مطمئن نیستیم زمانی که این مطلب را میخوانید، فاطمیامین هنوز وزیر صمت است یا گردنش را به تیغ استیضاح مجلس سپرده، اما برنامه وزارت صمت برای تولید «خودروی ارزان» از وعدهها (یا دقیقتر بگوییم یکی از چندین وعده او) برای مقابله با افزایش قیمتهای افسار گسیخته در بازار بود که مدتی قبل اعلام شد. در ابتدا قصد داشتیم پیرامون همین وعده و شدنی بودن یا نبودن تولید خودروی ارزن در ایران بنویسیم، اما نوشتن از وعدههای وزیری که به قول حافظ «دولت مستعجِل» است و وعدههایش بیشتر به دست انداختن غریقی در دریا به هر چوب خشکی برای غرق نشدن شبیه شده، چندان جذابیتی نداشت. اما آنچه باعث شد بار دیگر به این موضوع بازگردیم، انتشار گزارشی جدید از بازوی پژوهشی مجلس با عنوان «الزامات تولید خودروی اقتصادی با تمرکز بر خودروی کوئید» بود، مقالهای درباره ارزانترین محصول رنو و یکی از ارزانترین خودروهای بازار جهانی که اتفاقا تا چند سال پیش قرار بود بهجای هند، اولین بار در ایران تولید شود.
در این مقاله قصد داریم رنو کوئید را زیر ذرهبین ببریم تا ببینیم آیا این خودرو میتواند رویای تولید خودروی ارزانقیمت را در ایران محقق کند یا باید از خیال داشتن خودروهای اقتصادی در ایران ناامید شویم.
به گزارش ترابران، شاید حالا که چند سالی از عرضه کوئید در بازار هند و دیگر بازارهای جهانی گذشته، باورش کمی سخت باشد، اما کوئیدی که اکنون در مورد مناسب بودن یا نبودنش برای بازار ایران بحث میشود، چند سال قبل قرار بود بهجای هند، ابتدا در ایران تولید شود و در روزهایی که رنوییها هنوز حضور پررنگی در کشور داشتند، حتی نمونهای از آنهم به ایران آمد و مدتی مهمان ساختمان مرکزی رنو پارس بود؛ هرچند در نهایت شرکای ایرانی رنو تمایل چندانی به عرضه آن نشان ندادند تا تولید این خودرو بهجای ایران سر از هندوستان درآورد.
آن روزها گذشته و شاید قضاوت کردن در مورد موفقیت یا عدم موفقیت رنو کوئید در صورت ورود به بازار در آن مقطع زمانی، دیگر کمکی نکند اما اگر شرایط امروز صنعت و بازار خودرو کشور را در نظر بگیریم، آیا میتوان به موفقیت کوئید در ایران یا ایجاد تغییرات اساسی در وضعیت آشفته بازار کشور با حضور این خودرو و یا خودروهایی از این دست دلخوش کرد؟
آیا رنو کوئید برای بازار ایران ارزان است؟
در درجه اول، کوئید هرچند با عنوان یک خودروی ارزان به بازار عرضه شده و رنو هم در تولید آن همه تلاش خود را برای کاهش هزینههای تولید و در ادامه کاهش قیمت خودرو انجام داده، اما برخلاف تصور عمومی در بازار خودروی ایران، حتی رنو کوئید هم با ورود به بازار ایران قرار نیست کارکردی انقلابی داشته باشد و با توجه به قیمت در بازارهای جهانی و نرخ برابری ارز و البته تجربههای پیشین در زمینه تولید خودروهای بینالمللی در ایران، این خودرو اتفاقا در بازار ایران چندان ارزان نخواهد بود.
بنا بر گزارش مرکز پژوهشها، رنو کوئید در کشور هندوستان با قیمتی تقریبا معادل 5700 دلار عرضه میشود هرچند باید این نکته را اضافه کرد که قیمت ذکر شده (بر اساس اطلاعات وبسایت رسمی رنو در هندوستان) مربوط به قیمت پایه این خودرو است و قیمت نمونههای با آپشنهای بیشتر و توان بالاتر به بیش از 7500 دلار نیز میرسد. به این ترتیب مدل پایه رنو کوئید در این بازار با قیمتی در حدود 160 میلیون تومان به فروش میرسد و به قیمت آن از قیمت شرکتی برخی از خودروهای داخلی نیز بالاتر است؛ بهعنوان نمونه در زمان نگارش این مطلب (تیر ماه 1401) قیمت کارخانه پژو 206 اندکی پایینتر از 160 میلیون تومان است و خانواده تیبا و ساینا در سایپا نیز همگی کمتر از 160 میلیون تومان قیمت دارند. به این ترتیب مشخص است که نسخه هندی کوئید در ایران قیمتی در محدوده مدلهای رایج بازار دارد حتی در صورت عرضه در ایران با همین قیمت (هرچند آنگونه که در ادامه خواهیم دید ممکن نیست) تحول ویژهای در بازار رخ نمیدهد.
سد قوانین در مقابل کوئید
این موضوع وقتی جالبتر میشود که در نظر بگیریم رنو کوئید عرضه شده در هندوستان اساسا با قوانین فعلی ایران، امکان عرضه در بازار کشور را ندارد و برای تطابق با قوانین ایران نیاز به اعمال تغییراتی بر روی آن است که مستقیما باعث افزایش قیمت کوئید نسبت به نمونه هندی خواهد شد. بهعنوان نمونه براساس قوانین فعلی، رعایت استانداردهای 85گانه اتحادیه اروپا برای عرضه خودرو در ایران الزامی است (هرچند بعضی از آیتمهای آن فعلا در کشور اجرایی نشده) و تا به حال هم چند خودرو زیر تیغ عدم رعایت این استانداردها رفتهاند، اما کوئید اساسا برای چنین استانداردهایی طراحی نشده و رنو هم هیچگاه آن را در بازارهای اروپایی عرضه نکرده است.
به این ترتیب برای رعایت چنین استانداردهایی نیاز به تغییراتی در خودرو یا بعضی از قطعات است که در نهایت قیمت خودرو را بالاتر میبرد؛ بهعنوان نمونه در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به سیستم کنترل پایداری بهعنوان یکی از این استانداردها اشاره شده و با توجه به آنکه کوئید حتی در نسخههای فول در بازار جهانی فاقد این سیستم است، افزودن آن چند صد دلاری به قیمت نهایی خودرو اضافه میکند.
چالشهای کوئید در بازار آپشنپسند ایران!
تا اینجای کار، خودرویی داریم که از بعضی از خودروهای داخلی گرانتر است و البته با شرایط فعلی و حتی اندکی سهلگیری استاندارد هم نمیتواند وارد بازار شود، اما اگر فرض کنیم مدل پایه کوئید بتواند بهعنوان یک خودروی ارزان از سد استانداردهای ایران بگذرد و به خیابانها بیاید، این بار با چالشی دیگر مواجه میشود، چالشی از جنس بازار؛ آیا بازار خودرویی که تا این حد بدون امکانات است را میپذیرد؟
مدلهای پایه کوئید که در گزارش مرکز پژوهشها و البته در میان برخی از رسانهها بهعنوان مبنایی برای یک خودروی ارزان در جهان مورد استناد قرار میگیرد، چنان «پایه» است که احتمالا چیزی غیر از طعنه از سوی خریداران و انتقاد از سوی رسانهها را نصیب عرضهکننده احتمالیاش نمیکند. موضوع صحبت در اینجا خودرویی است که موتور سه سیلندر آن فقط میتواند 53 اسب بخار قدرت تولید کند (حدود 30درصد کمتر از پراید)، فضای صندوق عقب آن حدود 30 درصد از پراید کمتر است، شیشههایش در تمام درها با دست بالا و پایین میشود و حتی چرخهایش قالپاق ندارند.
