقط از فساد ریشه‌دار در اقتصاد حکایت دارد.»

رشد اقتصادی

این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه منشأ این فسادها اقتصاد دولتی رانتی است، افزود: «وجود این فساد باعث می‌شود منابع ما به هدر رود و به بخش واقعی اقتصاد نرسد، رشد تولید منفی باشد، سرمایه‌گذاری به دلیل رشد منفی تولید ناخالص داخلی منفی شود، اشتغال ایجاد نشود، اشتغال‌های موجود از بین برود، بیکاری افزایش یابد و محصول ملی کم شود؛ اما در مقابل، تقاضا همچنان وجود دارد، بنابراین قیمت‌ها افزایش می‌یابد. از طرف دیگر، سیاست‌های بانک مرکزی و دولت در تامین مالی کسر بودجه باعث افزایش حجم عظیمی از نقدینگی می‌شود که چون به سمت تولید حرکت نمی‌کند، تورم مزمن دورقمی ایجاد می‌کند.»

جامساز بیان کرد: «هر سال این تورم افزایش می‌یابد که معنی دیگر آن این است که ارزش پول ملی کاهش می‌یابد که خود افت قدرت خرید مردم و افزایش ارزش ارزهای خارجی را در پی دارد. وقتی نرخ ارز خارجی افزایش می‌یابد، بازخورد آن دوباره به سطح قیمت‎ها و قدرت خرید در اقتصاد برمی‌گردد. این سیکل معیوب همین‌طور ادامه خواهد داشت و ما همیشه شاهد افزایش قیمت‌ها هستیم.»

او با بیان اینکه سطح عمومی قیمت‌ها با افزایش ارزش دلار به‌صورت‌ موازی حرکت می‌کند، اما در کاهش ارزش دلار قیمت‌ها مقاومت می‌کنند و چسبندگی دارند، اظهار کرد: «به همین خاطر زمانی که دلار مثلا به 30 هزار تومان می‌رسد قیمت کالاها هم همپای دلار گران می‌شود، اما با اندکی کاهش در ارزش دلار، قیمت‌ها چسبندگی دارند و ارزان نمی‌شوند و زمانی که بار دیگر نرخ دلار افزایش می‌یابد، قیمت‌ها هم مجددا گران‌تر می‌شوند.»

این تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان از این سیکل معیوب رهایی یافت، گفت: «اکنون حلقه تحریم‌ها تنگ‌تر و تجارت خارجی کشورمان کاملا تضعیف شده است، رابطه پولی و بانکی ما با دنیا مسدود است و خیلی از کشورها و ایادی آمریکایی راه‌های دور زدن تحریم‌ها را کشف کرده‌اند و به‌راحتی نمی‌توان تحریم‌ها را دور زد؛ بنابراین باید دولت در سیاست‌های اقتصادی تغییر و تحول اساسی داشته باشد و سیاست را از اقتصاد جدا کند و هدف اصلی خود را فقط و فقط رفاه و تامین معیشت مردم قرار دهد.»

او افزود: «به اذعان کمیسیون برنامه‌وبودجه مجلس، 60 میلیون نفر جامعه هدف دریافت یارانه معیشتی هستند؛ این یعنی ما در کشورمان 60 میلیون نفر معادل 75 درصد جمعیت فقیر داریم. حتی آنهایی که بالای خط فقر هستند وضعیت زندگی مناسبی ندارند. کسانی که تا پیش از این درآمد ثابت داشتند، اکنون آن درآمد را از دست داده‌اند و اجاره‌نشین هستند و با توجه به افزایش قیمت سالانه اجاره‌بها هر سال خانه‌به‌دوش هستند و از نقاط بالاتر به نقاط پست‌تر می‌روند. در نتیجه طبقه متوسط و طبقه 7 و 8 هم ریزش می‌کند. جامعه به دو قطب فقر و غنا تبدیل شده است که قطب فقر چندین برابر قطب غنی است. در نهایت همه این حلقه‌ها به همین متصل شده و موجب شده است ما روز به روز به فروپاشی نزدیک‌تر شویم.»

جامساز در ادامه در پاسخ به اینکه آیا این تغییر و تحولات به آسانی قابل دستیابی هستند، تاکید کرد: «آن عده کمی که ثروت افسانه‌ای انباشته‌اند و با کمک آشفته‌بازار تحریم، استفاده از رانت‌ها و عدم شفافیت تراکنش مالی به این ثروت دست یافته‌اند، بدون شک مایل نیستند که این وضعیت تغییر کند. همین افراد مخالف پیوستن ایران به FATF و کنوانسیون‌های وابسته به آن بوده و هستند، زیرا نمی‌خواهند تراکنش‌های مالی آنها شفاف شود. آنها از همین فضای آشفته و اقتصاد بسته سود هنگفت می‎برند و مطمئنا در مقابل تغییرانت مثبت مقاومت خواهند کرد.»

او تاکید کرد: «اقتصاد بایستی الزامات و اصول علمی داشته باشد. جهان تاکنون شاهد مکاتب مختلف اقتصادی بوده است؛ از کلاسیک‌ها گرفته تا دموکراسیک‌ها، اقتصاد سرمایه‌داری و لیبرال، کمونیستی، سوسیالیستی، سوسیال دموکراسی و مکتب اتریش و …. همه اینها به هر حال بر اساس یک اصول و موازین کار می‌کردند مثلا کمونیسم‌ها از ابتدا به دنبال آن بودند که جامعه فرودست به جای جامعه اشراف بنشیند، اما در ادمه خود حزب کمونیست به حزب اشراف تبدیل شد و فاصله طبقاتی شوروی را در معرض فروپاشی قرار داد. شوروی که به خاطر توسعه نامتوازن در جنگ سرد به جایی رسیده بود که در رقابت‌های فضایی و تجهیزات نظامی از آمریکا هم جلو افتاد و نخستین کشوری بود که انسان را در مدار زمین قرار داد، در سایر بخش‌ها مانند کشاورزی هیچ‌گونه توسعه‌ای نداشت، بنابراین همین توسعه نامتوازن باعث شد که اقتصاد از درون دچار فروپاشی شود.»

او افزود: «ما هم‌اکنون در همین مسیر هستیم و همان راه را در پیش گرفته‌ایم. بیش از آنچه که باید به معیشت و رفاه و سلامت مردم اهمیت دهیم به ساخت موشک اهمیت می‌دهیم و به انرژی هسته‌ای و ادوات جنگی پیشرفته ارج می‌نهیم تا انواع آنها و روش ساخت آنها را از روسیه و چین و… بیاموزیم؛ در صورتی ‌که وظیفه کلاسیک و ابتدایی دولت‌ها حفظ و صیانت از حقوق جانی و مالی آحاد جامعه، ایجاد عدالت و تولید کالاهای عمومی است.»

جامساز اعلام کرد: «اگر این وظایف ابتدایی را فدای منافع ایدئولوژیک کنیم، نتیجه‎ای جز فقر و گرسنگی، عصیان مردم و سردادن شعارهای اقتصادی و در نهایت سیاسی ندارد. کمااینکه تجربه این اتفاقات را تاکنون چند بار داشته‌ایم و دولت هم برای اینکه اعتماد مردم را جلب کند، قوانین زودهنگام و زودبازده اما ناپایدار مانند همین یارانه معیشتی تصویب می‌کند که به هیچ وجه مشکل را درمان نمی‌کند.»

کمبود بودجه

او درباره پتانسیل‌های گریز از فروپاشی اقتصادی برای اقتصاد ایران گفت: «استفاده از ظرفیت‌های بالقوه اعم از جوانان تحصیلکرده، 175 میلیارد بشکه نفت، ذخایر زیرزمینی، معادن بی‌شمار و… با وجود سیاست‌های فعلی کشور به بن‌بست خورده و نمی‌توان از این ظرفیت‌ها و پتانسیل‌ها استفاده کرد، مگر اینکه تغییر پارادایمی در اندیشه‌های دولتمردان و سیاستمداران به وجود آید. آنها باید دغدغه معیشت و رفاه مردم را داشته ‌باشند. مردم باید تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند با دنیا ارتباط داشته باشند یا خیر.»

جامساز با بیان اینکه اگر ما در زنجیره اقتصاد جهانی قرار نگیریم همچنان منزوی باقی می‌مانیم، گفت: «دشمن‌پنداری باید کنار گذاشته شود. ما باید رابطه مطلوب با کشورهای خارجی داشته باشیم. منظورمان از کشورهای خارجی فقط آمریکا نیست، قبلا هم شرکای تجاری ما بیشتر اروپایی‌ها بودند، پس حداقل باید با آنها رابطه خوبی برقرار کنیم. ما از هر جهت تحت فشار هستیم و برای خروج از این فشار باید بتوانیم با دنیا مذاکره کنیم.»

جامساز با اشاره به اینکه دیالکتیک یعنی اینکه کنش‌های خردگرایانه باعث شود دو اندیشه متضاد در یک اندیشه تجمیع شوند و به یک نتیجه برسند، گفت: «ما باید به اصل دیالکتیک عمل کنیم و همه اختلافاتمان را با خردورزی و اندیشمندی به هم نزدیک کنیم تا – با حفظ منافع همه- به نتیجه واحد برسیم. البته نباید در برابر خارجی‌ها دست‌ها را بالا برد. باید با اقتدار مذاکره کرده، امتیاز داد و امتیاز گرفت. باید با کشورهای دیگر به تفاهم برسیم، زیرا اگر این تفاهم ایجاد نشود با اقتصاد درون‌زا نمی‌توانیم کاری از پیش بریم.»

او با بیان اینکه فسادهای کلان و اختلاس‌های چند هزار میلیارد تومانی، جامعه را به سمت انحطاط اخلاقی هم سوق داده و هر کس به خاطر حفظ منافع خود، اصول اخلاقی را که اولین اصل اجتماعی است زیر پا می‌گذارد، تصریح کرد: «وقتی اعتماد مردم به دولت که می‌تواند بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی هر دولت باشد، از بین برود، دیگر اصلاحات در این مجموعه و نظام بی‌نظم اقتصادی جواب نمی‌دهد و بدون‌تردید باید تغییر و تحول بنیادین در آن صورت گیرد.»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *