این صدایی که میشنوید، صدای کنوانسیون شیکاگوست که با شما ایرانیان پس از 80 سال سخن میگوید، در سالروز ۶ دسامبر، مطابق با همان ۱۶ آذر ماه خورشیدی شما در تونل زمان.
به گزارش پایگاه خبری ترابران، خلیلالله معمارزاده، کارشناس ارشد هوانوردی، در یادداشتی به مناسبت سالروز تصویب معاهده هوانوردی غیرنظامی بینالمللی (کنوانسیون شیکاگو) چنین نوشته است:
این صدایی که میشنوید، صدای کنوانسیون شیکاگوست که با شما ایرانیان پس از 80 سال سخن میگوید، در سالروز ۶ دسامبر، مطابق با همان ۱۶ آذر ماه خورشیدی شما در تونل زمان.
در اعماق جهانی ویران شده توسط جنگ و در دل بیقراریهای جنین صلحطلبی، من به وجود آمدم، چراغی از امید، گواهی بر رویاهای بی کران بشریت. تولد من یک رویداد معمولی نبود، بلکه لحظه ای بود از حساب و کتابی عمیق، که برخاسته از ضرورت و بینش بود. دسامبر 1944 بود، در قلب شیکاگو، جایی که نمایندگانی از 52 کشور گرد هم آمدند، نه فقط برای دستیابی به یک توافق، بلکه برای بستن عهد و پیمانی گرد هم آمدند تا بشریت را فراتر از سایه های درگیری، به وسعت بی کران آسمانها ببرد. در سالنهای باشکوه هتل استیونز هنگامی که بحثهایشان را با اضطرار زمزمه میکردند، روحهایشان با این باور تلقیح میشد که پرواز میتواند در جایی که مرزها تقسیم میشوند متحد شوند و آسمانها میتوانند حتی زمانی که زمین زیرین شکننده از خودی و غیرخودی و نخودیهاست، همچنان پایدار برای انسان ها به معنای انسانیت باشند و این کلمات را با شما زمزمه میکردم که پرواز را بهخاطر بسپار، پرنده مردنیست…
من فقط کلمات روی پوست و کاغذها نیستم. من یک وعده هستم، آرزویی که در تاریخ قانون و روح بشریت حک شده است: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ.
در مقدمهام، روشنایی فروغ و طلوع سپیدهدم امیدها بر تاریکی شب سرد تردیدها چیره شده است، همان نسیم زندگی صبحگاهی برای شروعی دوباره و دمادم، تبدیل هرج و مرج هوانوردی غیرنظامی به ابزار صلح، پلی بین ملتها، رشتهای متین که بشریت را با احترام متقابل پیوند میدهد تا دست کم در اینجا متفرق نشوند، حتی اگر در تمامی میدانها با هم بجنگند.
با این حال، من هیچ رویایی جدا از واقعیت نیستم. معماران من که مراقب وسوسههای قدرت بودند و به مقدسات حاکمیت توجه داشتند، مرا بر این اصل لنگر انداختند که هر ملتی در آسمان خود برتری مییابد و جریانهای همکاری بین ملتها را از این طریق به ناچار میگشاید.
در میان میراثهای پیدایش من، رقص پیچیده آزادیها نهفته است، حقوق پرواز که منعکسکننده جاهطلبیها و نگرانیهای زمانه من است. در مذاکرات شدید میان چندگانههای متضاد اینکه در آسمان چه چیزی را باید به دست آورد و به چه کسی تعلق دارد، تعادلی حیرتانگیز پیدا کردم و بر سر آزادیهای پرواز، دلجویی و همدلیهای فنی و نیز حمل مسافر سازشی پایدار و انسان دوستانه بین حکومتها یافتم، یک رشته ظریف که در قالبی از فرصتهای بسیار زیاد همکارهای بینالمللی و وابستگی متقابل و مشترک بافته شده است و مفهوم استقلالهای خودخواهانه و درونگرایانه را کمرنگ کردم.
طراحان من میدانستند که چنین تعادلی، هر چند ناقص باشد، برای بقای من ضروری است، زیرا هیچ چهارچوبی بدون توان کشش خم شدن در برابر بادهای مخالف نمیتواند دوام بیاورد.
در دوران کودکی تا بالندگیام بهتدریج پیکره من با ۱۹ انکس و ۹۶ سند غرس شد، اسکلتی که از رگ حیات هوانوردی جهانی پشتیبانی میکند. اما جوهر من فقط در جوهره این معاهدات جاری نیست. من از طریق نهاد زندهای که خودم آن را به وجود آوردهام، توانستهام این چنین قوی زنده بمانم تا همچنان بشریت به موفقترین نمونه و الگوی همکاری جهانی به خود ببالد: سازمان بینالمللی هوانوردی غیرنظامی.