چنین خودرویی حتی به پشتوانه نشان رنو بر پیشانی هم بهسختی میتواند در بازار ایران جایی برای خود پیدا کند. این مسئله قبلا هم اتفاق افتاده و اتفاقا رنو هم از آن زخم خورده است، جایی که در بدو ورود محصولات تندر 90 به ایران، رنو با عرضه مدل E0 بهعنوان مدل پایه و با هدف عرضه خودرویی با کیفیت ولی با قیمت پایین (و البته امکانات محدود) در کنار مدلهای با امکاناتتر E1 و E2 پا به ایران گذاشت.
رنو این تجربه را با مدلهای مشابه و با نشان داچیا در اروپای غربی و شرقی داشت و اتفاقا در آن بازارها عمدتا شاهد موفقیت مدلهای پایه بود، ولی در ایران وضعیت کاملا تغییر کرد و تقریبا هیچکس مدل پایه را با قالپاق فلزی و بدون کولر و فرمان هیدرولیک و قفل مرکزی دوست نداشت تا جایی که بساط تولید مدلهای E0 خیلی زود جمع شد.
به این ترتیب میتوان پیشبینی کرد حتی در صورت نبود محدودیتهای استانداردی برای ورود کوئید به ایران، مدلهای پایه آن موفقیتی نداشته باشند و اگر بخواهیم برای موفقیت بیشتر به سراغ مدلهای فول برویم باید کوئید را خودرویی با قیمتی در محدوده 7 هزار دلاری ببینیم تا این خودرو که قرار است خودروی ارزانی باشد، وارد بازار 200 میلیونیها شود.
هزینههای ایمنی
محصولات رنو در بازارهای اروپایی بهعنوان محصولاتی با ایمنی بالا شناخته میشوند و عمده محصولات این شرکت توانستهاند 5 ستاره ایمنی را در تستهای تصادف Euro NCAP به دست بیاورند. با این پیش زمینه شاید بتوان انتظار داشت رنو همین فلسفه را در تمامی محصولاتش تکرار کند، اما قطعا ایمنی چیزی نیست که رنو بتواند در برخی از بازارها ازجمله بازار هندوستان و بهطور مشخص در مورد مدل کوئید روی آن تکیه کند.
از شرکتی که پیش از این توانسته بود حتی در محصولی ارزانقیمت همچون لوگان (تندر 90 بازار ایران)، سه ستاره ایمنی را به دست آورد انتظار میرفت در جدیدترین محصول ارزانقیمت خود نیز همین روش را در پیش بگیرد، اما وضعیت کوئید بهویژه در بازار هندوستان فاجعهآمیز است تا مشخص شود حداقل بخشی از کاهش هزینهها و کاهش قیمت در این خودرو از چه محلی حاصل شده است.
وضعیت رنو کوئید هند در تست تصادف آنقدر فاجعه آمیز بود که موسسه تست هندی در نهایت صفر ستاره ایمنی را به این خودرو داد. شاسی و اتاق تقریبا هیچ مقاومتی در مقابل شدت ضربه نداشتند و بخش جلویی اتاق بهطور کامل تخریب شد تا حدی که سقف خودرو و کف شاسی خم شدند و داشبورد به سمت سینه و سر راننده حرکت کرد. در چنین شرایطی و در یک تصادف واقعی، احتمالا راننده یا کشته میشود یا با آسیبهای بسیار، خودرو را ترک میکنند و این اصلا چیزی نیست که بخواهید تجربه کنید.
مدتی پس از عرضه در بازار هندوستان، رنو برای گسترش بازار کوئید و افزایش فروش آن، به سراغ بازار برزیل رفت جایی که سالها است یکی از بزرگترین سایتهای تولیدی رنو در آن قرار دارد. فاجعه نسخه هندی البته این بار تکرار نشد و رنوییها با اعمال تغییراتی، کوئید برزیل را ایمنتر از نسخه هندی کردند.
