رسانه اقتصاد ترابری ایران

چهارشنبه, 1 بهمن 1399

اقتصاد کشور در چنگال مشکلات رشد یابنده، تاریکی در وضعیت قرمز

29 اسفند سال 1363. قرار است ساعت 7 و 43 دقيقه شب، سال 1364 تحويل شود. آنهايي که هنوز دل‌ودماغ داشتند و سال‌هاي سخت و مصيبت‌بار جنگ از اميدشان به ادامه زندگي نمي‌کاست، در حال انجام آخرين کارهاي مربوط به خانه‌تکاني بودند. تاريکي که غالب شد، آژير قرمز به صدا درآمد و همه به اجبار پرده‌هاي ضخيم را کشيدند، اکثر چراغ‌ها را خاموش کردند و در سکوت و ترس در انتظار فرود موشک‌ها يا بمب هواپيماهاي عراقي به گوشه‌اي خزيدند. آنگاه درست در دقايقي که قرار بود سال تحويل شود، برق تهران يکباره به‌ دليل نامعلومي قطع و تاريکي مطلق و سياهي غريبي حاکم شد. در آن وضعيت قرمز، حتي کورمال هم نمي‌شد در سياهي قدمي برداشت. موقعيت سياه و خوفناکي بود.

برخلاف آن ضرب‌المثل فارسي، بالاتر از سياهي هنوز رنگي وجود دارد: تاريکي در وضعيت قرمز؛ اوج آسيب‌پذيري و بي‌پناهي است، بدون امکان آگاهي از لحظه‌ها و حوادث بعد! درست مثل وقتي که در ميانه ترکيبي از رکود، تورم و آشفتگي اقتصاد روي سرسره‌اي با شيب ناشناخته راه افتاده‌ و به پيش کشيده مي‌شوي. اين مثالي عيني از حال و روز امروز بخش اعظم ايرانيان است و ربط چنداني هم به وضعيت قرمز بيماري همه‌گير ندارد. تيرگي آينده و فرداي اقتصاد آنقدر افزايش يافته که سياهي آن بر قرمزي اپيدمي مي‌چربد. کرونا باشد يا نه، سياه‌تر مي‌شود.

اين حکم، حاصل بدبيني معمول روزنامه‌نگارانه نيست. کافي است به ارزيابي‌هاي کارشناسان در گزارش اصلي اين شماره، يا شماره پيش، يا يادداشت‌هاي روزنامه‌هاي غيرتبليغاتي و حتي تبليغ‌کار نگاه کنيد. کليت اقتصاد کشور دچار مشکلات اساسي رشديابنده است که با مشکلات و بحران‌هاي حوزه‌هاي مختلف، تفاوت دارد. موقعيت‌هاي اقتصاد را همواره مي‌توان با سنجش «پتانسيل گريز از فروپاشي» قضاوت کرد: هر وضعيت وخيم دو امکان در پيش رو دارد. يا آنقدر توان در متغيرهاي موثر بر سرنوشت آن باقي مانده که مي‌توان با اصلاحات معقول و واقع‌بينانه آن را روي ريل ثبات برگرداند يا پتانسيل و انرژي آن براي بازگشت روي ريل اصلاح به انتها رسيده و لاجرم به سوي فروپاشي مي‌خزد؛ مثلا اگر حمل‌ونقل عمومي شهري تهران ده سال است رنگ اتوبوس نو به خود نديده و وضعيت آن وخيم است، زماني که چرخ آن کاملا پنچر شود، لابد اعتباراتي دريافت مي‌کند و لنگان‌لنگان به کار خود ادامه مي‌دهد، يا با وجود فلاکت مالي، براي مترو واگن‌هاي تازه‌اي مي‌آورند تا ظرفيتش را اندکي افزايش دهند. اين نوع مشکلات داراي پتانسيل‌ گريز از فروپاشي هستند؛ اما مواردي وجود دارند که ممکن است پتانسيل گريز از فروپاشي آنها به صفر برسد. کليت اقتصاد همانند ساختار سياسي آن چنين ويژگي دارد. براي آنها نقطه تعيين‌کننده‌اي وجود دارد که بازگشت از آن ممکن نيست و ماندن در آن نقطه هم ممکن نيست؛ سريدن در مسيري با شيب فزاينده!

همانگونه که حکومت‌ها در عرصه سياسي مي‌توانند به اين نقطه عطف برسند (نمونه‌هاي آن را زياد ديده‌ايم) اقتصاد ها نيز از همين قاعده پيروي مي‌کنند: زماني که اقدامات دولت‌ها قدرت کافي براي کاستن از شيب نمودارهاي حاکي از سقوط اقتصادي ندارد، نه زور و نه حتي عقل نمي‌تواند کارها را بسامان کند اين سقوط ناگزير مي‌شود؛ مانند هواپيمايي که با شيب تند و بي امکان کنترل سقوط مي‌کند.

اگر شيب تند کاهش ارزش پول ملي و وضعيت قرمز آن نشانه وضعيت و سرازيري ونزوئلايي شدن و وضعيت سياه نباشد، اگر کاهش نرخ رشد تشکيل سرمايه يا نرخ رشد منفي اقتصاد و کوچک شدن سال به سال آن علامت پايان پتانسيل گريز از فروپاشي نباشد، اگر بتوانيم اميدهاي الکي از نوع دولتي را باور کنيم، اما مجموعه آنها و ده‌ها شاخص ديگر بوي خوبي نمي‌دهند. آنها که مسئولند بايد از خودشان بپرسند آيا اقتصاد اين کشور مي‌تواند به حيات خود ادامه دهد؟ آيا چيزي از پتانسيل گريز از فروپاشي اقتصاد کشور باقي مانده است؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *