چند سالی است که زخم کهنه مناقشه آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ دوباره سر باز کرده است و به دنبال آن، قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای هر کدام به طریقی در اندیشه دستیابی به منافع و تحقق اهداف خود برآمدهاند و بر شکلگیری دالان زنگزور اصرار میورزند. به همین جهت، مناسبات جدیدی در منطقه قفقاز رقم خورده است. عدهای در این اندیشه سیر میکنند که موضعگیری تهران در برابر نقشآفرینیهای این قدرتها در ماجرای اتصال آذربایجان به برونبومش در سطح ایروان و باکو و فقط به حفظ تمامیت ارضی کشور محدود میشود و صاحبنظرانی این مقوله را بین رقابت ژئوپلیتیکی تاریخی دو فلات آناتولی و ایران میدانند. در این میان، اندیشهورزانی از سطحی رفیعتر بر این ماجرا نور میاندازند و رشتههای عروسکگردانی اسرائیل، آمریکا، انگلیس و ناتو را در منطقه توسط آذربایجان و ترکیه برای برقراری دالان تورانی ناتو و حصر ایران میبینند. با این حال، باید بدانیم که اقدامات آذربایجان، ترکیه، روسیه و کشورهای فرامنطقه در حمایت از شکلگیری معبر زنگزور از نظر حقوقی، تاریخی و سیاسی چه جایگاه و پیامدهایی دارد؟ با همین رویکرد، اندیشکده مطالعات آسیایی ایرانیان نشستی را با محوریت ارزیابی حقوقی، سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی دالان زنگزور در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار کرد که گزارش حاضر، شرح تفصیلی آن نشست است.
دکتر احمد کاظمی، استاد حقوق بینالملل و پژوهشگر حوزه اوراسیا در نشست بررسی ابعاد حقوقی، سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک دالان زنگزور این موضوع را یکی از فتنههای پیچیده ژئوپلیتیکی در قرن 21 دانست و گفت: «آغاز جنگ دوم قرهباغ از 2020 به بعد نشان میدهد که علاوه بر جنگ کریدوری، ما در این منطقه با یک جنگ ادراکی و شناختی هم سروکار داریم که در سطح خرد، تلاش دارد همه نگاهها را به آذربایجان و مباحث مرزی و ارضی جلب کند و در سطح کلان به مباحث و رقابت جریانی و جناحی روسیهگرا و غربگرا میرسد که نقطه مشترک همه آنها آسیب رساندن به منافع ملی ما است.»
او درباره واژه جعلی «کریدور زنگزور» با بیان اینکه کاربرد این واژه از نگاه حقوقی، سیاسی، تاریخی و ملی مشکل دارد، اظهار کرد: «با وجود اینکه ماده 2 منشور سازمان ملل بر تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها اصرار دارد، اما جمهوری آذربایجان با بیاحترامی به حاکمیت ارمنستان، استان سیونیک آن کشور را به نام زنگزور میخواند و به دنبال حاکمیت بر آن است.»
یک بام و سه هوا
این استاد حقوق بینالملل با بیان اینکه باید به تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز و نبردهای کریدوری که با پیوستهای امنیتی، قومی، ملی و تاریخی در این منطقه برنامهریزی شده، نگاه ایرانی داشته باشیم، افزود: «ما در گلوگاه جنوب قفقاز و جنوب ارمنستان با یک بستر و سه رؤیا یا سه نسخه کریدوری مواجهایم. نخستین نسخه کریدوری، دالان تورانی ناتو با هدف ایجاد کانالهای ضربه و بحران علیه ایران، روسیه و چین است.»
دکتر کاظمی: کمرنگ شدن نقش روسیه در قفقاز، عملکرد محدودیتآفرین دولت غربگرای پاشینیان در ارمنستان و در آخر هم جنگ اوکراین، روسها را به این نتیجه رساند که کریدور جعلی زنگزور آخرین جایی است که آنها را به صحنه نقشآفرینی در قفقاز برمیگرداند
او افزود: «باید برایمان عجیب باشد که چرا ناتو، انگلستان و حتی آمریکا که 26 سال از ارمنستان در قالب گروه مینسک حمایت میکردند و اجازه نمیدادند که یک وجب از خاک آذربایجان آزاد شود، در جنگ دوم قرهباغ طرفدار آزادی خاک آذربایجان شدند. همچنین بعد از این اتفاق یکی از پاکسازیهای قومی مدرن در قرهباغ انجام شد، اما دنیای غرب سکوت کرد، حتی پس از آن نماینده سابق انگلستان در ناتو گفت که ما باید فرصت تاریخی را که در جنوب ارمنستان برای اتصال به کریدور میانی ایجاد شده است، برای حضور مستقیم ناتو در قفقاز، کاسپین و رسیدن به مرزهای چین از دست ندهیم.»
