یک تحلیلگر مسائل اقتصادی با بیان اینکه دولت هیچ یارانه بنزینی به مردم نمیدهد؛ گفت: «مشکل اصلی در زمینه کاهش تولید بنزین این است که بسیاری از پتروشیمیهای تولیدکننده بنزین، اکنون کالاهای دیگری غیر از بنزین تولید و صادر میکنند تا بخشی از هزینههای خود را بهصورت صادرات جبران کنند. علاوه بر آن، دولت پول بنزین پالایشگاهها را به صورت دورهای به آنها میدهد و به شیوه مناسب با آنها تسویه نمیکند و به این دلایل است که تمایلی به تولید بنزین ندارند.»
به گزارش پایگاه خبری ترابران، از انتخابات تاکنون هفتهای نبوده است که اخباری درباره ناترازی و قیمت بنزین شنیده نشود. از خود پزشکیان گرفته تا نمایندگان مجلس و دیگر مقامات، همه به نوعی موضع خود را در این قبال بیان میکنند و گمانهزنیها درباره احتمال افزایش قیمت سوخت افزایش مییابد، اما یکی از استدلالات موافقان افزایش قیمت سوخت این است که قیمت بنزین به خاطر حمایت از محرومین جامعه تغییر نکرده است در صورتی که یارانه بنزین از جیب همین محرومین به ثروتمندان پرداخت میشود. آنها دلیل میآورند که این یارانه از جیب کسی پرداخت میشود که در روستاهای دورافتاده خودرویی ندارد و یارانه او به جیب کسی میرود که از خودروی شخصی استفاده زیادی میکند. بنابراین این شیوه یارانه نه تنها عدالت اجتماعی را محقق نمیکند بلکه ضد آن نیز هست.
این اظهارات زمانی که از زبان اقتصاددانان و کارشناسان بیان میشود شاید نگرانکننده نباشد و حتی میتواند به افزایش بحثهای علمی پیرامون موضوع بنزین بینجامد اما زمانی که مسئولین دولتی آن را بیان میکنند وضع فرق میکند. در همین زمینه، عبدالعلی رحیمیمظفری، دستیار وزیر نفت، گفت: «قیمت و مصرف بنزین اکنون بهگونهای است که قشر مرفه جامعه از آن سود میبرد و قشر کمدرآمد زیان.» اما او واضح اعلام نکرد که برنامه دولت برای قیمت بنزین چیست و باز بر راهکارهای غیرقیمتی نظیر کنترل مصرف تکیه کرد.
ناترازی مربوط به مصرف بالای خودروهاست نه مردم
سهراب دلانگیزان، اقتصاددان و استاد دانشگاه رازی، در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری ترابران، درباره علت ناترازی بنزین عنوان کرد که ناترازی بنزین به این معنی نیست که مردم بنزین را خارج از حوزه مصرف خودروهایشان، مصرف میکنند، بلکه قاعدتاً مربوط به سفرهای بینشهری، درونشهری و میزان مصرف اتومبیلهایی است که وجود دارد.
این کارشناس افزود: «از یک طرف، مشکل مصرف بالای اتومبیلها را داریم و از طرف دیگر مشکل قاچاق سوخت. برای کنترل قاچاق سوخت و میزان مصرف بنزین توسط اتومبیلها، میتوان از طریق بهبود تکنولوژی، آزادسازی واردات، کمک به خودروسازان برای بهبود سیستم مصرف سوخت خودروهایشان و غیره آغاز کرد که بسیار مهم هستند.»
دلانگیزان ادامه داد: «هیچ اجباری برای خودروسازان در راستای کاهش مصرف سوخت خودروهایشان وجود نداشته است. مصرف سوخت خودروهای تولیدی ایرانخودرو و سایپا، ۸ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر است که در شهر به ۹ تا ۱۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر میرسد و این مصرف خیلی بالا و ۳ برابر میزان مصرف جهانی است.»
این استاد دانشگاه با عنوان اینکه باید به کاهش مصرف کمک شود، تاکید کرد: «تاکنون هزینههای زیادی هدررفته و پولهای هرزرفتهای نظیر چای دبش بسیار وجود داشته در صورتی که با یک دهم این پولها میتوان به خودروسازان کمک کرد تا سیستمهای سوختی خود را تغییر دهند.»
به گفته او، بیشتر مسئله ناترازی مصرف سوخت توسط اتومبیلهایی است که مصرف بالایی دارند؛ حتی اگر خود خودروسازان ۱ ریال هم در حوزه کاهش سیستم سوخت خودروهایشان پول خرج نکنند ولی دولت تمام هزینه تکنولوژیکی و سرمایهای خودروسازان را در حوزه بهبود تکنولوژی مصرف سوخت بپردازد، باز این دولت است که سود کرده است.
