تصمیمگیری در شرایط بحرانی براساس پیشفرضهای غلط و محاسبات سادهانگارانه خسارت محض به بار میآورد و یکی از این پیشفرضها اعتماد بر استواری رابطه ایران و آلمان بود، تا اینکه در روزهای آغازین دیماه وزارت اقتصاد و محافظت از اقلیم آلمان اعلام کرد که برنامههای حمایتی خود را برای گسترش تجارت با ایران به خاطر «وضعیت بسیار جدی ایران» لغو کرده است. پرواضح است که منظور از «وضعیت بسیار جدی» تشدید موج اعتراضات در کشور طی ماههای گذشته بود که موجب شد کشورهاي اروپايی بهخصوص آلمان مواضع تندی عليه ايران اتخاذ کنند و رويکرد تازه و بیسابقهای را در پيش بگیرند و همین موضوع آینده برجام را هم در هالهای از تردید و ابهام فرو برد. دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه، کارشناس مسائل بینالمللی، تاریخدان و پژوهشگر عصر معاصر در گفتوگو با ترابران درباره بررسی شرایط ایران پس از تعلیق روابط تجاری با آلمان معتقد است: «مراکز تصميمگيری در ايران بايد تشخيص دهند که يکي از دلايل التهابات و اعتراضات اخير به دليل تنگناهای اقتصادی است. براي عبور از اين تنگناهای اقتصادی نيز بايد فضاهای جديدی در منطقه و در عرصه بينالمللی ایجاد شود و ايران نوع نگرش خود به مسائل منطقه و جهان را تغيير دهد.»
ترابران: با توجه به اینکه تاکنون آلمان بزرگترین شریک تجاری ایران در اروپا بوده و بالاترین حجم تبادلات تجاری با ایران را در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا داشته، بهطوریکه حجم تجارت بین دو کشور در مقایسه با سال گذشته ۱۶ درصد افزایش داشت، تصمیم آلمان بر تعلیق توسعه همکاریها با ایران در شرایطی که شریک راهبردی ایران در آسیا، چین نیز در جهت منافع شخصی خود علیه ایران گام برداشته است، باید منتظر چه تبعاتی برای ایران در سطح روابط بینالملل باشیم؟
ببینید! اساساً ایران با آلمان صنعتی شد و شاید ایرانیها پیش از هر کشور دیگری در اروپا با آلمان توانستند رابطه برقرار کنند. این رابطه از زمان ناصرالدینشاه آغاز شد و نخستین قراردادهایی که با آلمانیها امضا کردیم در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا بود. بنابراین ارتباطات ما با آلمان روابط دیرینه و شناختهشدهای است.
همانطور که اشاره کردید، بیشترین حجم مناسبات تجاری و مبادلات مالی و صنعتی ما با آلمان بوده و شریک بسیار قابل اعتمادی محسوب میشده است، اما اعتراضاتی که در داخل کشور به وجود آمد، خودداری ایران از ادامه مذاکرات هستهای و همینطور نافرمانی ایران در برابر درخواستهای سازمان انرژی اتمی، فضای اتحادیه اروپا و بهطور قطع، روسای کشورهای غربی را نسبت به ایران خشمگین کرد و باعث اتخاذ تصمیمات غیرقابلپیشبینی مخصوصاً در آلمان و تحت رهبری آقای شولتس شد.
خبر اخیر مبنی بر اینکه آلمان تمام فعالیتهای تجاری خود را با ایران به حالت تعلیق درآورده است، دو پیام دارد: اولاً بخشی از فعالیتهای اقتصادی و مناسبات تجاری ما با آلمان به حالت تعلیق درآمده و سرمایهگذاریها متوقف خواهد شد و ثانیاً این تصمیم آلمان در فضای اروپا و کشورهای غربی، برای ایران بدنامی و عدم اعتماد و اطمینان به وجود خواهد آورد.