کاظمی به ادعای ایالات متحده و اتحادیه اروپا در اجلاس G7 مبنی بر سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری برای شکست طرح یک کمربند- یک جاده چین اشاره و تصریح کرد: «پس نمیتوان گفت که کریدور میانی و زنگزور کانون ارتباطات چین با جهان است، زیرا در نسخه دالان تورانی، غرب میخواهد اختیار این کانون را به عهده بگیرد؛ به همین دلیل از آزادی اراضی آذربایجان حمایت کرد تا همه مبادلات انرژی و ترانزیتی را از این مسیر در اختیار بگیرد و چین و روسیه را هم در استفاده از این مسیر به کنترل خود درآورد. علاوه بر آن، هویت اصیل ایرانی آذری و شیعی را از بین ببرد و جهان ترک را تشکیل دهد.»
توسل روسیه به ریسمان پوسیده زنگزور
این پژوهشگر حوزه اوراسیا، با اشاره به اینکه رزمایشی که ایران در آن منطقه انجام داد، در مقابل همین اقدامات ناتو بود، افزود: «از طرف دیگر، در دو سال اخیر، پس از جنگ سوم قرهباغ روسها متوجه شدند که نقششان در قفقاز بسیار کمرنگ شده و با اقدامات آذربایجان و ترکیه آخرین جای پای حضور آنها در قرهباغ از بین رفته است؛ همچنین عملکرد محدودیتآفرین دولت غربگرای پاشینیان در ارمنستان و در آخر هم جنگ اوکراین و انسداد ترانزیتی و ژئوپلیتیکی روسیه، روسها را به این نتیجه رساند که کریدور جعلی زنگزور آخرین جایی است که آنها را به صحنه نقشآفرینی در قفقاز برمیگرداند و همین رؤیا، دومین نسخه کریدوری منطقه قفقاز به نام نسخه روسی را شکل میدهد.»
کاظمی با بیان اینکه مشکل اصلی این نسخه، نگاه انحصارگرایانه روسیه است، تاکید کرد: «از منظر حقوقی، هیچ سند یا متن حقوقی برای کریدور روسی در منطقه وجود ندارد، البته روسیه در پیشنویس اولیه موافقتنامه آتشبس تلاش کرد واژه کریدور را بیاورد، اما در سند نهایی موفق به ذکر آن نشد؛ بلکه در بند 9 آن کنترل تردد توسط مرزبانی برونمرزی روسیه و تضمین امنیت تردد ذکر شده است. این در حالی است که هیچ بندی از این سند اجرا نشده که روسیه بخواهد به دنبال بند 9 باشد.»
او گفت: «آذربایجان هم که به دنبال باز شدن این دالان قومی از طریق ناتو بود، حالا که به خواستهاش نرسیده، برای انجام این کار به روسیه متوسل شده و تمام تلاشش این است که این کریدور از ایران شکل نگیرد. در حالی که اگر برای روسیه و آذربایجان فقط ترانزیت مهم بود، آن طرف رودخانه ارس با این طرف (که 30 سال مسیر متصل وجود داشته) نباید تفاوت داشته باشد.»
دکتر بهمنیقاجار: در حقوق بینالملل، دولتهای ثالث نسبت به نقض حقوق بینالملل در یک کشور مسئولیت دارند، پس هم ترکیه و روسیه، هم ایران و سایر کشورها مسئولیت و تکلیف دارند که نسبت به نقض قواعد حقوق بینالملل از سوی آذربایجان در ارمنستان واکنش نشان دهند
کاظمی خاطرنشان کرد: «از این منظر، چین هیچ زمان با این کریدور همراه نیست، به همین دلیل بیشترین سرمایهگذاری را در خطوط ریلی گرجستان از آذربایجان دارد؛ زیرا معتقد است که کریدور میانی از آنجا فعال است و به دنبال دالانی نیست که برای او تعیین تکلیف کنند و بحران بومی و قومی ایجاد شود.» او با بیان اینکه تاکنون سه تکانه را در 200 سال گذشته در قفقاز اعم از جنگهای ایران و روسیه و جدایی قفقاز از ایران، سرقت نام آذربایجان و گذاشتن آن روی آن منطقه و ایجاد مباحث آذربایجان شمالی و جنوبی و در آخر تاسیس فرقه دموکرات در جنگ جهانی پشت سر گذاشتیم، سخنان خود را این گونه به پایان برد: «تحولات کنونی قفقاز نیز از نوع تکانههای تاریخی و چهارمین تکانه ضدایرانی و شبیه دومین تکانه است؛ بنابراین باید طرح همکاری خود را در قالب کریدور ارس داشته باشیم و موضوع را برای خودمان ساده نکنیم، زیرا اگر این تکانه چهارم به نتیجه برسد، دیگر تبعات آن چند ساله نیست.»