این تغییر البته ساده به دست نیامد و رنو ناچار به اعمال تغییرات گسترده در شاسی و استفاده از فولاد بیشتر برای تقویت خودرو شد تا در نهایت نسخه برزیلی 140 کیلوگرم از نسخه هندی سنگینتر باشد. این تغییر باعث شد نسخه برزیلی در تست تصادف آمریکای لاتین موفق به کسب سه ستاره ایمنی شود که نتیجه بدی نبود؛ هرچند با اعمال تغییرات در این استاندارد و سختگیرانهتر شدن، نسخه برزیلی حدود 400 دلار هم از نسخه هندی گرانتر بود.
تفاوت این دو نسخه و ایمنی بسیار پایینتر نسخه هندی نسبت به نسخه برزیلی انتقادات زیادی را به سوی رنو روانه کرد و احتمالا بخشی از کاهش فروش کوئید در بازار هند هم میتواند ناشی از همین عامل باشد، اما نکته جالب، روندی است که رنو طی سالهای اخیر در زمینه ایمنی محصولات مشابه در بازارهای مختلف در پیش گرفته؛ چراکه حدود یک دهه قبل، تفاوت میان نسخههای اروپایی و نسخههای برزیلی و ایمنی پایینتر نسخههای برزیلی با مدلهای مشابه عرضه شده در اروپا بود که خبرساز میشد. با این شرایط، کوئید حتی در صورت حضور در بازار ایران باید حداقل از روی نسخه برزیلی الگوبرداری شده باشد که باز هم به معنای افزایش قیمت آن است و البته شاهد انتقادات برای عرضه یک خودرو نا امن به بازار ایران هم خواهد بود.
وقتی قیمت خودروها در بازار ایران «رِی» میکند!
اگر هنوز هم معتقدید کوئید با تمام آنچه بیان شد میتواند به عنوان یک خودروی ارزانقیمت و شاید با قیمت حدود 6 تا 7 هزار دلار به بازار ایران بیاید باید چند سالی به عقب برگردیم، جایی که خودروی ارزانقیمت قبلی گروه رنو، لوگان یا تندر 90 هم قرار بود به عنوان یک محصول ارزانقیمت و 7هزار دلاری روانه بازار ایران شود، اما روند ورودش به قدری طولانی و فرسایشی شد که در نهایت خودرویی با قیمت حدود 11هزار دلار به بازار آمد.
یکی از اصلیترین مشکلاتی که منجر به افزایش قیمت خودروها نسبت به پیشبینیهای اولیه میشود، تیراژ پایینتر آنها نسبت به پیشبینیها است؛ امری که باعث میشود هزینههای اولیه هنگفت طراحی و برپایی خطوط تولید و ساخت قالبها و قطعات و سایر هزینههای اولیه، روی تعداد کمتری از خودروها سرشکن شود و طبیعتا این امر موجب بالا رفتن قیمت خودرو خواهد شد. بهعنوان مثال، رنو برنامه داشت سالیانه 300 هزار تندر 90 به بازار ایران عرضه کند و قیمتگذاری اولیه را هم بر اساس همین تعداد تولید انجام داد، اما در عمل، حدود یک دهه طول کشید تا نه تولید سالیانه، که مجموع تولید تندر 90 به 300 هزار دستگاه برسد. وضعیتی مشابه برای کوئید در بازار برزیل نیز رخ داده است، جایی که قیمت پایه 6100 دلاری کوئید در سال 2019، به بیش از 13 هزار دلار در سال 2022 رسید.
با این شرایط حتی به فرض فراهم بودن همه شرایط برای ورود کوئید، با توجه به ساختار قطعهسازان، هزینههای مالی سنگین در کشور و لزوم رعایت استانداردهای سختگیرانه اروپایی در تولید خودرو، قیمت این محصول قطعا شاهد افزایش چشمگیری خواهد بود تا باز هم رویای یک خودروی ارزانقیمت برای بازار ایران، از دسترس دورتر شود.
راهحل چیست؟
با همه آنچه بیان شد آیا اساسا شانسی برای ورود یک خودروی ارزانقیمت به بازار ایران وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال در ابتدا باید به مفهوم «ارزانقیمت» توجه کنیم؛ ارزان بودن یک مفهوم کیفی و نسبی است و به این ترتیب نمیتوان درباره یک خودرو در بازارهای مختلف نظر یکسانی داد.