بنابراین، موضوع بسیار بااهمیتی است و تصورم این است که اهمیتش بیشتر از صرفاً مخدوش شدن حیثیت تجاری و صنعتی ما است و ممکن است سرمشقی برای کشورهای دیگر باشد؛ همچنان که بعد از آلمان، ایتالیا بیشترین مناسبات تجاری، اقتصادی و سرمایهگذاری را با ما دارد و نخستوزیر ایتالیا هم اعلام کرد اگر پارلمان ایتالیا بپذیرد، چنین تصمیمی را درباره ایران خواهد گرفت.
در واقع، علاوه بر ضرر و زیانی که با توجه به وضعیت متزلزل اقتصادی کشور، از تعلیق روابط با آلمان متحمل خواهیم شد، میتواند پرستیژ و نفوذ ما را در اتحادیه اروپا بیش از پیش کاهش بدهد. اگر تصمیم آلمان در اروپا مورد استقبال قرار گیرد (که چندان بعید نیست) بعد از ایتالیاییها، ممکن است فرانسویها هم دست به چنین اقدامی بزنند.
فراموش نکنید که انگلستان، فرانسه و آلمان از اعضای اصلی مذاکراتی برجام هستند و اخیراً آقای شولتس اعلام کرده که برجام دیگر در اولویت ما نیست و نگاه ما بیشتر به تحولات داخلی و وضعیت حقوق بشر در ایران است. بنابراین، حجم وسیعی از فشارها در اروپا علیه حاکمیت ایران شکل گرفته است.
در حال حاضر، ما در سه منطقه یعنی در داخل، در خاورمیانه و در غرب با مشکلات بسیار حادی مواجه هستیم. در شرایطی که ظرف 43 سال گذشته سابقه نداشته که ما در این سه منطقه همزمان با هم، با چنین چالشهایی روبهرو باشیم، به احتمال زیاد این مشکلات هم گسترش پیدا کرده و با توجه به انجمادی که با افزایش قیمت دلار و طلا در فعالیتهای اقتصادی ما به وجود آمده، وضع ما را دشوارتر از پیش خواهد کرد.
ترابران: اگر رویکرد تعلیق روابط و توقف همکاریها با ایران به کشورهای دیگر اتحادیه اروپا هم سرایت پیدا کند، آیا میتوانیم بگوییم به تدریج ایران تبدیل به جزیرهای منزوی و تکافتاده شود؟
اکنون هم ما در آستانه یک انزوای اقتصادی و سیاسی قرار گرفتهایم. بسیاری از صاحبنظران پیشبینی میکنند که اگر این تصمیم به تعلیق روابط در اتحادیه اروپا گسترش پیدا کند، ممکن است که قیمت دلار به 100 هزار تومان هم برسد و این افزایش سرسامآور نرخ ارز برای اقتصاد رنجور و بیمار ما بسیار دردآور خواهد بود.
دولت ایران هم از آنجا که بهخوبي میداند آزاد شدن پولهاي بلوکه شده ايران ميتواند تا حدود زيادي در آرام کردن فضاي اقتصادي کشور و نرخ ارز تاثيرگذار باشد، تلاش فراوانی میکند که این فضای منجمد غربی را به نوعی در مذاکرات برجامی برای خود باز کند.
همانطور که اطلاع دارید، فعالیتهای زیادی برای احیای برجام هم از طریق مذاکرات ایران با اتحادیه اروپا در اردن و هم در سفر اخیر آقای امیرعبداللهیان به عمان انجام شد که تاکنون هیچکدام نتیجه نداده و بیمیلی عمیقی در اروپا و آمریکا نسبت به ادامه مذاکرات برجامی به چشم میخورد. متاسفانه روزهایی که ما فریاد میزدیم که زودتر مذاکرات را به پایان برسانند، هیچکس گوش نداد و اکنون ایران برای ازسرگیری مذاکرات به حالت ملتمسانهای دچار شده است.