هیچ الزام حقوقی بر گردن ایروان نیست
در ادامه، دکتر محمدعلی بهمنیقاجار، دکترای حقوق بینالملل و وکیل پایه یک دادگستری با تاکید بر اینکه نخجوان برای آذربایجان تنها منطقه برونبوم یک کشور در جهان نیست، بلکه آلاسکا برای آمریکا، کالینینگراد برای روسیه و… نیز از نمونههای همین مناطق هستند، گفت: «بر اساس حقوق بینالملل، کشور حد واسط – مانند ارمنستان برای آذربایجان- هیچ تکلیف و وظیفهای ندارد که منطقهای را برای اتصال سرزمین اصلی به برونبوم خودش در اختیار او قرار دهد؛ بلکه میتواند مطابق با اصل حسن همجواری مساعدت کند و راه یا تسهیلاتی برای اتصال آنها ایجاد کند. همانگونه که ایران بیش از 30 سال مساعدت کرده، ارمنستان هم به همین موضوع اشاره میکند و میگوید من هم به جمهوری آذربایجان برای اتصال به نخجوان کمک میکنم.»
او با بیان اینکه حتی هیچ روال حقوقی و دکترینی برای این موضوع وجود ندارد، گفت: «این موضوع هیچگونه انزوایی برای بخش برونبوم یک کشور ایجاد نمیکند، حتی تکلیفی که در توافقنامه سهجانبه آتشبس 2020 نیز برای رفع انسداد در منطقه، به عهده ارمنستان قرار داده است، مبنای حقوقی ندارد و بار کردن چنین تکلیفی بر دوش یک کشور نیز مغایر حقوق بینالملل است.»
بهمنیقاجار با اشاره به اینکه توافقنامه آتشبس یک معاهده نبوده و الزام حقوقی ندارد، اظهار کرد: «علاوه بر این، درباره موضوعات قاعدهساز حقوق بینالملل هم نبوده است. به عبارت دیگر، این موافقتنامه فقط امضا شده و چون معاهده نبوده، به تصویب نرسیده است و ناظر بر امری موقتی، بدون ایجاد سازوکار دائمی و ماندگار است که شأن حقوقی ندارد و فقط شأن سیاسی و اداری دارد.»
او تاکید کرد: «موضوعیت این توافقنامه هم بر این مبنا بود که یک جمعیت ارمنی در جمهوری خودخوانده آرتساخ وجود داشته که ارتباط ارمنستان با آنها قطع شده بود، پس در قبال ارتباط ارمنستان با جمهوری آرتساخ از طریق دالان لاچین، دالان زنگزور ایجاد شود تا آذربایجان هم با نخجوان ارتباط داشته باشد. در واقع دالان لاچین در مقابل زنگزور بود؛ اما اکنون که جمهوری آرتساخ کاملاً از بین رفته و اتصال لاچین برای ارمنستان مهم نیست، پس به طریق اولی دیگر دالان زنگزور یا سیونیک هم منتفی است.»
این حقوقدان افزود: «البته روسیه با خروج صلحبانان خودش از منطقه و آذربایجان با اشغال آرتساخ زودتر از ارمنستان این توافقنامه را نقض کردهاند و نمیتوانند ارمنستان را برای پایبندی به تعهداتش در این توافقنامه مجبور کنند. متاسفانه اصطلاح آسیای مرکزی هم در حال حذف شدن است و جای آن را ترکستان میگیرد، بنابراین تمام منطقه در پازلی با هم متصل شدهاند تا این دالان ایجاد شود.»