بهعنوان نمونه میتوان به دو خودرو کیا پیانتو و شورولت اسپارک نگاه کرد، دو خودرویی که به ترتیب ارزانترین خودروهای بازار انگلستان و آمریکا هستند. با توجه به قیمت این دو خودرو (11 هزار پوند برای پیکانتو و 15 هزار دلار برای اسپارک)، یک فرد با حقوق پایه به راحتی میتواند طی 6 ماه این دو خودرو را بخرد و به این ترتیب میتوان این دو خودرو را «ارزان» قلمداد کرد؛ در مقابل اما با مقایسه قیمت تیبا (حدود 120 میلیون تومان در کارخانه یا 4300 دلار) و حقوق پایه یک فرد در ایران مشخص میشود فرد مورد نظر باید حدود 2 سال حقوق خود را برای خرید ارزانترین خودرو داخلی بپردازد و با این حساب شاید حتی نتوان تیبا را خودروی ارزانی نامید.
اکنون به سراغ کوئید به عنوان نماد خودروهای ارزان در این بررسی میرویم. کوئید مثال ما شاید با اعمال همه تغییرات لازم برای ورود به بازار ایران و ارائه نسخه پایه با حداقل امکانات مورد درخواست در بازار ایران و حتی بدون در نظر گرفتن افزایش قیمت خودروها در خطوط تولید ایرانی، قیمتی در حدود 6 تا 7 هزار دلار داشته باشد و با این حساب حقوقبگیر پایه ما باید درآمد حدود 30 ماه خود را برای خرید این خودرو بپردازد و با این دیدگاه شاید کمی سخت بتوان کوئید را خودروی ارزانی برای بازار ایران دانست.
در اختیار گرفتن پلتفرم کوئید و تولید خودرو براساس آن توسط خودروسازان داخلی هم کمکی به کاهش قیمت نمیکند؛ چراکه این کار مستلزم صرف هزینه سنگین برای اعمال تغییرات است و در نهایت حتی همین تغییرات هم باعث افزایش قیمت خواهد شد.
پاسخ به این سوال که آیا تولید خودروی ارزانقیمت در ایران شدنی است یا خیر شاید سخت باشد؛ چراکه افزایش قیمت خودرو در ایران بیش از عوامل فنی و طراحی محصول، به عواملی از قبیل افزایش نرخ ارز و ناکارآمدی خطوط تولید خودروسازان و هزینههای سنگین تامین مالی و زیانهای انباشته ناشی از سوءمدیریت مالی و در نهایت دخالتهای بیپایان دولتها بازمیگردد، عواملی که با ورود کوئید یا هر خودروی ارزانقیمت دیگری همچنان ادامه دارد و با افزودن هزینههای ناشی از تطبیق خودروهای ارزان قیمت با استانداردهای ایران، این هزینهها بالاتر هم میرود.
با کاهش پیوسته ارزش پول ملی و تورم بالا در کشور (که نرخ تامین مالی را بالاتر میبرد) و کاهش پیوسته قدرت خرید در ایران به نظر میرسد هر روز امیدها برای عرضه یک خودروی ارزانقیمت جهانی (با فرض اینکه شرکتی در مقیاس جهانی حاضر به همکاری با ایران باشد) کم میشود و با این حساب شاید کار بر روی خودروها و پلتفرمهای فعلی و تلاش برای کاهش هزینههای تولید از طریق به اشتراکگذاری پلتفرم میان دو خودروساز بزرگ کشور تنها راهحل باشد؛ هرچند در اقتصادی که سالهاست در مسیر سراشیبی قرار دارد و تورم 30 و 40 درصدی را تجربه میکند، احتمالا همین که خودروهای فعلی گرانتر نشوند آرزوی دوردستی باشد و نمیتوان امیدی به یک خودروی «ارزانقیمت» آن هم در صنعت سیاستزده و دولتی خودروسازی داخلی داشت.