غربیها هم ایران را در گوشه رینگ قرار دادهاند و از وضعیت نزار اقتصادی ما بهخوبی اطلاع دارند. افزایش قیمت دلار و طلا و تشدید سطح نارضایتیهای داخلی ایران را با فضای بسیار پرملتهب بینالمللی مواجه کرده است؛ به عبارت دیگر، شاید دولت ایران توانسته باشد اعتراضات داخلی را کنترل کند، ولی در عوض فشار بسیار آزاردهنده و شدیدی علیه ایران از طریق دنیای غرب در حال شکلگیری است.
ترابران: برخی معتقدند غربیها دغدغه واقعی درباره مسائل حقوق بشری در ایران ندارند و در نهایت هدف اصلی آنها دست پیدا نکردن ایران به سلاح هستهای است. در چنین شرایطی، امکان عقبنشینی ایران و احیای برجام را در آینده نزدیک چقدر محتمل میدانید؟
بله واقعيت اين است که کشورهاي غربي با وقوع اعتراضات در ايران که به دليل نارضايتيهاي انباشتهشده رخ داد، موضوعات حقوق بشري را عليه ايران مطرح کردند تا فشارهاي بيشتري به ايران وارد کنند. وگرنه در گذشته نيز میتوانستند اين رويکرد را در پيش بگيرند و اتفاق جديدي نبود که بهتازگي رخ داده باشد. در شرايط کنوني نيز اگر حقوق بشر را به عنوان يک ابزار عليه ايران قلمداد کنيم، میتوانیم بگوییم که کشورهاي غربي هنوز به ديپلماسي و مذاکره در چهارچوب برجام امید دارند.
فراموش نکنید که اگرچه اخیراً چند تصمیم علیه ایران گرفته شد که فضا را برای اخذ تصمیمات سختگیرانهتر هموار کرد (از جمله اینکه شورای حقوق بشر، ایران را با رای بالا محکوم کرد و ایران از کمیسیون حقوق زنان اخراج شد) و ایران هم متقابلاً اعلام کرد دیگر اجازه بازدید از تاسیسات هستهای را به نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی نمیدهد، ولی اکنون برخی خبرگزاریها از احتمال آمدن رافائل گروسی (مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی) به ایران سخن گفتند. البته اینکه آمدن گروسی چقدر به تغییر فضای منجمد بین ایران و اروپا کمک خواهد کرد و آیا رضایت آژانس جلب خواهد شد و بازرسان آن خواهند توانست دوربینهای خود را مجدداً نصب و از سه سایت مشکوک ایران هم بازدید کنند، در حال حاضر کمی مشکل به نظر میرسد، اما ظاهراً ایران کاملا در برابر فشارها در حال عقبنشینی است.
در این میان، آمریکاییها نسبت به اروپاییها واکنش ملایمتری علیه ایران در پیش گرفتند، چون تمايل ندارد در منطقه خاورميانه جنگي رخ بدهد، آن هم در شرایطی که از یک طرف با روسیه و از طرف دیگر با چین و تایوان درگیر هستند. در واقع، با توجه به حجم سرمایهگذاری در خاورمیانه و کمبود انرژی، آمریکا نمیخواهد اجازه بدهد که در منطقه مشکلاتی به وجود بیاید که جلوی صادرات انرژی به غرب مخصوصاً به کشورهای اروپایی گرفته شود.
اما ما نباید دلخوش به این باشیم که آمریکا با احتیاط بیشتری برخورد کرده است، چراکه روی کار آمدن دولت راستگرای نتانیاهو میتواند عامل تهدیدکننده دیگری برای ایران باشد. ضمن اینکه با طرح موسوم به «پیمان ابراهيم» هم روبهرو هستیم که از سوي کشورهاي عربي و با حمايت غربيها دنبال ميشود و به نظر ميرسد شرايط را براي به رسميت شناختن اسرائيل توسط عربستان مهیاتر خواهد کرد، بنابراین آمريکا تمایل ندارد اين موقعيت را از دست بدهد، آن هم با وجود رزمایش مشترک اخیر بین آمریکا و اسرائیل که ممکن است به خلیجفارس و عربستان هم کشیده شود.