دکتر آخوندی: با وجود اینکه ایران سالهاست به دنبال امنیت منطقهای بوده، اما سوای تجارب پیش از انقلاب، اکنون هم منطقه خلیجفارس و هم قفقاز در امنیت ناپایدار قرار دارد و پیامهای امنیت منطقهای ایران از سوی کشورهای جنوب خلیجفارس و همسایگان شمالی به رسمیت شناخته نمیشود
بهمنیقاجار با اشاره به اینکه مداخله روسیه در امور داخلی ارمنستان و تهدید این کشور به تحریم، همگی نقض قواعد آمره حقوق بینالملل کشورها نسبت به همدیگر است، تاکید کرد: «در حقوق بینالملل و قواعد ناظر بر مسئولیت بینالمللی دولتها، دولتهای ثالث نسبت به نقض حقوق بینالملل در یک کشور مسئولیت دارند. بر این اساس، هم ترکیه و روسیه و هم ایران و هم سایر کشورها حق مسئولیت و تکلیف دارند که نسبت به نقض قواعد حقوق بینالملل توسط آذربایجان در ارمنستان واکنش نشان دهند. به این ترتیب، ایران حق دارد و حتی به عبارتی مکلف است در مقابل نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ارمنستان بهعنوان همسایه نه تنها به باکو بلکه به روسیه، ترکیه و… که میخواهند به ارمنستان برای پذیرش چنین دالانی فشار آورند، واکنش نشان دهد. این واکنشها طیف وسیعی از اعتراض، عدم همکاری، عدم شناسایی تا حتی توسل به قوه نظامی (در صورت توسل آنها به این قوه) دارد و برای این واکنش نیاز به اجازه ارمنستان یا پیمان مشترک دفاعی با آن نیست، بلکه میتوان بر اساس قواعد آمره حقوق بینالملل درباره احترام به تمامیت ارضی و استقلال کشورها واکنش نشان داد.»
بهمنیقاجار با بیان اینکه در صورت موافقت ارمنستان با ایجاد چنین کریدوری، ایران بر اساس سه مبنا میتواند با آن مقابله کند، گفت: «یکی از آنها اکراه ارمنستان، عدم رضایت قلبی او و به رسمیت نشناختن آن موافقت است. همچنین با این کار ارمنستان، ایران به خفگی ژئوپلیتیکی دچار میشود که منابع حیاتی کشور در خطر قرار میگیرد، پس میتواند واکنش نشان دهد. سومین اساس، موضعگیری پیشگیرانه در دکترین حقوق بینالملل است که از سده 19 مطرح بوده و روسها هم از آن استفاده کردهاند.»
تلاش نافرجام ایران برای امنیت منطقه
پس از سخنرانی دکتر بهمنی قاجار، دکتر عباس آخوندی، استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و مدیر ارشد اجرایی به سخنرانی پرداخت. او گفت: «با وجود اینکه ایران، سالیان درازی است که به دنبال امنیت منطقهای چه در خلیجفارس و چه در آسیای میانه و قفقاز بوده، اما سوای تجارب پیش از انقلاب، اکنون هم منطقه خلیجفارس و هم قفقاز در یک امنیت ناپایدار قرار دارد؛ عراق، یمن، سوریه، لبنان، افغانستان، قفقاز و… در وضعیت ناامن به سر میبرند و پیامهای امنیت منطقهای ایران از سوی کشورهای جنوب خلیجفارس و کشورهای شمال ایران به رسمیت شناخته نشده و پذیرفته نشده است.»
او با اشاره به اینکه ما یکسویه بهدنبال امنیت منطقه هستیم، گفت: «همین موضوع نشان میدهد که ما باید در نگرش خود نسبت به امنیت منطقه تجدیدنظر کنیم تا آنها هم از این پیام ما استقبال کنند.»
آخوندی با بیان اینکه موضوع دالان زنگزور در لایههای مختلف اعم از مشکل بین دو کشور ارمنستان و آذربایجان، رقابت تاریخی ایران و ترکیه و در عمیقترین لایه، حصر ایران توسط ناتو و آمریکا از مجاری ترکیه و اسرائیل قابل ارزیابی است، همنظر با دکتر کاظمی این موضوع را در لایه باکو و ایروان و تهران قابلتقلیل و طرح ندانست و باور داشت که حداقل لایهای که ما باید این موضوع را در قالب آن کنکاش کنیم، لایه قدرتهای منطقهای و رقابتهای تاریخی ایران و ترکیه است.
او افزود: «با نگاهی تاریخی میبینیم که در چندهزار سال گذشته، همواره فلات آناتولی و فلات ایران به شکل تاریخی با هم رقابت ژئوپلیتیک داشتهاند؛ بنابراین باید بدانیم که در چهارچوب این رقابت، چه استراتژیهایی باید اتخاذ کرد.»
استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران یادآور شد: «با فروپاشی امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول این منطقه هیچ وقت رنگ امنیت را به خودش ندید و کشورهای متعددی تشکیل شد که همه آنها مشکلات هویتی دارند. در ایران هم قرارداد گلستان و ترکمانچای شکلگیری آذربایجان را در پی داشت؛ بنابراین فروپاشی این دو امپراتوری یا تقلیل قدرت و جغرافیای این دو امپراتوری موجب شده است که در منطقه با شکافها و گسلهای هویتی مواجه شویم.»