دولت هیچ یارانهای به مردم برای بنزین پرداخت نمیکند
این تحلیلگر مسائل اقتصادی درباره یارانه پرداختی دولت در زمینه سوخت اظهار کرد: «دولت هیچ یارانه بنزینی به مردم نمیدهد؛ دولت نفتی را که متعلق به ملت است، در اختیار دارد و آن را به پالایشگاهها که باز متعلق به مردم است، میدهد تا آن را به بنزین تبدیل کنند.»
دلانگیزان تصریح کرد که مشکل اصلی در مورد کاهش تولید بنزین این است که بسیاری از پتروشیمیها که قبلاً بنزین تولید میکردند، اکنون کالاهای دیگری غیر از بنزین تولید و صادر میکنند.
او اضافه کرد: «به همین علت است که در تولید کسری داریم. اگر پالایشگاهها ظرفیت خود را برای تولید بنزین بگذارند مشکل حل میشود منتهی پالایشگاهها میخواهند بخشی از هزینههای خود را بهصورت صادرات جبران کنند. همچنین یکی دیگر از دلایل کاهش تولید بنزین شاید این باشد که دولت پول بنزین پالایشگاهها را به صورت دورهای به آنها میدهد و به شیوه مناسب با آنها تسویه نمیکند و به این دلایل است که تمایلی به تولید بنزین ندارند.»
دلانگیزان این استدلال را که قیمت کنونی بنزین بیشتر به نفع اغنیاست تا فقرا، رد کرد و عنوان کرد که آن یارانهای بیشتر به نفع اغنیاست که مستقیما به مصرف برسد.
او ادامه داد: «خودروهایی که اغنیا دارند مصرفکننده عمده بنزین نیست و بسیار مصرف پایینی دارد؛ بیشترین مسئله مصرف بالای بنزین در خودروهایی است که سنشان بالای ۱۵ سال است که توسط خانوادههای فقیر استفاده میشود اما خانوادههای ثروتمند خودروهای صفر کیلومتر خارجی استفاده میکنند که اصلا مصرف بنزین بالایی ندارد. بنابراین چنین استدلالی آدرس غلط دادن است؛ زیرا اصلا مصرف بنزین توسط خانوادههای فقیر با ثروتمند قابل مقایسه نیست.»
این اقتصاددان همچنین درباره افزایش قیمت بنزین گفت: «مسئله قیمت بنزین به شدت به میزان دستمزد پرداختی ارتباط دارد. هرگاه دولت بخواهد قیمت بنزین را افزایش دهد، باید با دستمزد پرداختی تناسب پیدا کند.»
دلانگیزان در پایان خاطرنشان کرد که دستمزد پرداختی در هر کشوری باید با قیمت بنزین متناسب باشد؛ اگر قرار باشد قیمت بنزین تغییر کند باید به همان نسبت دستمزد هم تغییر کند.
به نام کوخنشینان کام کاخنشینان را شیرین کردند
با توجه به اظهارات تمام مسئولان جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون میتوان به این نتیجه رسید که حاکمیت همواره در سیاستهای خود فقرا، مستضعفان و کوخنشینان را بهانه کرده است تا جیب کاخنشینان و ثروتمندان را پر کند.»
خلاصه اینکه، اکنون دولت با توجه به کسری بودجه گسترده خود، احتمال افزایش قیمت حاملهای انرژی را در دستور کار خود قرار داده است و مشخص است که این افزایش چه تورمی را بر جامعه تحمیل میکند. تمام کالاها و خدمات از قیمت سوخت متاثر هستند و با افزایش قیمت بنزین سطح عمومی قیمتها افزایش پیدا میکند و در شرایط تورمی، این کمر فقرا است که باز خمتر و خمتر میشود اما رانتخواران و ثروتمندان از این تورم بهره میبرند تا جیب خود را پرتر کنند. پس این افزایش قیمت سوخت است که به نفع اغنیا است نه قیمت کنونی سوخت. ترکیب طبقاتی معترضین آبان 98 نیز گواه این موضوع است که این زحمتکشان هستند که قربانی افزایش قیمت سوخت خواهند شد؛ اما دولت این جسارت و شفافیت را ندارد که دلایل و برنامههای خود را درباره قیمت حاملهای انرژی اعلام کند یا این سیاست را تکذیب میکند یا قیمت کنونی را به ضرر محرومان جا میزند. هرچند که طبیعی است زیرا دولتها مجری سیاستهای طبقهای هستند که بیشترین رانت را در اقتصاد دارند.
شاید در پایان گفتنی باشد که زاکانی در سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری در سال 1400 مقابل دوربین مرتکب یک خطای کلامی شد و اظهار کرد که یک تار موی کاخنشینان را به کوخنشینان نمیدهد. با توجه به عملکرد حاکمیت میتوان نتیجه گرفت که این اشتباه زاکانی یک «لغزش فرویدی» بوده و نشاندهنده تمایلی درونی او بوده است که قصد داشته آن را به شکل معکوس بیان کند!