در مجموع، فضای بسیار سنگینی هم در منطقه و هم در فضای بینالمللی علیه ایران شکل گرفته و قابل پیشبینی نیست که وضعیت مذاکرات به کجا خواهد رسید، ولی من معتقدم هنوز همه پنجرههای مذاکرات برجامی بسته نشده و نميتوان عنوان کرد برجام به پايان خود رسيده است.
با این حال، بايد اين واقعيت را بپذيريم که برخي سياستهاي خارجي که در گذشته در پيش گرفتهايم به نتيجه مورد دلخواه نرسيده است و برای اینکه این مذاکرات از سرگرفته شود، ایران باید بیشتر از گذشته نرمش به خرج دهد و نوع نگاهش را هم به داخل، هم به منطقه و هم به فضای بینالمللی تغییر دهد، زیرا نگاهی که در 43 سال گذشته داشتهایم، غیر از اینکه بار سنگین انسانی، مالی و تسلیحاتی برای ما داشته، هیچ دستاوردی به ارمغان نیاورده و اگر ایران بخواهد همان رویه را ادامه دهند، قطعا شرایط وخیمتر خواهد شد.
ترابران: به نظر شما، چقدر احتمال این تغییر رویکرد از طرف حکومت ایران وجود دارد؟ چراکه تا همین امروز هم مسئولان کشور درباره اتفافات داخلی و بینالمللی بیشتر روند انکار و کتمان را در پیش گرفتهاند و به جای پیدا کردن راهحلهای عقلانی دنبال سرپوش گذاشتن روی مشکلات هستند.
همانطور که اشاره کردم طی 43 سال گذشته ما هیچ وقت به این اندازه در تنگنا نبودیم. مصداق این فشار همهجانبه هم این است که قیمت دلار به 44 هزار تومان رسیده است و فضا به نفع حکومت پیش نمیرود. زمان پنهانکاری هم دیگر گذشته است. با توجه به اینکه هر اقدامی که ما در داخل کشور انجام میدهیم، به سرعت بازتاب جهانی دارد، تصمیمات شدیدی که اروپاییها نسبت به ما گرفتند دیگر قابل کتمان نیست.
مردم لحظهبهلحظه دارند این سختی معیشتی را درک میکنند و کسانی که کتمان میکند یا نمیفهمند یا نمیخواهند زیر بار مسئولیت ایجاد این مشکلات نروند. هیچ راه دیگری جز تغییر مسیر و رویکرد وجود ندارد و به هیچ وجه با شرایط فعلی نمیتوانیم از این مخمصه رها شویم. عقلانيت سياسي حکم ميکند که نوع نگاه و داوری خود را در منطقه تغییر بدهیم. باید در فضای داخلی آزادیهای بیشتری داده شود و به انتقادات و اعتراضات مردم پاسخ بدهند و به نظرم، اين اتفاق باید هرچه زودتر رخ بدهد
سر یکی از کلاسهای دانشگاه وقتی با یک دختر خانم دانشجو صحبت میکردم، او میگفت ما چیزی برای از دست دادن نداریم. وقتی چنین تصور خطرناک و نگرانکنندهای در اندیشههای نسل تحصیلکرده کشور شکل بگیرد، پس قطعاً در فضای غیردانشگاهی با شدت بیشتری با این بیآیندهگی روبهرو خواهیم بود.
دولت ما برای اینکه بخواهد این مشکلات را حل کند، باید به سراغ علتها برود نه اینکه با معلولها مبارزه کند و ممکن است فردا همان دختر دانشجو با گلوله کشته شود ولی مشکل کشور حل نخواهد شد، چون علتها قرص و محکم سر جای خود ایستادهاند و هیچ نتیجهای هم نخواهد داشت جز اینکه ایران در روابط بینالملل با بدنامی بیشتر مواجه خواهد شد.
به ضرس قاطع میگویم دولت به جز انعطافپذیری هیچ چارهای ندارد و دوره شاخ و شانه کشیدنها تمام شده است. البته خودشان هم متوجه این موضوع شدند و در درون ساختار نظام هم حتی در میان علمای قم اختلافات عقیدتی پیدا شده است.