آخوندی: باید مناسباتی را بهصورت مستقل با قدرتهای جهانی مانند چین، روسیه، ناتو، ترکیه و… برقرار کنیم. باید بدانیم که نمیشود در منطقه ژئواستراتژیکی مانند قفقاز و خلیجفارس بدون حضور قدرتهای جهانی و تنظیم یک فرمول برای حضور آنها و ارتباط با آنها، امنیت پایدار داشته باشیم
او اظهار کرد: «فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز موجب ایجاد چند کشور شد که از جهت تاریخی نمیتوان به آنها کشور و ملت گفت، بلکه اقوامی هستند که نه بر مبنای هویت ملی بلکه بر اساس هویت قومی شکل گرفتهاند و اکثر آنها دچار گمگشتگی و بحران هویتی هستند که شکافهایی را در منطقه ایجاد کردهاند و به این ترتیب، ترکیه و دیگر قدرتها فرصت یافتند که از این گسلهای هویتی سوءاستفاده حداکثری داشته باشند، بنابراین مهم است که بدانیم این گسلهای هویتی منافذ سوءاستفاده قدرتهای منطقه و فرامنطقه برای نفوذ در این منطقه است که ما باید بتوانیم با شناخت درست از وضعیت، این گسلها را رفع کنیم و جلوی نفوذ دیگران را بگیریم.»
او با طرح این پرسش که آیا ما میتوانیم امنیت منطقهای را مستقل از قدرتهای جهانی تعریف کنیم، گفت: «این پرسش پیچیده، خطرناک و استراتژیک است که ما تاکنون به آن فکر نکرده و از آن عبور کردهایم. در واقع مبنای ما امنیت منطقه بوده و خواستهایم آن را بدون مداخله نیروهای خارجی تامین کنیم. ما این پیشنهاد را به کشورهای منطقه از جمله ترکیه، ارمنستان، آذربایجان، کشورهای حاشیه خلیجفارس و… ارائه دادیم اما آنها به جای استقبال از این پیشنهاد با ناتو یا آمریکا یا اسرائیل یا انگلستان ارتباط برقرار کردند.»
استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه ما باید توجه داشته باشیم که دیگر نمیتوانیم یکجانبه و مستقل از قدرتهای جهانی بر برقراری امنیت منطقه اصرار بورزیم، افزود: «باید مناسباتی را بهصورت مستقل با قدرتهای جهانی مانند چین، روسیه، ناتو، ترکیه و… برقرار کنیم. باید بدانیم که نمیتوانیم در منطقه ژئواستراتژیکی مانند قفقاز و خلیجفارس بدون حضور قدرتهای جهانی و تنظیم یک فرمول برای حضور آنها و ارتباط با آنها امنیت پایدار داشته باشیم و بخواهیم در مسیر توسعه گام برداریم. بنابراین میبینیم که نمیتوان موضوع مورد بحث را به ارمنستان و آذربایجان تقلیل داد.»
ضرورت تجدیدنظر در ترتیبات امنیتی
آخوندی با اشاره به اینکه من پیش از پیچیدن نسخه برای کشورهای دیگر معتقدم که باید در ترتیبات امنیتی خودمان تجدیدنظر داشته باشیم و بپذیریم که به ترتیبات امنیتی جدید نیاز داریم، گفت: «این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که از سال 1316 که رضاشاه در کاخ سعدآباد به دنبال توافقنامه منع تعرض بود (این قرارداد هیچ وقت اجرا نشد)، تاکنون ما نتوانستهایم هیچ قرارداد منع تعرضی را با هیچ همسایهای امضا کنیم، بنابراین با یک مقوله بسیار جدی و واقعی مواجه هستیم.»
آخوندی افزود: «در نتیجه این رویکرد، با وجود اینکه نقشه اذعان دارد که ایران چهارراه جهان است اما واقعیت خارجی میگوید همه قدرتهای بینالمللی به دنبال اجرای کریدورهای جدید، خارج کردن ایران از کریدورها و خفگی ژئوپلیتیکی ایران هستند. با این وجود ما همچنان حاضر نیستیم که واقعیت را بپذیریم که در یک منطقه بسیار حساس قرار داریم، در حالی که اگر بخواهیم برایش ترتیبات امنیتی داشته باشیم، باید باور کنیم که کشورهای منطقه زیر بار امنیت منطقه بدون حضور کشورهای بینالمللی نمیروند.»