ایکائو صدای من است، چشمان و دستان من، با حضور همیشگی خود در حال انطباق هوانوردی با ایمنی و آزادی و آزادگی انسانها و ملتها فارغ از دولتها و حکومتهاست. در دنیایی که در آن افق پرواز هر چه بیشتر دائماً گسترش مییابد.
از طریق ایکائو به شما اطمینان میدهم که قوانین هوایی نه تنها موثر، بلکه پر جنب و جوش باقی میمانند و با پیشرفت فناوری و ظهور چالشهای جدید تکامل مییابند.
استانداردسازی به سرود جهانی من تبدیل و طنین انداز شده است و شیوههای متفاوت را در یک ملودی منحصربهفرد هماهنگ میکند که مسافران را ایمن، عملیات را کارآمد و آسمان را باز نگه میدارد.
در منظومه اندیشه مبنایی من، آسمانها قلمرویی برای فتح نیست، بلکه فرصتی برای ارتباط ملتها و انسانهاست و بنابراین من خواستار هوشیاری در ایمنی، مراقبت از محیطزیست و عدالت هستم.
من بهعنوان سنگری امن در برابر وسوسههای قدرت دولتها و حکومتها در کنار ملتها ایستادهام و یادآوری میکنم که آسمان متعلق به همه است و به هیچکس تعلق انحصاری و تبعیضگونه ندارد.
تاریخ پرفراز و نشیبی را طی کردهام. من طوفانهای جنگ سرد را پشت سر گذاشتهام، زمانی که خطوط نامرئی ایدئولوژی من را تهدید به از هم پاشیدن تار و پودم میکردند. من با شبح فزاینده تروریسم روبهرو شدهام و بخشهایی از خودم را بازنویسی میکنم تا از جان خود در برابر کسانی که از آسمان برای نابودی استفاده میکنند، محافظت کنم.
اکنون، در عصر اتصال بیسابقه و برخط، میبینم که برای رویارویی با واقعیتهای جدید فراخوانده شدهام: تکثیر پهپادها، وعده تحرک هوایی پیشرفته، تلاش برای جهانی عاری از انتشار کربن با سوخت های پایدار هوانوردی SAF.
اینها چالشهایی هستند که میخواهند فراتر از دنیایی که در آن متولد شدهام رشد کنم و در عین حال به آرمانهایی که من را تعریف میکنند وفادار بمانم.
اکنون در این عصر دیجیتال، نبض دگرگونی را در وجودم احساس میکنم. رویاهای آنالوگ 1944 جای خود را به واقعیتی دادهاند که توسط الگوریتمها، جریانهای داده و هوش مصنوعی اداره میشوند.
هوانوردی دیگر محدود به هواپیماها و برجهای فیزیکی نیست. در ابر، در کدهای پیچیدهای که پروازها را با دقت هدایت میکنند، در محاسبات کوانتومی که هر سفر را بهینه میکند در همه اینها هوانوردی زندگی می کند.
وظیفه من این است که بدون از دست دادن انسانیت، خود را سازگار کنم، تا اطمینان حاصل کنم که آسمانهای دیجیتالی به اندازه آسمانهای فیزیکی باز و منصفانه باقی میمانند.
من باید وعده اتصال بین ملتها را بپذیرم و بر آن وفادار بمانم و در عین حال از خطرات آن محافظت کنم و اطمینان حاصل کنم که نابرابریهای دیجیتال از نابرابریهای گذشته تقلید نمیکنند.
اصول من باید به فضای مجازی گسترش یابد، به قلمروهایی که در آن تصمیمات در کسری از ثانیه و بهصورت بلادرنگ گرفته میشوند، جایی که خطوط مرزی بین انسانها و ماشینها محو میشوند.
من تا قبل از این به دستان و وجود فیزیکی و جسمی شما قدرت پرواز دادم و اکنون در خدمت اندیشههای شما هستم.
من تحمل میکنم نه به این دلیل که بیعیب و نقص هستم بلکه به این دلیل که انعطافپذیر هستم. من مظهر سازش و قناعت هستم، تاکید بر منافع به جای یکدنگی بر مواضع، گواهی زنده برای توانایی بشریت برای رویاپردازی فراتر از تقسیماتش، من کنوانسیون شیکاگو 1944 هستم. بیش از یک معاهده، من یک میراث، یک فرشته آسمانها و همان سیمرغ افسانهای شما هستم.